– من به نمایندگی از سوی ملت بزرگی سخن می گویم که امروز در غم از دست دادن هزاران زائر مسلمان و صدها نفر از هموطنان خود به سوگ نشسته است؛سالمندان، جوانان،زنان و مردانی که برای انجام مناسک مذهبی در گردهمایی عظیم معنوی و جهانی حج شرکت کرده بودند؛ولی متاسفانه قربانی بی کفایتی و سوء […]
– من به نمایندگی از سوی ملت بزرگی سخن می گویم که امروز در غم از دست دادن هزاران زائر مسلمان و صدها نفر از هموطنان خود به سوگ نشسته است؛سالمندان، جوانان،زنان و مردانی که برای انجام مناسک مذهبی در گردهمایی عظیم معنوی و جهانی حج شرکت کرده بودند؛ولی متاسفانه قربانی بی کفایتی و سوء مدیریت مجریان شده و حتی به دلیل عدم پاسخگویی مسئولان، از شناسایی مفقودین و بازگرداندن سریع پیکر قربانیان به خانواده های عزادارشان دریغ شده است.
-ابعاد فاجعه جان باختن و مجروح شدن هزاران انسان بی گناه از چهارگوشه جهان، فراتر از آن است که در حد یک سانحه طبیعی یا یک مسئله محلی با آن برخورد شود.
-همچنین ضروری است شرایط لازم را برای بررسی مستقل و دقیقِ علل و عوامل این فاجعه و روش های پیشگیری از تکرار آن، در آینده فراهم نمایند.
-من در اینجا لازم میدانم بر نقش همه مذاکرهکنندگان، سران و رهبران دولتهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، آلمان و چین و جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به این توافق تأکید کنم.
-همانگونه که در تجارت و فعالیت اقتصادی، باید منافع طرفین در نظر گرفته شود، در سیاست نیز چند جانبهگرایی و بازیهای برد ـ برد، باید مبنا واقع شود.
-من در اینجا لازم میدانم بر نقش همه مذاکرهکنندگان تأکید کنم. ما تصمیم گرفته بودیم با حفظ اصول خود، فضایی تازه را رقم بزنیم و این کار را کردیم. آنجا که لازم بود جلو رفتیم و آنجا که لازم بود شهامت انعطاف را داشتیم؛ و در همه جا از ظرفیت حقوق بینالملل استفاده کردیم و توانمندی گفتگوی سازنده را به خوبی آشکار ساختیم.
-ما با وجود آن که به تصویب قطعنامههای ناعادلانه علیه جمهوری اسلامی ایران و تحریم ملت و دولت ایران در اثر سوءتفاهمات و بعضاً دشمنیهای آشکار برخی کشورها، معترضیم اما بنا به آن ضربالمثل قدیمی ایرانی، معتقدیم که هرجا که جلوی ضرر گرفته شود، منفعت است. امروز همان روزی است که جلوی ضرر گرفته شده است.
-توافق هستهای که نمونه درخشانی از «پیروزی بر جنگ» است، توانسته سایه تخاصم و حتی جنگی دیگر و تنشی دامنهدار را از سر خاورمیانه دور کند، میتواند و باید، سرآغاز دورهای جدید و موجب نتایجی مثبت برای صلح و ثباتی پایدار در منطقه نیز باشد.
-سیاست ما این است که در فضای جدید، حرکت صلح جویانه خود را در منطقه، بر مبنای همان قاعده برد برد، ادامه دهیم و به نحوی عمل کنیم که همه، در منطقه و جهان از مزایای این فضای جدید بهرهمند شوند.
-ایران امروز با حفظ میراث تاریخی و فرهنگی خود، نگاه به آینده دارد. نه فقط آیندهای دور بلکه آیندهای نزدیک با چشماندازی روشن از همکاری و همزیستی. من خطاب به همه دولتها و ملتها میگویم: ما گذشته را فراموش نمیکنیم اما نمیخواهیم در گذشته بمانیم. ما جنگ و تحریم را از یاد نمیبریم، اما به صلح و توسعه فکر میکنیم. ما در «برنامه جامع اقدام مشترک» تنها، در پی دستیابی به یک توافق هستهای نبودیم.
-من در سال ۲۰۱۳ از همین جایگاه، ندای مبارزه با خشونت و افراطگرایی و تروریسم سر دادم؛ و شما نمایندگان جامعه جهانی با آراء یکپارچه و گرانقدر خود، بر آن مُهر تأیید زدید و قطعنامه wave پدید آمد. اندیشه اجرایی کردن wave، نیازمند راهکارهای مصلحانه و تجربه شده در عرصه دیپلماسی است و خوشوقتم که اینک میتوان با پیوند تجربه برجام و آراء گرانسنگ حامیان wave، طرح مناسبی برای حل مشکل منطقه خاورمیانه خُرد شده در زیر پنجههای ق ساوت و شقاوت، تدوین نمود.
– عراق، سوریه و یمن، مدلهای یکسانِ بحرانآفرینی از طریق ترور، افراطیگری، خشونت، کشتار، تجاوز، و بیتفاوتی جامعه جهانی هستند؛ نمونههای همسانِ آوارگی، پناهندگی، بیخانمانی، و گریز از وحشتِ جنگ و بمباران؛ کشورهائی همانند، با درماندگی جامعه جهانی برای حل معضلات پدید آمده بر اساس خواستهای نادرست تازه واردان منطقهای و خوشباوران عرصه فرامنطقهای؛ که اینک موج خسارتهای آن از جهان عرب تا اروپا و آمریکا را درنوردیده و به نابودی آثار مدنیت و تمدنهای دیرپا و ارزشمند، و در وجهی کلانتر به کشتار انسانیت انجامیده است.
– ضروری است دولت آمریکا به جای تحریف واقعیت های منطقه و ایراد اتهامات ناروا علیه دیگران سیاستهای خطرناک خود و متحدان منطقه ای اش را که به افراطی گری، خشونت و فرقه گرایی در منطقه دامن می زند؛ پایان دهد و با آرمانها و خواست مردم منطقه هماهنگ شود.
-فراموش نکنیم که ریشه های جنگ و ویرانی و ترور امروز، در اشغالگری و تجاوز و مداخلات نظامی دیروز نهفته است. اگر تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان و عراق نبود و اگر حمایت بی حساب آمریکا از اقدامات ضد انسانی رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین نبود، امروز تروریستها بهانه ای برای توجیه جنایات خود نمی یافتند.
-علیرغم مشکلات موجود در منطقه ، ما به آیندهای پر امید باور داریم، و تردید نمیکنیم که با سرپنجه تدبیر میتوانیم با بهرهگیری از ظرفیتهای قوی و جدیدی که برشمردیم و تکیه بر پشتوانه تمدنی و عزم جدی بر این مشکلات غلبه نماییم.ما در پرتو تعالیم آسمانی، به آینده روشن بشریت برای زندگی انسانها در صلح و آرامش و معنویت ایمان داریم. ما به اراده ملتها در انتخاب نیکی و پاکی باور داریم. ما باور داریم که “والعاقبه للمتقین” ؛ پیروزی پایانی از آنِ پارسایانِ پاک طیینت خواهد بود.
آیدین سیارسریع در صفحه طنز روزنامه قانون نوشت:
محمدجواد ظریف در یکی از راهروهای سازمان ملل مشغول قدم زدن است که ناگهان میبیند باراک اوباما هم در همان مسیر از دور میآید. استرس تمام وجودش را میگیرد. تصمیم میگیرد جایی برای پنهان شدن پیدا کند.
دستگیره در یکی از اتاقهای راهرو را که رویش نوشته wc را میچرخاند ولی در قفل است، بوی غریبی میآید و صدایی از داخل میگوید: اهممم … ظریف با خواهش و تمنا میگوید: مستِر زود تموم کن کار داریم. شخص نشسته در اتاق چیزهایی میگوید و در آخر تاکید میکند که: آب قطع است. حرفش دوپهلو به نظر میآید ولی ظریف وقتی برای کشف سخنان رمزی یک مقام سعودی در وضعیت اضطرار را ندارد. وزیر خارجه کشور که قطرات عرق بر پیشانیاش نشسته با استرس در بعدی را امتحان میکند، در به راحتی باز می شود، تصویر را میبیند و میگوید «یا جد مونیکا لوینسکی» و سریع در را میبندد.
دیگر دری در مسیر باقی نمانده است. کانال کولر را امتحان میکند، آن هم محکم سر جایش چسبیده است و باز نمیشود. از فکر برخورد با اوباما و عواقبش تپش قلب گرفته است. دائم کیهان، کوچک زاده، کریمی قدوسی و چیزهای دیگر توی سرش میچرخند. «آیا وقت آن نرسیده است…»، «تا کی مماشات با خیانتکاران؟»، «بیرون آمدن دست آمریکایی از آستین انگلیسی» و … اوباما داشت نزدیک و نزدیکتر میشد. رسید به فاصله پنج متری. دیگر چارهای نبود. ظریف خودش را از روبهرو چسباند به دیوار و طوری که صورتش دیده نشود مماس با دیوار آهسته با قدمهای نرم حرکت کرد.
داشت به سلامت از کنار اوباما و کری رد میشد که این جان کری از خدا بی خبر که الان با این سن و سال قاعدتا باید پیرچشمی داشته باشد از پشت ظریف را شناخت و سریع گفت: Hey ! Mr javad … ظریف آخرین تلاشهایش را هم کرد و همانطور که رویش به دیوار بود گفت: ?I am a artificial flower Who is javad (جواد دیگه کیه؟ من گل مصنوعیام) ولی این حربه هم افاقه نکرد و ظریف بالاخره مجبور شد برگردد. با این که تحت فشار بود خودش را عادی نشان داد و گفت: اِ ! شمایین. ببخشیدا، من گاهی فکر میکنم گلم. ناگهان اوباما دستان بلند و کشیدهاش را به سمت ظریف دراز کرد. وزیر خارجه خودش را عقب کشید و با وحشت گفت: این چیه دیگه؟ میخوای چیکار کنی؟
اوباما: چی میخواد باشه؟ دسته دیگه. میخوام دست بدم.
ظریف غرق در افکار مختلف شد. حالات مختلف را در ذهنش مرور کرد. یک حالت این بود که دست میداد و لبخند میزد. حالت دوم این بود که یکی از فنون رزمی را روی اوباما پیاده میکرد و بعد از یک مرگ بر آمریکا به راهش ادامه میداد. هر دو حالت به صلاح نبود. کمی فکر کرد و راه میانه را برگزید، گفت: دست میدم ولی فشار میدم! اوباما و ظریف با هم دست دادند. همه منتظر بودند موسیقی متن به اوج خودش برسد، آسمان رعد و برقی بزند یا حداقل زمین یه کم دهن باز کند ولی هیچ کدام از این تحولات روی نداد.
بعد از چند ثانیه کری به عراقچی گفت: چرا هیچی نشد؟ عراقچی گفت: فکر نکنم قراره چیزی بشه. کری گفت: راست میگی. یه دست دادنه دیگه. چی میخواد بشه؟ عراقچی گفت: چیزی نمیشه ولی اینقدر انگولکش میکنن تا یه چیزی ازش درآد. عراقچی این را گفت و یک خودکار سمت کری پرت کرد، بعد از آن دو هیأت از هم خداحافظی کردند و به راه خود ادامه دادند.