پورمهدی – با این ویژگی ، خانمها اذیت نمی شوند

2015-07-05
144 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم قرآن می فرماید: کسانی که حجاب دارید٬دو چیز در انتظار شماست٬ یکی اینکه اذیت نمی شوید٬ دیگر این که به عنوان یک زن مؤمنه شناخته می شوید.باید به این مسائل توجه شود٬مخصوصا خانم های محترم در مجالس خانگی ٬ در عروسی ها نسبت به کودکان توجه کنند. بچه ها را پُر […]

۷

بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن می فرماید: کسانی که حجاب دارید٬دو چیز در انتظار شماست٬ یکی اینکه اذیت نمی شوید٬ دیگر این که به عنوان یک زن مؤمنه شناخته می شوید.باید به این مسائل توجه شود٬مخصوصا خانم های محترم در مجالس خانگی ٬ در عروسی ها نسبت به کودکان توجه کنند. بچه ها را پُر رو بار نیاورید. رقص و آواز حرام است. مرحوم استاد محمد تقی جعفری(ره)می فرمود: غنا و موسیقی یک نوسان احساسات و یک فرو ریختن معنویت دارد. وقتی می نوازد بالا می روی و نوسان پیدا می کنی٬در خود احساس شادی و طرب می کنی٬ ولی وقتی تمام می شودیک مرتبه معنویت می ریزد٬ آیا این فرد دیگر می تواند بایستد بگوید:«إیاک نعبد وإیاک نستعین»آیا می تواند با گفتن «السلام علیک یا با عبدالله» اشک بریزد؟طبیعی که این حالت ها را از انسان می گیرد.
عقیله بنی هاشم٬ زینب کبری(س) همین که وارد مجلس یزید شد٬ وقتی آن خبیث با چوب به لب و دندان اباعبدالله زد٬ یکی از این کنیزانش که به اهل بیت علاقه داشت وارد مجلس شد و به یزید گفت:نزن٬ این پسر پیغمبر است. نوشته اند: یزید عبایش را برداشت و روی سر این زن انداخت که اندامش پیدا نباشد. به طور یقین آن کنیز بی حجاب نبوده و لباس معمولی به تن داشته است. این خبیث به مسأله حجاب کنیزانش اهمیت می دهد آن گاه وقتی زینب کبری وارد مجلس یزید شد ــ شما می دانید کاروان اسرا در ماه صفر وارد شام شدند یعنی ۲۰-۲۵ روز بعد از حادثه کربلا٬ و در این فاصله خیلی اذیت شدند٬ به کوفه رفتند٬به تکرید رفتند و سختی هایی را متحمل شدند٬طبیعی است وقتی زینب کبری وارد می شود باید از این وضعیت گله کند که چرا ما را به اسیری بردید؟ چرا ما را در این شهر وآن شهر گرداندید؟اما این گونه نشد٬ زینب کبری(س)همین که وارد مجلس دشمن شد٬ گفت:«أمن العدل یا ابن الطلاء تخدیرک حرائرک و أما ءک»؟ آیا این عدالت است که زنان خودت پشت پرده باشند و «و سوقک بنات رسول الله سبایا»؛اما دختران٬ فرزندان و عیالات رسول الله این گونه در مقابل نامحرم ظاهر شوند؟!اولین اعتراضی که کرد این این بود. دختر کوچک ابا عبدالله در شب یازدهم وقتی عمه اش بالای سرش آمد٬اولین مطلبی که گفت این بود:«یا عمتاه هل من خرقه أستر بها رأسی»؛عمه ٬ تکه پارچه ای داری که من سرم را بپوشانم؟ببینید دختر چهار پنج ساله بوده٬ مکلف نبوده؛
اگر ما این درس را از عاشورا و کربلا نگیریم٬ چه درسی می خواهیم بگیریم؟؟؟؟؟
منبع؛ برگرفته شده از سخنرانی های استاد رفیعی