علی اسماعیلی – این شعر تقدیم به پدر مهربانم

2015-07-21
240 بازدید

این شعر تقدیم به پدر مهربانم که همه عمر را با سختی و زحمت برای کسب روزی حلال تلاش کرد. دستش خالی بود اما دلش پر بود از مهر و نگاهش دریای محبت.حرفها شنید اما حرف نزد. کسی را آزار نداد. آرام بود و آرام هم رفت.دلم برای لحظه ای تنگ شده که وقتی برای […]

۶۰

این شعر تقدیم به پدر مهربانم که همه عمر را با سختی و زحمت برای کسب روزی حلال تلاش کرد. دستش خالی بود اما دلش پر بود از مهر و نگاهش دریای محبت.حرفها شنید اما حرف نزد. کسی را آزار نداد. آرام بود و آرام هم رفت.دلم برای لحظه ای تنگ شده که وقتی برای آخرین بار صورتش را بوسیدم و خداحافظی کردم دستم را کشید تا به دستم بوسه بزند.دستم را کشیدم وسرش را گرفتم روی سینه ام گذاشتم. با تمام مهربانیش گفت : کی برمی گردی؟ کاش ……..

ای خدا، یار من آنجاست ، حواست باشد
او نشان کرده ی اینجاست ، حواست باشد

یار من مویِ سرش ، قیمت صد فرهاد است
قصه اش قصه ی فرداست ، حواست باشد

گرچه بدجــور شکسته است دل تنگ مرا
همچنان شاه غزل هاست ، حواست باشد

او نگاهم نکند ، یا نخرد حرف مرا…
هرچه هست بیــنِ خود مـــاست ،حواست باشد

همه ی دلخوشی و زندگی ام ،بودن اوست
برود، آخردنیاست! حواست باشد

نگذاری احدی تیشه برویش بزند !
شیشه ی عمر من آنجاست، حواست باشد….