روایت خبرنگار زن آمریکایی از خواندن آیات قرآن

2015-11-14
49 بازدید

به گزارش خبرآنلاین به نقل از شفقنا، «کارلا پاور» روزنامه نگاری آمریکایی است که در دوران کودکی و نوجوانی خود حضور قابل توجهی در کشورهای خاورمیانه و آسیا داشته است. او در آن زمان در کشورهای ایران، افغانستان، هند، و مصر زندگی کرده است و پس از تحصیل در دانشگاه های ییل، کلمبیا، و آکسفورد، […]

۰۰۲۹۱
به گزارش خبرآنلاین به نقل از شفقنا، «کارلا پاور» روزنامه نگاری آمریکایی است که در دوران کودکی و نوجوانی خود حضور قابل توجهی در کشورهای خاورمیانه و آسیا داشته است. او در آن زمان در کشورهای ایران، افغانستان، هند، و مصر زندگی کرده است و پس از تحصیل در دانشگاه های ییل، کلمبیا، و آکسفورد، هم اکنون در نشریاتی همچون «تایم» و «نیوزویک» می نویسد.
«کارلا پاور» اخیرا کتابی با عنوان «اگر دریاها مرکب بودند» منتشر کرده است که طی به آن ماجرای هیجان انگیز یک سال مطالعه قرآن در کنار پروفسور «محمد اکرم ندوی» از اساتید برجسته مطالعات اسلامی پرداخته است. او می گوید: «به عنوان یک روزنامه نگار، سال ها از مسلمانانی می نوشتم که کارهایی را صورت می دادند؛ انقلاب می کردند، احزاب سیاسی می ساختند، می جنگدیدند، مهاجرت می کردند، لابی می کردند. من مشتاق فهمی بهتر از دین و ایمانی بودم که نیروی محرکه ی این اقدامات بود. گزارش های من به این مسائل اختصاص داشت که چگونه هویت مسلمان به طرز لباس پوشیدن یک زن یا مسیر شغلی یک مرد، اقتصاد یک روستا یا خط افق یک شهر شکل می دهد. حالا می خواستم در عقایدی سیر کنم که پشت این هویت وجود داشت».
او درباره تجربه خود می گوید:‌ «یک سال زندگی من در کنار شیخ و قرآن، لحظات فراوانی پر از فیض و برکت برایم به ارمغان آورد. درک اینکه چقدر با قرائت متن قرآن احساس حقارت می کردم، به من آرامش می داد… حتی با اینکه مسلمان نیستم، با این حال کلاس های قرآن برایم روزنه ای کوچک و آرامش بخش در مقابل زندگی روزمره بود که در آن پناه می جستم. بی اعتنایی شیخ به تمام معیارهای دخل و خرج، تسکین دهنده بود. تعطیلی دیروز وال استریت، نمره امتحان یا سایز پیراهن، و حتی خود خوشحالی؛ همه چیزها در مقابل این واقعیت که ما از نزد خدا می آییم و به سوی او باز می گردیم، اهمیتی نداشت. اینکه برخی چیزها دائما حقارت و ضعف انسان را به یاد او می آورند به شکل غریبی نیروبخش بود.
وجود در نظر شیخ، حلقه ای بود که خدا در انتها، آغاز و هر نقطه ی آن قرار داشت. هر روز او را به خدا باز می گرداند. ۳۵ نوبت در طول هفته (و گاهی بسیار بیشتر) او به نماز باز می گردد. در ایستادنش، زانو زدنش، پیشانی بر زمین گذاردنش، و دوباره ایستادنش، توجه خود را به مبدأ و مقصد خود رجوع می دهد… دانشمندانی که مواضع نماز مسلمانان را مطالعه کرده اند به این نتیجه رسیده اند که این حرکات مشوق آرامش و انعطاف است… نمازهای “اکرم” او را از نظر فرهنگی هم انعطاف پذیر کرده است، و انسانیتش را به انحای شگفت انگیزی گسترش داده است. عمل بازگشت، به سجاده اش، به قرآنش، و به متون قدیمی اش، غالبا به گسترش جهان بینی اش منجر شده است و نه محدودیت آن. وقتی از شیخ می پرسیدم چگونه می توانم فهم خود از قرآن را عمیق کنم، پاسخ او همواره طنین همان دستوری داشت که محمد شنید: “بخوان”. ملازمت بر خواندن قرآن چیزی بود که او در آخرین جلسه به من گوشزد کرد. قرآن را بخوان، و دوباره بخوان. باز گرد».