دوستی دارم که کارشناس علت یابی حوادث کارگاهی و امثال آن است ،چند ی قبل در توضیح علت مرگ کارگری با سابقه ی نسبتا طولانی در حین انجام کاری بسیار حساس از لحاظ ایمنی به نکته قابل تاملی اشاره کرد که شاید مصداق آن را در کلیه امور اجتماعی شاهد باشیم… او می گفت ، […]
دوستی دارم که کارشناس علت یابی حوادث کارگاهی و امثال آن است ،چند ی قبل در توضیح علت مرگ کارگری با سابقه ی نسبتا طولانی در حین انجام کاری بسیار حساس از لحاظ ایمنی به نکته قابل تاملی اشاره کرد که شاید مصداق آن را در کلیه امور اجتماعی شاهد باشیم…
او می گفت ، علت بسیاری از حوادث نه فقدان آئین نامه های ایمنی است و نه عدم آشنایی کارگر یا متصدی انجام آن کار با قوانین و مقررات است! بلکه علت بروز این دست حوادث عادی شدن انجام یک عادت پسندیده است…
دوستم معتقد بود ، بسیاری مواقع عادات ، به یک رفتارعادی به معنای بی اهمیت و پیش پا افتاده تبدیل می شود و این ابتدای خطر است …
در تشریح این نظریه شاید ذکر مثالی مناسب باشد ، حتما برای شما هم مثل من پیش آمده که وقتی به راننده تاکسی متذکر می شوی کمی احتیاط کند می گوید من ده ساله راننده ام ، هیچ اتفاقی نمی افته …!
این سخن یعنی اینکه ده ساله هر روز بطور عادت ایمنی را رعایت کردم و الآن این عادت عادی و بی اهمیت شده است …!
در ابعاد اجتماعی نیز همواره خطر عادی شدن قوانین همه ی ما را تهدید می کند …
بعبارتی بی اعتنایی به حقوق دیگران ، بکارگیری ادبیات ناپسند ، خودخواهی ها و منافع فردی را به منافع جمع ترجیح دادن ، سودجوجویی و فرصت طلبی و تزویر و دروغ به معنای فقدان قانون وجای خالی آداب پسندیده در فرهنگ ما و یا عدم شناخت افراد به این فرهنگ نیست و یا حتی نمی توان جایی برای دستگاه های نظارتی خالی کرد، بلکه می تواند عادی شدن و بی اهمیت شمردن آن و اینکه ما مردمانی فرهیخته و با فرهنگی هستیم و نیازی به تذکر نداریم ، همه ی آنچه را که ملزم به رعایت آن هستیم ناگهان به مرگ بسپارد…
تغییر عادت های روزمره ی تثبیت شده به چیزی بیش از قدرت اراده نیاز دارد
منسوب به حسین پناهی:
شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه کنار خیابان، سیری ام را وزن کنم! ای کاش یک ماه نیز موظف بودیم از اذان صبح تا غروب آفتاب فقرا را سیر کنیم نه این که گرسنگی و تشنگی کشیده تا فقط رنج آن ها را درک نماییم! آری هزاران بار افسوس که دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین، دهانمان پر شده است از غلظت تلفظ حرف در کلمه “و لا الضالین” ولی غافل ازآن که خود عمریست در گمراهی به سر می بریم…
بسیار زیبا ،ممنون جناب ناشناس