برنامه ریزی جامعه روحانیت مبارز برای حضور آیت الله هاشمی

2015-08-11
56 بازدید

سید صادق روحانی: اگرچه سید مهدی طباطبایی در همه وقایع و اتفاقات موضع سیاسی داشته و آن را اعلام کرده است، اما همه او را به عنوان استاد اخلاق می شناسند. علتش هم آشکار است. حتی انتقادات سیاسی او هم با زبان اخلاقی بیان می شود و اگر می خواهد به تندروها نقدی وارد کند، […]

۱۵-۸-۱۰-۱۸۳۰۱_MG_9542

سید صادق روحانی: اگرچه سید مهدی طباطبایی در همه وقایع و اتفاقات موضع سیاسی داشته و آن را اعلام کرده است، اما همه او را به عنوان استاد اخلاق می شناسند. علتش هم آشکار است. حتی انتقادات سیاسی او هم با زبان اخلاقی بیان می شود و اگر می خواهد به تندروها نقدی وارد کند، از احادیث اهل بیت مایه می گذارد. دفتر او هم در یکی مناطق جنوبی تهران محل رفت و آمد و رجوع مردم است.

آنچه که باعث شده بود این بار به نزد او برویم، گلایه هایی بود که از رواج توهین ها و تخریب ها در فضای سیاسی کشور، داشت. او به توهین های اخیر تندروها یا به تعبیر خودش غوغاسالارها نسبت به رئیس مجلس پرداخت و گفت که تعداد اندکی از نمایندگان باعث زوال نعمت و شخصیت از سایر نمایندگان می شوند. او همچنین این عملکرد غوغاسالاران را ناشی از حقارت نفس دانست و با اشاره به احادیث اهل بیت گفت که آن هایی که احساس ذلت و شکست می کنند به فحاشی و توهین روی آورده اند. طباطبایی همچنین به ریشته این توهین ها هم پرداخت و آن را ناشی از برملا شدن مفاسدی دانست که در دولت قبلی روی داده است. او این فحاشی ها را به استفراغ جامعه همانند کرد.

اما این توهین ها همه بحث ما نبود. مصاحبه ما در روزی انجام شد که آیت الله هاشمی رفسنجانی برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان اعلام آمادگی کرده بود. او از این مسئله استقبال کرد و گفت که جامعه روحانیت مبارز برای حضور هاشمی رفسنجانی برنامه ریزی کرده است. او همچنین از فعالیت های جبهه پایداری و آیت الله مصباح گفت و بیان کرد که آیت الله مصباح با پایداری ها مدارا می کند.

مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با طباطبایی در ادامه می آید:

اهداف تخریب کنندگان رئیس مجلس در روزهای اخیر چیست؟ این بی اخلاقی ها از کجا نشات می گیرد؟

در درجه اول بسی متاثرم از آنچه که اتفاق افتاده و در حال افتادن است و آن این است که چهره اسلام و انقلاب لکه دار و ننگین می شود. این از مصائب بزرگ است و نمی شود کوچک شمرد. هرچه چهره اسلام کریه شود به طور طبیعی مردم از آن گریزان خواهند شد. ما باید هرچه می توانیم اسلام را به نمایش بگذاریم. البته شاید نتوانیم، اما باید بکوشیم تا آنجا که در توان داریم حد اقل کیان اسلام و قرآن و دین را حفظ کنیم و حرمت آن را نگه داریم. این مسئله گره خورده است به حفظ حرمت کسانی که نامشان به اسلام و دین گره خورده است. این نکته اول برای من خیلی مهم است که اگر از آن غافل بشویم هزاران حادثه برای ما خواهد آفرید.

تلاش های مذبوحانه علیه مذاکره کنندگان و توافقنامه به طور طبیعی رو می شود.آن سیاست هایی که در دولت گذشته بوده است مرتب تغییر کرده و مدام نتیجه مثبت گرفته می شود و در کنار آن مفاسد گذشته باز می شود.

اما نکته بعدی که خیلی هم باعث اهمیت است این است که مجلس خانه مردم است و نمایندگان عزیز با انتخاب مردم بر سر کار آمده اند، اما تعداد اندکی نماینده باعث زوال نعمت و رحمت و شخصیت از سایر نمایندگان شده اند. این بسیار جای تاسف دارد. روایات اخلاقی ما می فرماید ، هیچ توهینی از کسی صادر نمی شود مگر از حقارت نفس خودش( الا بمهانه نفسه). یعنی خود شخص احساس ذلت یا شکست می کند و برای جبران شکست و ذلت خود دست به واکنش های گوناگون می زند که امروزه و در شرایط کنونی به وسیله فحاشی و توهین واکنش نشان داده می شود. بنابر این سفارش شده است که مردم مواظب باشید که کار و تلاش های مذبوحانه به جایی نرسد که جامعه دچار خواری و پذیرفتن آن بشود. چرا این احساس در جامعه پیش آمده است؟ یکی از دلایل و مصادیق می تواند مذاکرات باشد. یعنی شیوه ای که در پیش گرفته شد و نتیجه ای که به دست آمد چه در سطح بین الملل و چه در سطح جامعه روحیه اجتماعی مردم تغییر کرده و تغییر سیاست مورد توجه مردم می باشد.  تلاش های مذبوحانه علیه مذاکره کنندگان و توافقنامه به طور طبیعی رو می شود.آن سیاست هایی که در دولت گذشته بوده است مرتب تغییر کرده و مدام نتیجه مثبت گرفته می شود و در کنار آن مفاسد گذشته باز می شود.

یعنی شما ریشه این توهین ها را در مفاسد دولت گذشته می بینید؟

آنچه در مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گذشته «نابودی» بوده است، وقتی «بود» می شود و ارزش پیدا می کند، آن چیزهایی که خلاف واقع به مردم گفته شده بر ملا می شود. من دو مطلب دارم. یکی اینکه این جهان مانند معده آدم است. شما چقدر می توانید غذای نامناسب را در شکم نگه دارید؟ اگر هضم هم بشود بیمارتان می کند اما رد می شود و نمی ماند. بعضی مواقع هم مانند تهوع بیرون می آید. هرچه خلاف نظام بشری در جامعه است حالت استفراغ( برگرداندن) دارد. الآن هم جامعه دارد این ها را بر می گرداند. این برای این ها سنگین است و می خواهند مقاومت کنند که تهوع رخ ندهد. اما این رخ می دهد و از دستشان خارج می شود، بنابر این فحاشی می کنند. حالت فحاشی جایی است که نمی دانند چه کنند.

سید مهدی طباطبایی

یک نکته دیگر این مسئله است که در طول تاریخ هم بوده است و در جامعه ما هم سابقه داشته است. یک زمانی کسی می خواهد حقش را بگیرد، آن را جوری تحریک می کنند که توهین بدهد. تقاضای من این است که مسئولین مملکتی و برنامه ریزهای مملکت ، به خصوص مسئولینی که در توافق حضور داشتند، تحمل کنند و هیچ عکس العملی نداشته باشند. چراکه هر عکس العملی بخواهند بکنند، این پرخاش ها بیشتر می شود. اما باید چه کنند؟ ساکت بنشینند؟ این هم درست نیست. سعی نکنند که بخواهند مقابله کنند. ای بسا بعضی مواقع آن نورانیت کار و شفافیت کار انجام شده، به قدری بالاست که این مسایل خود به خود تحت الشعاع قرار می گیرد. اسلام هم می گوید که « اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما».

مطلب دومی که می خواهم بگویم خطاب به آن هایی است که این کارها را انجام می دهند. می خواهم به آن ها بگویم که به خود آیید که مبادا در آینده رسوایی شما بیشتر شود. اگر به همین مقداری که شده است آرام بگیرید به نفع شماست. اگر هم بازهم نفع خود را در اظهار می دانید، به شما می گویم که هرچه دارید اظهار کنید تا مردم بیش از پیش بدانند که با چه روش های ناصوابی این دوره گذشته را پشت سر گذاشته اند.

در کنار این مسئله حرفی دارم خطاب به افراد مختلفی که درگیر نیستند و نه فحش داده اند و نه فحش شنیده اند بلکه نظاره گر هستند. عرض من به آن ها این است که سعی کنید در این ایام با مدارا و مهربانی رفتار کنید و جذب آنانی که برای ترس خویشتن طغیانگر هستند نشوید. یعنی به خود جرات بدهید که اولا مقاومت کنید و یا لا اقل همراهی نکنید. مولا امیرالمومنین نام این افراد برخاشگر را غوغاسالار گذاشته است. رفتار امیر المومنین در قبال غوغاسالاران قابل ببرسی است. به ایشان گفتند که خود شما که اینقدر قدرت داشتید و توانستید که امرابن عبدود را بکشید و توانستید مرهب خیبری را از پا درآورید، چرا در مقابل افراد دون چون عمروعاص کوتاه آمدید. حضرت عبارتی فرمود که خیلی سنگین است. ایشان گفتند که با یک آدم بی حیای دریده روبرو شدم و ناگزیر شدم چشم خود را ببندم و از آنچه او انجام می دهد خود را کنار ببرم.یعنی بی حیایی طرف مقابل کار را به جایی می رساند که انسان با حیا ناچار به بستن چشم می شود.

من به عنوان یک روحانی عرض می کنم و از مردم مسلمان و دیندار و پایدار( البته نه به معنای گروه پایداری) بکوشند از دایره اخلاقی بیرون نروند. اما راجع به مسئله هسته ای کمترین مطلبی که باید گفت این است که مقام معظم رهبری آنچه لازم بوده است فرموده اند و آنچه لازم باشد خواهند فرمود. اطاعت از رهبری ایجاب می کند که دو دستگی در جامعه ایجاد نشوند.

چه برخوردی باید با تخریب کنندگان و توهین کنندگان صورت بگیرد که تکرار نشود؟ این توهین ها سابقه دار است و مثلا درباره آقای لاریجانی ، هنوز تکلیف توهین کنندگان  به ایشان در مراسم ۲۲ بهمن قم مشخص نشده است.

آقای لاریجانی، شخصیتی دینی و علمی دارد که  از قبل هم داشته است. از خاندان محترم و موجهی است. مرحوم میرزاهاشم آملی از علما ارزشمند بودند. از سوی دیگر رفتارهای عاقلانه ای که ایشان داشتند و دارد بسیار حائز اهمیت است. البته نه فقط ایشان، مجموعه هیئت رئیسه مجلس بالاخص، رئیس و نایبان رئیس و مخصوصا شخص آقای ابوترابی همه انسان های بزرگواری هستند و نباید به این ها توهین بشود. این ها به خوبی مجلس را اداره می کنند. البته ممکن است مشکلاتی هم داشته باشند و نمی توانیم بگوییم که اصلا ندارد. اما  حقا باید بگوییم که آقایان هیئت رئیسه منافع ملی را در نظر گرفته و می گیرند. آقای لاریجانی هم آدم شریفی است  و هم انسان معقولی است. همچنین آقای باهنر انسان آشنا و باتجربه در مسایل سیاسی است. امیدوارم خداوند مردم را از شر انسان های نادان نگه بدارد.

قای لاریجانی، شخصیتی دینی و علمی دارد که از قبل هم داشته است. از خاندان محترم و موجهی است. مرحوم میرزاهاشم آملی از علما ارزشمند بودند. از سوی دیگر رفتارهای عاقلانه ای که ایشان داشتند و دارد بسیار حائز اهمیت است.

نکته ای که باید به نمایندگانی که در اقلیت قرار می گیرند و بعضی از آن هایی که می گویند منتقدیم بگویم این است که نه تنها دانش لازم را ندارند، بلکه جایگاه و پست لازم برای آشنایی با قوانین و مفاد آن را هم ندارند. لازم است مردم بدانند موضوع پیش آمده در مذاکرات کاملا علمی و تخصصی است و بعید می دانم توان علمی بعضی از این آقایان به شناخت درستی از آن برسد چه برسد به نقد و بررسی.

آن چیزی که در دهه اخیر ما را مبتلا کرده است بی توجهی به اصل مسایل سیاسی بوده است. مسایل سیاسی در حال از دست دادن اصول است. یعنی چهارچوب و رفتار و آداب سیاست رعایت نمی شود. باید بگویم که در دولت های نهم و دهم ادبیات بدی به کار گرفته شد. برخی تعابیری که به کار برده می شد و من نمی خواهم به آن ها اشاره کنم ، تعبیرات زشتی بود. من حتی وقتی می شنیدم هم خجالت می کشیدم. عبارات بچه گانه ای به کار می بردند. آقای لاریجانی مشی اعتدال و تساوی حقوق نمایندگی را بدون در نظر گرفتن نگاه سیاسی افراد در مدیریت خود داشته است. منتقدان توقع دارند که آقای لاریجانی تنها به طیف خاصی توجه کند. اقلیتی که در مجلس هستند، از این ها دعوت می کنم که اگر می خواهند بیشتر از این به آن ها توهین نشود، خودشان توهین نکنند. از مردم هم می خواهیم که به این اقلیت توهین کننده برای تنبیه هم که شده چیزی نگویند. تنبیه این ها سکوت باشد. اگر بخواهند مقابله کنند مشکلات دیگری به وجود می آید. گاهی تنبیه آدم غیر مودب را به سکوت بهتر می توان به انجام رساند.

سید مهدی طباطبایی

آقای طباطبایی به نظر می رسد توهین هایی که انجام می گیرد دو وجه دارد. یکی آن توهین کننده است و دیگری آن کسان و بزرگانی که این توهین ها را می شنوند و در برابر آن سکوت می کنند.

در طول تاریخ اینگونه بوده است که هر کار بزرگی که صورت می گیرد، یکی افراد نا آگاه، دوم افراد عجول و شتابزده، سوم افرادی که بیم شکست دارند و چهارم افرادی که شکست خود را قطعی می دانند، این ها یا خودشان توهین می کنند و یا آلت دست سرمایه داران پشت پرده می شوند و متاسفانه غافل می شوند. اجمالا آن کسانی که خود را در معرض شکست می بینند،​ به آدم های ساده لوح و تند و عصبی نزدیک می شوند و خیلی از مسایل را به این شکل در می آورند. یکی از وظایف دینی ما بی توجهی به قیل و قال است. من یادم نمی رود که در دوران مرحوم کاشانی و مصدق، یک روزی مرحوم آقای کاشانی در مجلسی در مشهد بودند و بنده هم خدمتشان حضور داشتند. افرادی آمدند و مطلبی را گفتند و آیت الله کاشانی حرف پخته ای زدند که آن حرف پخته را من آن روز یادداشت کردم. آن افراد به آقای کاشانی گفتند که چرا شما با مصدق کنار نیامدید؟ ایشان فرمودند که من با مصدق چندجا درگیر بودم که آن مطالب دیگر را الآن نمی خواهم بگویم اما نکته ای که ایشان گفتند این بود که مصدق اعتقاد من را نداشت. این کلمه خیلی قشنگی است. ایشان گفتند که او اعتقاد من را نداشت که در بیان دین و قرآن ، آنجایی که آمده است که نیرنگ کافر قابل اجرا نیست و نقش بر آب است، او نمی خواست این را قبول کند چراکه او اعتقاد من را به خدا نداشت. من اعتقادم به خدا محکم بود و می دانستم که موفق هستم. ایشان در قضیه ملی شدن نفت هم همین را گفت. ایشان گفت که  انگلیسی ها گفتند که این سید بر سر ما کلاه گذاشت، اما ما بر سر آن ها کلاه نگذاشتیم، بلکه خدا نیرنگ آن ها را به نفع ما تغییر داد.

اما درباره بزرگان باید بگویم، آن هایی که می توانند این غوغاسالاران را آرام کنند، اگر این کار را نکنند یک روزی این غوغا دامن خودشان را خواهد گرفت.

الآن هم به غیر از تخصص و فعالیت و آشنایی به اصول مذاکره، حال توسل آقای ظریف قشنگ است. او از آنجایی که اعتقادش به خدا قوی است فریب نمی خورد. هرچقدر هم  غربی ها بخواهند که او را فریب بدهند، از آنجایی که خدا گفته است که نیرنگ کفار را نقش بر آب می کنم، این فریب آن ها تاثیر نخواهد گذاشت. این خیلی مهم بود.

اما درباره بزرگان باید بگویم، آن هایی که می توانند این غوغاسالاران را آرام کنند، اگر این کار را نکنند یک روزی این غوغا دامن خودشان را خواهد گرفت. کسانی که امروز در مقابل این توهین ها سکوت می کنند و می گویند که به ما توهین نکرده اند، ​باید به آن ها بگویم که اگر امروز سکوت کنید فردا به شما توهین می کنند. توهین کننده امروز به کسانی که در ذهن شما ضعفا هستند، آمادگی برای آینده پیدا می کنند. مسئولین بالاتر حتما باید جلوی این توهین ها را بگیرند. اگر جلوی این توهین ها را نگیرند​، این ها سرایت می کند و قدرت توهین کننده بالا می رود و این قدرت که بالا رفت، این توهین ها در آینده به بالاتر خواهد رسید.

سید مهدی طباطبایی

ممکن است فکر کنید که در حرف های من تناقض هست. وقتی من گفتم سکوت کنند خطاب من ضعفا بود که با گفتن آن ها توهین ها تشدید می شود. اما الآن که می گویم سکوت نکنند منظورم با اقویا است.

بگذارید سوالم را مصداقی تر بیان کنم. الآن چندین سال است که آقای ناطق دلخوری دارند و این دلخوری باز می گردد به مسایلی که در مناظرات سال ۸۸ اتفاق افتاد. دلخوری ایشان از جامعه روحانیت مبارز است که چرا در مقابل توهین به یکی از اعضای شاخص خود سکوت کرد.

همین موضوع آنجا مطرح شد و خود آقای ناطق هم بهتر از ما می داند که یک ماجرای سیاسی اتفاق افتاد که این موضوع به تعویق افتاد. یعنی اینگونه نبود که جامعه روحانیت مبارز نخواهد دفاع کند. آن روز در اصل ماجرا حق به آقای ناطق داده می شود اما توضیحش این است که  این قضیه به تعویق افتاد و دچار مشکل شد. آن روز از آقای ناطق دلجویی نشد اما بهتر است امروز از کسانی که مانند ایشان مورد توهین قرار می گیرند دلجویی بشود. البته من الآن معتقدم که الآن وقت پاسخگویی است. بزرگان باید با هشدار منع کننده از توهین باشند. الآن وقت دلجویی نیست ، بلکه وقت پاسخگویی است. خدا امام را رحمت کند، یک بار فرمودند که این تذهبون، ما انتظار این این تذهبون را هم داریم. امیدوارم که از مصدرش و ملجاش یک این تذهبون شنیده شود.

بگذارید کمی معطوف به آینده صحبت کنیم. ما اسفندماه امسال دو انتخابات مهم و حساس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم. به نظر می رسد حد اقل این توهین ها تا انتخابات ادامه داشته باشد و حتی بیشتر شود. چه باید کرد که این اتفاق نیفتد و یا حد اقل کم اثر شود؟ مسئله دیگر اینکه چه باید کرد که از ظرفیت چهره هایی مانند آقای هاشمی یا آقای ناطق برای این انتخابات حساس استفاده بشود؟

اول که در حال حاضر هم از ظرفیت های این آقایان استفاده می شود. منتها هنوز اظهار نشده است. امیدوارم که بهتر از آنچه که می دانیم بشود. اما باید بدانیم که بین این دو کلمه یعنی سیاست ساز و سیاست باز فرق است. سیاست سازی یعنی همین که کارمان را انجام بدهیم و در وقت مناسب اعلام کنیم. امام جواد می فرمایند که اگر چیزی وقتش نشده باشد و زود اعلام کنیم با خطر روبرو می شود. بنابر این اگر از ابراز آن خودداری بشود بهتر است. الآن کار دارد انجام می شود و خوب هم انجام می شود. من این مژده را می دهم که انقلابیون اصیل که تعداد انگشت شماری بیشتر باقی نمانده اند که کاری و فعال هستند.

جامعه روحانیت مبارز برای حضور آیت الله هاشمی  برنامه ریزی می کند.

آقای هاشمی اعلام کردند که برای انتخابات خبرگان می آیند. به نظر شما جامعه روحانیت مبارز استقبال می کند؟

کار از استقبال گذشته است، جامعه روحانیت مبارز برای حضور ایشان برنامه ریزی می کند.

نمی شود که جامعه روحانیت مبارز از یک طرف  برای حضور آقای هاشمی در انتخابات خبرگان برنامه ریزی کند و از طرف دیگر برای انتخابات مجلس با پایداری ها برنامه مشترک بگذارند. به نظر می رسد بعد فوت آقای مهدوی کنی و عدم حضور آقایان هاشمی و ناطق ، جامعه روحانیت به سمت جبهه پایداری متمایل تر شده است.

این تهمت است. جامعه روحانیت مبارز هیچگاه به سمت پایداری متمایل نخواهد شد. اگر هم بشود با سیاست اصلی و فرهنگ سیاسی جامعه روحانیت نمی خواند.

اما جلسات آقای تقوی با پایداری هاست.

اولا جامعه روحانیت و جامعه مدرسین با هم هماهنگ هستند. در جامعه مدرسین آقای موحدی کرمانی این سوال را مطرح کرد که آقای مصباح فرمودند که من عضو جامعه مدرسین هستم و جدا نیستم و نظر من هم همراه جامعه مدرسین است. در آخر هم تاکید کردند که اگر نظرم جایی مخالف با نظر جامعه باشد نظر خواهم داد. اینجوری نیست که سیاسیون خفته باشند. آن ها بیدارند و دارند کارشان را انجام می دهند. این انتخابات از مهمترین انتخابات هاست.

سید مهدی طباطبایی

به نظر می رسد در غیاب بزرگان اصولگرایی مانند آقای مهدوی کنی، بحث وحدت اصولگرایی به دست جوانترها و نسل دوم افتاده است. الآن در جامعه روحانیت آقای تقوی بحث وحدت را پیگیری می کنند. در جبهه پیروان بعد از فوت آقای عسگراولادی الآن آقای باهنر این مسئله را پیگیری می کنند. به نظر می رسد جامعه روحانیت مبارز هم آن وزنی که زمان آقای مهدوی کنی در راس کار بودند را ندارد. تکلیف این وحدت اصولگراها چه می شود؟

اولا که اصولگراها در عمل شاید اظهار نکنند اما در داخل خودشان از تندروها نگران هستند. اگر این نگرانی را اظهار کنند ، این تندروی ها بیشتر می شود. به نظر من خود آقای مصباح هم به این نتیجه رسیده اند و آیا آن حمایتی که از تندروهای پایداری و آقای احمدی نژاد می کردند، الآن هم می کنند؟

یعنی معتقدید که پایداری از آقای مصباح جدا شده است؟

نه، اما آقای مصباح از پایداری عبور کرده اند و آن حمایتی که قبلا می کردند الآن کمتر شده است. ببینید حتی همراهان غوغاسالاران هرکس که باشد ، با او مدارا می کند. چراکه می ترسند یک روزی به خود آن ها هم رحم نکند. مخصوصا آن هایی که آشنا به افکار آن ها هستند بیشتر این اتفاق برای آن ها می افتد. غوغاسالار به پاکن ها از غوغاسالاران بیشتر می ترسند. چرا که خودشان اسرار هم را بیشتر می دانند. این ها احتیاط می کنند. البته مطلب شما درست است و بنده هم خیلی محترمانه از شورای نگهبان به خصوص آقای جنتی که اخیرا دوباره ابقا شدند ، درخواست کرده و می کنم و تقاضای مهربانانه دارم که هرچه می توانند مصلحت اندیشی کنند و بررسی کنند و خودشان هرچه می دانند انجام بدهند اما حرفی نزنندکه متهم به طرفداری از قشری بشود. به عنوان یک تقاضای من است که ای بزرگان شورای نگهبان و اشخاص وابسته به شورای نگهبان ، حرفی نزنید که فردا متهم به همراهی و خدای نکرده اگر حوادثی مانند ۸۸ رخ داد متهم به سهل انگاری بشوند. معترضین هم حرف خلافی نزنند و خلاف سیاست های اصلی کشور حرفی نزنند. برخی که خوب بلد نیستند حرف بزنند، خواهش می کنم که حرف نزنند.

اصولگراها در عمل شاید اظهار نکنند اما در داخل خودشان از تندروها نگران هستند. اگر این نگرانی را اظهار کنند ، این تندروی ها بیشتر می شود.

تندروهای اصولگرایی عنوان حمایت از رهبری را  تنها به خود نسبت می دهند، این کار اصولگرایی را سخت می کند و همیشه از رهبر مایه می گذارند. البته رهبر برای همه رهبر است و در این شکی نیست و باید همه ما هم پیرو رهبر باشیم. اما آن ها خود را وابسته می کنند و برای خودشان موضع گیری می کنند. البته من معتقدم که آقا توجه دارند. همانطور که فرمودند رای مردم امانت است، این مطلب ساده ای نبود. کی فرمودند امانت است؟ این به این معنی نبود که اتفاقی افتاده است بلکه به این معنی بود که در ذهن ایشان بود که متذکر شوند که اتفاقی نیفتد. ایشان درحقیقت پیشگیری می کردند. لذا انشاالله به یاری امام زمان انتخابات آینده هم پرشور باشد و هم ارزشمند و بدون دلشورگی. تقاضای من از همه این است که هم پای صندوق ها بیایند و کسانی که در خود توان و صلاحیت می بینند خود را کاندیدا کنند و شورای نگهبان هم همه سلایق را در نظر بگیرد.

سید مهدی طباطبایی

چرا کسی از اصولگرایان به دنبال ظرفیت اشخاصی مانند آقای هاشمی، آقای ناطق نوری یا سید حسن خمینی نیستند؟ الآن اصلاح طلبان بیشتر استفاده می کنند و حتی بحث بر سر مثلث این سه نفر در انتخابات خبرگان است.

به نظر بنده این کار خوبی است، چرا که هر سه این ها نیروهای ارزشی هستند و اگر با هم باشند خوب است. من این را تایید می کنم. اما منظورتان از اصولگرا کیست؟ چه کسانی از این ها اصولگراتر هستند؟ آن هایی که تندرو هستند این ها را به اصولگرایی قبول ندارند و الا خود آن ها اصولگرا نیستند. حتی یک اصولگرا پخته در تمام این سال ها نگفته است که هاشمی اصولگرا نیست. گاهی حتی گله هم می کنند به ایشان که شما که اصولگرا هستید چرا به ما کمتر توجه می کنید. آقای هاشمی رئیس همه هستند و راست هم می گویند. واقعا فراجناحی هستند. در پایان باید عرض کنم که این انقلاب ریشه در اعتقاد مردم دارد. ریشه در باور مردم به مردم سالاری دینی و کارآمدی دین دارد. از همه منتقدین ، چه منتقد عالم و چه مخالف تقاضا دارم اولا در همه موارد انتقاد، اصول علمی را رعایت کنند و مبنا را مباحث اصلی بگذارند. مطالب بدون پایه و حاشیه ای و کلی گویی نکنند.

دوم آنکه نیت خود را خالص کنند و برای رضای خدا و حفاظت از انقلاب و اسلام حرکت کنند و اگر به این نتیجه رسیده اند که باید فریاد بزنند و تریبون ها را روشن کنند. برای نقد یا مخالفت نیت را خالص خدایی کنند که اگر ناصواب و اشتباه هم می گویند نزد خدا ماجور باشند. امیدوارم همواره همه در ظل توجهات امام زمان باشیم از بینش برتر بهره ببریم.