پور مهدی – مردی که فرشتگان در آغوشش می گیرند

2015-06-29
36 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم در طول تاریخ یکی از حربه هایی که دشمن همیشه برای انحراف جامعه استفاده کرده است همین حربه بد حجابی و گسترش فساد در جامعه بوده است.در آندلس هشتصد سال مسلمانان حکومت داشتند. در سال ۹۲ هجری٬ آندلس یعنی اسپانیای امروزی فتح شد و در سال ۸۹۸ سقوط کرد. یعنی ۸۰۶ […]

۶۰

بسم الله الرحمن الرحیم
در طول تاریخ یکی از حربه هایی که دشمن همیشه برای انحراف جامعه استفاده کرده است همین حربه بد حجابی و گسترش فساد در جامعه بوده است.در آندلس هشتصد سال مسلمانان حکومت داشتند. در سال ۹۲ هجری٬ آندلس یعنی اسپانیای امروزی فتح شد و در سال ۸۹۸ سقوط کرد. یعنی ۸۰۶ سال مسلمانان در اسپانیای فعلی حکومت داشتند. صدها خلیفه آمدند و رفتند٬ بنی امیه و بنی عباس گرچه گاهی خودشان بی کفایت و اهل فساد بودند اما به هر حال هشتصد سال؛ یعنی هشت قرن حکومتشان دوام آورد. مسیحی ها چه کردند که این جامعه را از اسلام به مسیحیت بر گرداندند؟مسلمانان را مجبور کردند که مسیحی شوند٬ به وسیله فساد٬ کاباره ها٬ مراکز شراب ٬ کلوپ های شبانه ٬ گسترش زنان و دختران زیبای مسیحی در پارک ها٬ هویت جوان مسلمان را گرفتند و به راحتی بر او حاکم شدند.
قوم موسی چگونه شکست خورد وبلعم باعورا چگونه توانست جلوی پیروزی آنها را بگیرد؟در روایت دارد بلعم گفت:زنان ودخترانتان را آرایش کنید و بین لشکر موسی بفرستید آن ها جذب می شوند و مرتکب فحشا می شوند و بیماری می آید.طاعون در لشکر موسی افتاد و بیست هزار نفر از لشکرش از بین رفتند و پشت دروازه های انطاکیه ماندند و نتوانستند حمله کنند. چرا؟به خاطر همین فسادی که در جامعه ایجاد شد.
توجه به همسر؛
خانمی پیش پیغمبر آمد٬ خانمی به نام حولاست٬ در روایت دارد:«امرأه عطاره لآل رسول الله(ص)»؛ یعنی برای خاندان پیامبر عطر می آورد. خودش تعریف می کند٬‌می گوید: یک روز شوهرم مرا صدا زد٬ با من کار داشت٬ من توجه نکردم و بد خلقی کردم.می گوید شوهرم عصبانی شد٬ از خانه بیرون آمد٬ پیش خودم فکر کردم کار بدی انجام داده ام.وقتی وارد خانه شد٬بلند شدم«وقبلت یده الیمنی»دستش را بوسیدم٬ گفتم: من اشتباه کردم٬ نفهمیدم٬ عذر می خواهم. مرا با دست کنار زد و رویش را برگرداند و توجهی نکرد ــ این هم بد است که بعضی ها عذرپذیر نیستند ــ می گوید بلند شد خواست که به مسجد برود٬ من هم دنبالش رفتم٬ مدام شانه به شانه اش می رفتم٬ گاهی او جلوتر می رفت که من کنارش راه نروم. گاهی من می دویدم او تندتر می رفت. از مسجد بیرون آمد باز جلو رفتم تا با او صحبت کنم٬ دیدم برگشت. زودتر از او به خانه رفتم آرایش کردم٬ غذا آماده کردم٬ زمینه را فراهم کردم. آمد و باز توجه نکرد٬ شب در بستر توجه نکرد٬من هم از دو چیز می ترسیدم٬«مخافه رب العالمین و خوفا من نار جهنم»یکی این که گفتم: خدایا غضب شوهر باعث نشود جهنمی شوم٬چون نبی مکرم اسلام(ص)خطاب به زنان فرمودکه ٬ اگر ثواب جهاد می خواهید جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.و فرمود زنی که از دنیا می رود٬ همسرش باید از او راضی باشد لذا زهرای مرضیه با آن عظمت٬ در بستر٬ اولین مطلبی که از امیرالمؤمنین می خواست همین است که علی جان٬ از من راضی هستی یا نه؟ می خواهم با رضایت تو از دنیا بروم ــ می گوید هر چه کردم او دلش نرم نشد. تا صبح نخوابیدم٬«بکت بکاء شدیدا»؛مدام گریه کردم و می گفتم: خدایا از دو چیز می ترسم: از تو و از قیامت. اگر مسأله شرعی نبود من هم به او توجه نمی کردم. صبح که از خواب بلند شدم و به خانه پیغمبراکرم آمدم٬ دررا زدم٬ ام سلمه پشت در آمد و گفت: کیست؟گفتم : حولا هستم٬ گرفتارم آمده ام مشکلم را حل کنم. در خانه شروع به گریه کرد٬ مدام ام سلمه او را ساکت می کرد و می پرسید که چه شده؟حرفت را بزن. گفت:قصه این است اشتباهی کرده ام٬آقا ناراحت شده است حالا دستش را می بوسم راضی نمی شود٬ دنبالش می روم راضی نمی شود٬ آرایش کردم فضای خانه را برایش آماده کردم. هرگز راضی نمی شود. چه کنم؟گفت: من هم نمی دانم٬ صبر کن رسول خدا بیاید. او نشست٬ پیغمبر گرامی اسلام ٬ حضرت محمد(ص)آمدند. حولا گفت: یا رسول الله! این گونه شده است. حضرت فرمودند: برو به او بگو اگر مردی به زنش توجه کند و او را تحویل بگیرد فرشته ها آن مرد را در آغوش می گیرند. این تذکر را به او بده . حولا رفت و این سخن پیامبر را گفت و مشکل حل شد.
منبع؛ برگرفته شده از سخنرانی های استاد رفیعی