2015-11-15
66 بازدید
تحرک انتخاباتی جبهه بیمجوز گروه سیاسی- علی فراهانی: بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید بسیاری از وزرا و افراد نزدیک به دولت محمود احمدینژاد جلساتی را برای تشکیل یک جریان سیاسی ترتیب دادند. بعد از جلسات پی در پی و با گذشت یک و سال نیم این اشخاص در ۲۵ خرداد ۹۴ […]
تحرک انتخاباتی جبهه بیمجوز
گروه سیاسی- علی فراهانی: بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید بسیاری از وزرا و افراد نزدیک به دولت محمود احمدینژاد جلساتی را برای تشکیل یک جریان سیاسی ترتیب دادند. بعد از جلسات پی در پی و با گذشت یک و سال نیم این اشخاص در ۲۵ خرداد ۹۴ جبههای به نام جبهه یاران کارآمدی و تحول ایران اسلامی با نام اختصاری یکتا تشکیل دادند. در حالی که پیش از این بارها بر بدون مجوز بودن این جبهه و در نتیجه غیرقانونی بودن هرگونه فعالیت سیاسی و انتخاباتی آن از سوی وزارت کشور تاکید شده است، حال علیرغم ادعای پیشین اعضای یکتا که «فعالیت این جبهه انتخاباتی نخواهد بود»، خبرهایی به گوش میرسد که حکایت از قدم گذاشتن احمدینژادیهای سابق در راه انتخابات دارد.بنا بر گزارشهای مختلف، افرادی از جمله حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت دهم، فریدون عباسی دوانی، رئیس سازمان انرژی اتمی دولت دهم، محمدمهدی زاهدی، وزیر علوم و تحقیقات دولت نهم، کامران دانشجو، وزیر علوم و تحقیقات دولت دهم، سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم،محمدحسن طریقت منفرد، وزیر بهداشت دولت دهم، مسعود زریبافان، رئیس بنیاد شهد دولت دهم، محمد عباسی، وزیر ورزش و جوانان دولت دهم، مصطفی محمدنجار، وزیر دفاع دولت نهم و وزیر کشور دولت دهم، لطفالله فروزنده، معاون پارلمانی دولت دهم، علیرضا علیاحمدی، وزیر آموزش و پرورش دولت نهم، ابراهیم عزیزی، معاون توسعه و برنامهریزی دولت نهم و اسدالله عباسی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم جزء اعضای جبهه یکتا هستند، اما برخی از افراد همچون؛ کامران باقری لنکرانی، سردار احمد وحیدی، سردار مصطفی محمدنجار، غلامحسین الهام، مهرداد بذرپاش، پرویز فتاح، حسین صفار هرندی حضور خود در جبهه یکتا را رد کردهاند. به عقیده برخی از کارشناسان سیاسی مشی و شعار این جبهه اهداف و برنامههای احمدینژاد بدون انحراف است به این معنا که شعارهای سال ۸۴ تا سال ۸۸ وی را قبول دارند. اعضای این جبهه که همان وزرا و دولتمردان دولت های نهم و دهم را تشکیل میدهند ادعای مردمی بودن، اجرای آرمانهای امام راحل و رهبر معظم انقلاب را دارند. از طرفی دیگر بسیاری از کارشناسان یکتا را نه جبهه میدانند و نه حزب؛ به دلیل اینکه این جریان هیچ مجوزی مبنی بر جبهه یا حزب نداشته و ندارد، در نتیجه این جبهه خودخوانده، صرفا جمعی از افرادی همفکر است که دور هم جمع شدهاند و هیچ رسمیتی ندارند.
جبهه یکتا به انتخابات مجلس دهم ورود پیدا میکند
جبهه یکتا به انتخابات مجلس دهم ورود پیدا میکند
کشته های پاریس بهترند یا کشته های بیروت؟
یادداشتی از سید عبدالجواد موسوی
از ویژگی های روزگار ما ادبیات کینه توزانه ای است که به هر بهانه ای در حق یکدیگر به کار می گیریم. فرق نمی کند این بهانه مسابقه فوتبال باشد و یا کشتار مردم بی گناه بیروت یا فرانسه. البته در داستانی همانند کشتار مردم فرانسه ماجرا حیرت آورتر است. در مسابقه فوتبال هر نوع خشونتی را می توان توجیه کرد که: بالاخره فوتبال است دیگر و یکی از اقتضائات فوتبال همین هیجانات کاذب.
حقیقتا گاهی فرقی هم نمی کند که مسابقه فوتبال در پورت سعیدِ مصرِ بی سرو سامان برگزار شود و یا در جزیره مه گرفته ای در اروپا که مظهر نظم و مقررات است. اما وقتی عده ای بی گناه در آن سوی دنیا کشته می شوند و عده ای در این سویِ دنیا می خواهند با آن ها همدردی کنند بازهم کار به توهین و تحقیر می کشد و میدانی تشکیل می شود برای صف آرایی دو گروهِ هیجان زده تیفوسی. چیزی که باعث می شود گاه به این نتیجه برسم هیچ حقیقتی در این دعواها وجود ندارد فحش ها و اتهام های تکراری دو گروه به یکدیدگر است. بی آن که هیچ گوشی برای شنیدن استدلال طرف مقابل وجود داشته باشد هر گروهی حرف های تکراری خودش را با صدای بلند اعلام می کند. درست مثل کرکری شیش تایی ها و چهارتایی ها. که تا قیام قیامت می تواند ادامه پیدا کند بی آن که طرفین خسته شوند و از نفس بیفتند و …ما دوره می کنیم روز را و شب را و هنوز را. طرف کلی منبر می رود برای همدردی با قربانیان داعش در فرانسه. این طرف یک آدم عصبانی نشسته و به او تذکر می دهد که: اِ کجا بودی وقتی تو بیروت بمب می ذاشتن؟ کجا بودی وقتی اشغالگرانِ فرانسوی الجزایری ها را استعمار کردند و سر بریدند و تجاوز کردند و سوزاندند و مابقی قضایا. او هم جواب می دهد فرانسه مهد دموکراسی است و با بیروت فرق دارد و اصلا تو غلط می کنی درباره مردمی که هیچ گناهی ندارند این گونه صحبت می کنی و …خلاصه یکی این می گوید و یکی آن و دو طرف حسابی از خجالت هم درمی آیند. جالب این که هردو طرف خود را مدافع انسان های بیگناه می دانند و من می مانم که خب، شما چرا با یکدیگر چنین می کنید؟دست به نقد یکی باید از شما بپرسد شمارا چه شده؟ شما که علی الظاهر هیچ گناهی هم مرتکب نشده اید و هر دو داغدارِ قربانیان جهل و جنونید چرا چنین می کنید؟
شما که در هیچ نقطه ای با هم مشترک نباشید در مخالفت با خشونت که با هم توافق دارید. گیرم یکی با خشونت مدرن بیشتر مخالف باشد و آن دیگری با خشونتی که در پوشش بنیادگرایی صورت می گیرد. هردوی شما دعوی همدردی با مردم بی گناه را دارید پس چرا با یکدیدگر این قدر کین توزانه و خصمانه سخن می گویید؟ کسی که دعوی دوست داشتن دارد و می تواند از این سوی جهان برای مردم آن سوی جهان اشک بریزد نمی تواند با همسایگان و برادران و خواهران و هم کیشان خود به مهر و درویشی سخن بگوید؟ روی سخنم با هردو طرف ماجراست.کسانی هم که دعوی دین داری دارند و با سوگوارانِ پاریسی سرِ ستیز دارند باید به این پرسش پاسخ دهند در کجای اسلام بی گناهی را به جرمی ناکرده مجازات می کنند؟ گیرم سیاستمداران فرانسوی در الجزایر و خیلی جاهای دیگر جنایت ها کردند این چه ربطی به مردمی که به سالن تئاتر و کنسرت موسیقی می روند دارد؟ مردمِ کوچه و خیابان باید تاوانِ سیاست های های ساکنانِ کاخِ الیزه را بپردازند؟ ممکن است در سخن هر دو گروه نیز بهره ای از حقیقت وجود داشته باشد اما بحث بر سرِ شیوه برخورد و تعامل با یکدیگر است. کسی که آن قدر رقیق القلب است که می تواند برای کودکان و زنان بی گناه بیروت و پاریس اشک بریزد و شمع روشن کند و یا دعا بخواند باید مهربان تر از این حرف ها باشد مگر این که این بازی ها از اساس یک جور ادا و اصول باشد که امیدوارم نباشد.