حجتالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی روز گذشته با حضور در اردوی سیاسی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران که در سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد به ارائه سخنرانی پرداخت. به گزارش فارس،وی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه اروپا از نظر علمی پیشرفت کرده است اما از […]
حجتالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی روز گذشته با حضور در اردوی سیاسی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران که در سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد به ارائه سخنرانی پرداخت.
به گزارش فارس،وی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه اروپا از نظر علمی پیشرفت کرده است اما از نظر اخلاقی در همان جاهلیت باقی مانده است گفت: اروپا تلاش کرد با خدعه و نیرنگ به سرزمین مسلمانان نفوذ کند و بر آنان تاثیر بگذارد.
روحانی تصریحکرد: غربزدگان نیز با پذیرفتن فرهنگ غربی به نام عدالت و آزادی نهضت عدالتخواهی مشروطه را به مسلخ کشاندند و مشروطه انگلیسی را برای ما به ارمغان آوردند که نتیجه آن روی کار آمدن رضاخان و استبداد وی بود.
این کارشناس تاریخ معاصر با بیان اینکه غربزدگان برای مبارزه از آمریکا اجازه میگرفتند، گفت: اینان در چارچوبی که آمریکا تعیین کرده بود حرکت میکردند و از اسلام نامی نمیآوردند اما امام (ره) با روشنگریهایی که کردند به مردم آگاهی بخشیدند.
روحانی در ادامه گفت: در این شرایط روشنفکران به صحنه آمدند تا امام را از خطر غرب منصرف کنند و القا کنند که کمونیسم خطر اصلی است. این در حالی بود که امام(ره) معتقد بود خطر اصلی لیبرالیسم است و تفاوت لیبرالیسم و کمونیسم را در تفاوت کفر و نفاق میدانستند.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در ادامه خاطرنشان کرد: تلاش دیگر غربزدگان این بود که شاه را از سقوط نجات دهند. بازرگان در همین راستا به پاریس رفت تا امام را راضی کند که شاه بماند و وقتی دید امام نپذیرفت با ناراحتی و بدون خداحافظی پاریس را ترک کرد که این حرکت بازرگان باعث شد نهضتآزادیها نگران شوند از اینکه شاید مردم بگویند آنان با امام نیستند. به همین خاطر بود که بیانیه دادند حرکت بازرگان را محکوم کردند.
وی گفت: تلاش سوم غربزدگان حفظ رابطه با آمریکا بود آنان بر این عقیده بودند نباید دست آمریکا از این کشور کوتاه شود که البته با انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت آمریکا دست استکبار جهانی از کشور ما کوتاه شود.
روحانی عامل اصلی اختلاف ملت ایران با بنیصدر و بازرگان را اندیشه لیبرالیسم آنان عنوان کرد و گفت: بنیصدر و بازرگان طرفدار اندیشه لیبرالیسم بودند اما مردم ما طرفدار اسلام راستین بودند و همین عامل اصلی اختلاف مردم با آنان بود. لیبرالها معتقدند سازش با زورمداران اصلی اجتنابناپذیر است. لیبرالها اندیشه مقاومت را غیرعقلانی میدانند و میگویند باید اهل سازش و مذاکره باشیم.
این کارشناس تاریخ معاصر با بیان اینکه در مکتب لیبرالیسم مکتب عاشورا منسوخ است، گفت: لیبرالها معتقدند نام حسین باید باشد تا از آن نان بخورند اما بازگو کردن هدف امام حسین پسندیده نیست. لیبرالها شعار آزادی، عدالتخواهی و مردمسالاری چاشنی کلامشان است اما در عمل مردم برای آنان ارزشی ندارند. به عقیده لیبرالها کرامت، عزت و غیرت انسانی تنها در آغوش آمریکا معنا پیدا میکند.
وی در ادامه تصریح کرد: لیبرالها معتقدند ما منزوی هستیم چون آمریکا از ما ناراضی بود. کسانی که برای مذاکره با آمریکا لحظهشماری میکنند نمیدانند این آمریکا همان آمریکای دوران جاهلیت است که به فردی که هواپیمای مسافربری ما را منهدم کردم مدال افتخار میدهند.
روحانی ادامه داد: استکبار امروز که در یمن یک مزدور دستنشانده آنان به نام آلسعود جنایت میکند، از این جنایت لذت میبرد. ما امروز با جاهلیت مدرنی مواجه نیستیم که دم از حقوق بشر و آزادی نیز میزنند. البته در داخل کشور نیز با لیبرالهایی مواجهیم که سیاست غرب را دنبال میکنند.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: دشمن در ابتدای انقلاب وقتی متوجه شد کار از دست لیبرالها خارج شده است و کسانی سر کار آمدهاند که از اسلام ناب سخن میگویند تلاش کرد در بین روحانیون افرادی را با تفکر لیبرالی تربیت کنند از جمله منتظری و هاشمی رفسنجانی .
وی تصریح کرد: منتظری که شاگرد امام بود کارش به جایی رسید که تلاش میکرد تمام نقشههای آمریکا را در ایران پیاده کند. البته منتظری در خط امام بود اما بعدها فریب خورد اما درباره هاشمی رفسنجانی این گونه فکر نکنید که از ابتدا در خط امام بودند و امروز تغییر کردند. هاشمی رفسنجانی قبل از آنکه امام را بشناسد و از ایشان کسب بینش کند از لیبرالها و جبهه ملی کسب بینش کرده است. این موضوع در کتاب هاشمی بدون روتوش نیز آمده است.
کارشناس تاریخ معاصر تاکید کرد: هاشمی رفسنجانی به خاطر غروری که داشت به خط امام ایمان نیاورد اما ناگزیر شد طبق فضای آن روز خود را پیرو خط امام وانمود کند لذا بعداز پیروزی انقلاب فکر میکرد میتواند بر امام اندیشههای لیبرالی خود را تحمیل کند.
روحانی در ادامه افزود: هاشمی رفسنجانی به امام پیشنهاد داد شعار مرگ بر آمریکا حذف شود که امام اعتنایی به حرف وی نکرد. حال هاشمی رفسنجانی خود را به تجاهل زده است و این گونه وانمود میکند که امام با سکوتش به آن راضی بود. امروز نیز خوشحال است که این تابو (مذاکره با آمریکا) شکسته شده است.
رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با تاکید بر این موضوع که امروز ما گرفتار کسانی هستیم که همان راه لیبرالیسم بنیصدر را در کشور دنبال میکنند گفت: این افراد سعی میکنند هر گونه مخالفت با آمریکا و آرمانخواهی را افراطی و غیر عقلایی بخوانند. سریعالقلم در کتابش به عنوان ایران و جهانی شدن که روحانی نیز در ابتدای آن مقدمه نوشته است بیان میکند ما برای جهانی شدن باید استقلالمان را کنار بگذاریم. این تفکر لیبرالیسم است.
وی خطاب به رئیسجمهور گفت: شما باید بگویید برای اجرای اقتصاد مقاومتی که رهبری بارها آن را تکرار کردند چه کردهاید؟ رهبری صریحا به شما گفتند فکتشیت را منتشر کنید اما شما چه کردید؟
کارشناس تاریخ معاصر در پایان سخنان خود گفت: امروز با با یک جریانی مواجهیم که در سال ۶۰ ملت ما با همین دلیل رئیسجمهور وقت را از قدرت پایین کشید. حال ما مشاهده میکنیم همان وضعیت و همان تفکر امروز حاکم شده است. در این بین رسالت مجلس این نیست که در مواجه با این مسائل سکوت کند. البته مقام معظم رهبری امسال را سال همدلی و همزبانی عنوان کردند به همین خاطر ما دندان بر روی جگرمان میگذاریم و بسیاری موارد را بیان نمیکنیم.
در این حکومت آنها که خیانت کنند به خدا که خدا نمی بخشدشان .
یکم :
تا سه چهار سالِ اول، زنگ خانه را که میزدند، پابرهنه میدوید توی حیاط. قرار نداشت؛ عکسش را همهجا، از صفنانوایی و جلسهیقرآن و عزا و عروسی میبرد با خودش. غروبها، حیاط را آب و جارو میکرد و مینشست روی پلهی سومِ خانه و به درختهای کهنهی نارنج خیره میماند. با زنهای محل، حلوا درست میکردند وشیرینی پنجرهای میدادند دست بچههای محل که عصرها کوچه را میگذاشتند روی سرشان. شب که میآمد توی اتاق، آرام زیر لب، برای قاسم لالاییهای غمگین شمالی میخواند و تصورش میکرد که گوشهی زندانِ عراقیها مانده است و دارد از لای پنجرهیِ کوچکِ سلولش ماه را نگاه میکند. با بغض، چشمان خیساش را پاک میکرد و دست میکشید روی قاب عکس قاسم.
دوم.
ده سال که گذشت، عکس قاسم را گذاشته بود روی طاقچه. نه نامهای، نه زنگی، نه خبری. غروبهای پنجشنبه، دخترش میآمد دنبالش و میرفتند امامزاده ابراهیم؛ سرِ قبر محسن. رفیق بودند. با هم اعزام شده بودند کربلای چهار. حالا دو سال بود محسن برگشته بود و قاسم نه. مینشست بیصدا کنار سنگ قبر سفید محسن .یک شیشه گلاب برمیداشت و سنگ را،آرام و با وسواس میشست.
گاهی میرفت سراغ لباسهای قاسم. برشان میداشت و بو میکشید. آن وقتها بود که هوا پر میشد از عطر پسرش. از میان نردهها نگاهش میکردم. لباسها را بو میکرد، توی تاریکی درِ گوشِ عکس قاسم حرف میزد و بلندبلند میخندید.
سوم.
بیست سال که گذشت، دیگر فقط غروبهای جمعه، هوا که سنگین
میشد، وقتِ دعای سمات، کشانکشان میآمد دمِ در. لامپِ صد کوچک را روشن میکرد تا قاب عکس قاسم که حالا گذاشته بودند بالای در، روشن شود. همسایههای قدیمی رفته بودند. خانهها جایشان را داده بودند به آپارتمانهای بلند و بیقواره. همسایههای جدید، پیرزنی را میدیدند که هر عصر جمعه، از میان روزهای رفته میآمد کنارِ در، لامپ صد کوچکِ خاکگرفته را روشن میکرد، هوا را با حسرت بو میکشید و ساعتها، به خالیِ کوچه، خیره میماند.
چهارم.
وصیت کرده بود عکس قاسم را بگذارند بالای قبرش. میگفت بعد از سیسال، هیچجا را نمیشناسد و گم میشود لابهلای شلوغیهای این شهر بیدر وپیکر.میخواست نشانی بگذارد برای پسرش. وصیت کرده بود روی قبرش ننویسیم مادر شهید. کدام شهید؟ میگفت قاسم بیاید ببیند مادرش این سیسال فکر میکرده پسرش شهید شده، دلگیر میشود. چه میفهد سیسال زندگی کردن با یک قاب عکس کوچک یعنی چه؟
پنجم.
دیروز خبرآوردندصدوهفتادوپنج غواص شهید کربلای چهار را تفحص کردهاند. دستبسته و بیزخم. زندهبهگورشان کردهاند. لابد نیمهشبی زمستانی، روی خاکهای تبدارِ ام الرصاص، دشمن گلوی فاجعه را دریده است.
کاش امشب، کسی برود سرِ خاکِ مادر. شمعی روشن کند برایش. قاب عکس قاسم را بردارد و بگوید: دیگر رسید. رسیدنش مبارک.
http://image.zarup.com/data/jpg/1/0/4/9/104986-023.jpg
پرداخت نکردی مبلغ ناچییز ببود اما گفتم پرداخت میکنم مشکلی برایم پیش امد نتوانستم پرداخت کنم امروز برای استعلام برای فروش مراجعه کردم کلیه عوارض را پرداجت کردم باز خانم برکه ای ببدستم داد همان مبلع ناچیز اسفند ماه بیست هزار تومان افزایش داشت گفتم چقدر ان محاه زیبا سازی شده گفتند سیستم جواب داده این سیستم از کشور دیگر امده خلاصه یک فرهنگی باعصبانیت از شهرداری خارج شد اقای مقصودی خودت جای او ققرار بده داخل اتاق نشستن فاید های ندارد فقط اسم شهردار عوض شده
آیا تا به حال فکر کرده اید که روغن کانولا چیست و چگونه به دست می آید؟ و آیا به راستی همان روغن کلزا است؟ بیایید با هم بیشتر درباره روغن کانولا بدانیم.
باید دانست روغن کانولا از دانه روغنی کانولا به دست می آید. در واقع روغن کانولا از فشردن دانه های روغنی گیاه کانولا که یک گیاه گلدار با گل های زیبایی به رنگ زرد است، حاصل می شود.
گیاه کانولا گیاهی است که از تغییرات و پیوندهایی که روی گیاه کلزا انجام می شود به دست می آید. گیاه کانولا ممکن است از نظر ظاهری مانند گیاه کلزا به نظر برسد، اما در واقع با آن تفاوت بسیاری دارد، به ویژه اینکه ترکیب اسیدهای چرب موجود در دانه های روغنی حاصل از آنها بسیار متفاوت است و این اصل مطلب است که در ادامه مفصل راجع به آن توضیح داده خواهد شد.
گیاه کانولا در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی به طور پرورشی از تغییر گیاه کُلزا در کشور کانادا به دست آمد و به سبب اینکه نسبت به گیاه کلزا، ترکیب اسیدهای چرب روغن حاصل از آن حاوی مقادیر بسیار کمی از اسیدچرب مُضری به نام اسیداروسیک بود، نام آن مجموعا Canola برگرفته از نام کشور کانادا و مقدار کم اسیداروسیک است.
یعنی(Canadian Oil،Low acid). تا اینجا متوجه شدیم که روغن کونولا همان روغن کُلزا نیست و این دو با هم متفاوتند. پس بیایید ببینیم چه تفاوت هایی با هم دارند و کاربرد هر کدام چیست.
روغن کانولا:
روغن کانولا که مصرف کنندگان آن را به دلیل خصوصیات مفید تغذیه ای می شناسند، حاوی کمترین مقدار اسیدهای چرب اشباع است و این در مقایسه با سایر روغن های گیاهی است. همانطور که می دانیم؛ اسیدهای چرب اشباع که به خصوص در ترکیب چربی های جامد وجود دارند، عامل پدیدآورنده بیماری های قلبی- عروقی هستند. پس از این نظر روغن کانولا یکی از مهم ترین و بهترین روغن های گیاهی موجود برای مصارف تغذیه ای انسان است
از سوی دیگر روغن کانولا حاوی اسیدهای چرب غیراشباع (مایع) است که نتایج تحقیقات علمی ارتباط آنها را با کاهش کلسترول خون نشان داده است. همچنین روغن کانولا دارای مقادیر متوسطی از اسیدهای چرب ضروری می باشد که در بدن ساخته نمی شوند و نیز منبع سرشاری از ویتامینE است که با داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی (ضداکسیدشدن) می تواند در سلامت بدن مؤثر باشد. همچنین مانند سایر روغن های گیاهی، روغن کانولا نیز بدون کلسترول است و ضمناً کمتر از ۲ درصد ترکیب اسیدهای چرب آن را اسیداروسیک تشکیل می دهد.
باید دانست چربی بخشی از تمام سلول های بدن است که نقش های متعددی از جمله انرژی زایی و کمک به جذب ویتامین های محلول در چربی( ویتامین هایE،D ،A وK) دارد، بنابراین وجود چربی خوب و با کیفیت تغذیه ای بالا در رژیم غذایی تأثیر بسزایی در ایفای نقش چربی ها در بدن و نهایتاً سلامت ما دارد. بنابراین مصرف روغن کانولا به مقدار مناسب در رژیم غذایی می تواند یکی از بهترین انتخاب ها از لحاظ روغن باشد.
شایان ذکر است هر دانه کانولا حدوداً ۴۰ درصد روغن دارد. این دانه ها برای روغن گیری جهت مصارف خوراکی انسان، له و فشرده می شوند. باقیمانده آنها هم که منبع غنی از پروتئین است، برای تولید غذای دام استفاده می شود.
کاربرد روغن کانولا:
روغن کانولا در حال حاضر یکی از پرمصرف ترین روغن های گیاهی در سرتاسر جهان است. از این روغن برای سرخ کردن و پخت وپز استفاده می شود و در ایالات متحده آمریکا از آن در ترکیب فرآورده هایی نظیر سُس های سالاد و مارگارین نیز استفاده می شود.
باید دانست روغن کانولا مورد توجه خاص مصرف کنندگان آگاه از مواد غذایی مفید برای سلامتی است، چرا که درصد پایینی چربی اشباع دارد و بدون اسیدهای چرب ترانس مصنوعی است.
یادآوری می گردد اسیدهای چرب ترانس، اسیدهای چربی هستند که بیشتر در هنگام هیدروژنه کردن مصنوعی روغن های گیاهی( که منجربه تولید روغن نباتی جامد می شود)، به طور مصنوعی به وجود می آیند و برای سلامت انسان بسیار مُضر هستند و می توانند زمینه ساز ایجاد سرطان باشند.
و اما روغن کُلزا:
روغن کُلزا از گیاه کُلزا به دست می آید که به طور وسیعی در کشورهای فرانسه، بلژیک و آمریکا کشت می شود. کاربرد و مصرف آن به ویژه در کشور فرانسه، استفاده در صنعت به عنوان روان کننده در دستگاه های صنعتی است، یعنی برای کارکرد بهتر ماشین آلات صنعتی از آن استفاده می شود. ترکیب اسیدهای چرب روغن کلزا به گونه ای است که حاوی مقادیر بسیار بالایی از اسیدچرب مُضر اروسیک می باشد و به همین دلیل برای مصارف خوراکی توصیه نمی شود.
چند توصیه برای خرید و مصرف بهتر روغن:
۱- هنگام خرید، به نوع و ترکیب روغن که روی بسته بندی درج شده است، توجه کنید.
۲- قوطی های روغنی را که غیرشفاف هستند و در قفسه های دور از نور قرار دارند، انتخاب نمایید.
۳- تا حد امکان روغن های گیاهی مفید مثل روغن کانولا را جایگزین روغن ها و چربی های جامد کنید.
۴- با استفاده از روش های پخت سالم مثل آبپز، بخارپز و پخت درفر، تا حد امکان مصرف روغن را کاهش دهید.
آقای شیبانی دو روز دیگه داعش می آد هممون را میخوره. شما هنوز چسبیدی به هاشمی؟ ول کن بابا . منقرض شدیم رفت
این حرفها نفی حرف امام است که می فرمودند : هاشمی را من بزرگش کرده ام و مقام معظم رهبری که فرمودند : هیچ کس برای من هاشمی نمی شود .
این تذهبون روحانی
آقای شیبانی کلی خندیدم . دیگه از این چیزا نذارید فکر روده ملت را هم بکنید !!
🙂
– اروپا از نظر علمی پیشرفت کرده است اما از نظر اخلاقی در همان جاهلیت باقی مانده است
{ واالله اروپایی ها رحم و عدالتشون صدبرابر ماست. سری به ادارات اروپا زدید؟}
– دشمن در ابتدای انقلاب وقتی متوجه شد کار از دست لیبرالها خارج شده است و کسانی سر کار آمدهاند که از اسلام ناب سخن میگویند تلاش کرد در بین روحانیون افرادی را با تفکر لیبرالی تربیت کنند از جمله منتظری و هاشمی رفسنجانی .
🙂
🙂
{روده بر شدم از خنده}
منتظری که شاگرد امام بود کارش به جایی رسید که تلاش میکرد تمام نقشههای آمریکا را در ایران پیاده کند.
🙂
🙂
-هاشمی رفسنجانی قبل از آنکه امام را بشناسد و از ایشان کسب بینش کند از لیبرالها و جبهه ملی کسب بینش کرده است. این موضوع در کتاب هاشمی بدون روتوش نیز آمده است.
🙂
🙂
-هاشمی رفسنجانی به امام پیشنهاد داد شعار مرگ بر آمریکا حذف شود
{میگم ،کلش کار میکنه !}
از طنز مهران مدیری با حال تر بود
شیبانی دمت گرم
ایران، بهشت پزشکان متخصص
سایت «الف» در یک گزارش آماری پرسروصدا ادعا کرد که پزشکان متخصص در ایران بیش از هر کشور دیگری درآمد دارند و این رقم به ۴۱۸ هزار دلار در سال میرسد که در مقایسه با کشورهای دیگر رقم بسیار زیادی است. برای مثال یک پزشک متخصص در آمریکا کمی بیش از ۲۶۷ هزار دلار در سال درآمد دارد. همین امر ایران را به بهشتی برای متخصصان تبدیل کرده است. در این گزارش که رضا پارسانسب، اینترن دانشگاه علوم پزشکی تهران آن را تهیه کرده، برای واقعیسازی مقایسه بین درآمد پزشکان متخصص ایرانی با درآمد پزشکان متخصص غربی چنین توضیحی آمده است: «به علت تفاوت هزینههای زندگی در کشورهای مختلف، تبدیل مستقیم درآمد پزشکان این کشورها به دلار آمریکا از طریق نرخ ارز رسمی نمیتواند معیار صحیحی برای مقایسه درآمد آنان باشد، از اینرو درآمد سالیانه پزشکان متخصص با استفاده از ضریب تبدیل برابری قدرت خرید (Purchasing Power Parity conversion factor) که هرساله توسط بانک جهانی اعلام میشود به معادل دلاری آن تبدیل شده است.» بر این اساس همانطور که در این جدول میبینید درآمد پزشکان متخصص در آلمان حدود ۲ برابر درآمد سرانه آنهاست. یعنی درآمد یک پزشک متخصص در آلمان به صورت میانگین دو برابر میانگین درآمد شهروندان آن کشور است. در استرالیا و آمریکا این نسبت به نزدیک ۶ میرسد. اما در ایران و با یک شیب بسیار تند صعودی درآمد پزشکهای متخصص بیشتر از ۳۷ برابرِ میانگین درآمد شهروندان ایرانی است.
مسعود پزشکیان، وزیر سابق بهداشت در دوران ریاستجمهوری خاتمی و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز در آذر ۱۳۹۳ و با حضور در تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که درآمد پزشکان متخصص در ایران – در نسبت با درآمد سرانه – بیش از ۷ برابر درآمد پزشکان آمریکا است که این خود موید نتایج گزارش سایت «الف» است. اگرچه این گزارش در زمستان ۹۲ تهیه شده اما به این نکته نیز باید توجه کرد که در آخرین روزهای سال ۱۳۹۳ نیز جلساتی در سازمان نظام پزشکی کشور تشکیل شد و نهایتا افزایش ۱۵ درصدی تعرفههای پزشکی در سال ۱۳۹۴ هم تصویب شد.
پزشکان زیرمیزی بگیر با درآمد میلیاردیِ ماهانه
خبرگزاری تسنیم نیز در گزارشی لیستی از پزشکان زیرمیزی بگیر را منتتشر کرد. در این گزارش که در بهمن ۹۲ منتشر شد، به نقل از ایرج ندیمی، نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس، از وجود ۳۰۰ پزشک متخصص با درآمد میلیاردی در ماه سخن گفته شد. بنا به ادعای این نماینده مجلس بخشی از این درآمد محصول گرفتن زیر میزیست و مساله این است که این گروه از متخصصان بسیار پردرآمد مالیات نیز نمیپردازند. در گزارش این سایت حسن تأمینی لیچائی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز زیرمیزی گرفتن برخی پزشکان متخصص را تایید کرد و آن را «پدیدهای شوم» خواند. بنا به ادعای این نماینده مجلس: «پدیده زیرمیزی… علاوه بر ضربه زدن به اعتبار جامعه پزشکی، بسیاری از بیماران را با مشکل تأمین هزینههای درمان روبرو کرده است. متأسفانه این پدیده زشت به گونهای علنی شده که این گروه از پزشکان بدون هیچ ترسی با ارائه شماره حساب خواهان واریز مبالغ کلان از سوی بیماران هستند.» در این گزارش موضع سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت دولت روحانی درباره زیرمیزی نیز منعکس شده که گفته است: «رفتار نامناسب یک عده قلیلی از جامعه پزشکی باعث شده است که به کل جامعه پزشکی نگاه مثبتی وجود نداشته باشند، پدیده زیرمیزی با توجه به محرومیتهایی که در جامعه وجود دارد، ظلم مضاعف به مردم است.»
مقایسه عملکرد پزشکان ایرانی با پزشکان آلمانی
اما در جدیدترین واکنشها به درآمد بسیار بالای پزشکان متخصص ایرانی، خبرگزاری فارس نیز در اسفند ۹۳ با دکتر علی گرجی با عنوان «رییس مرکز علوم اعصاب دانشگاه مونستر آلمان» مصاحبهای ترتیب داد که علی گرجی در آن مصاحبه سخنانی غیرمتعارف و جنجالی درباره پزشکان متخصص ایرانی مطرح کرد. علی گرجی – که در آذر ۹۳ موفق به دریافت کرسی پژوهشی صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شده بود – در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس و در مقایسه عملکرد و درآمد پزشکان در ایران و آلمان گفت: «در ایران یک پزشک متخصص نسبت به پزشک آلمانی پول خیلی زیادتری میگیرد اما سرویسی که در مقایسه با آنها ارائه میکند بسیار پایینتر است. درآمد یک متخصص مغز و اعصاب در ایران با احتساب درآمد در بخش خصوصی، دولتی و زیرمیزیها از همتای آلمانی به مراتب بیشتر است. سرویسی که پزشکان ایرانی ارائه میکنند ۵ درصد سرویس پزشکان آلمانی است و من واقعا متاسفم که در سیستم پزشکی چند سال اخیر مواردی دیده شده که جای تأسف دارد.»
اما این سخنان با واکنش سنگین سازمان نظام پزشکی کشور مواجه شد و سایت این سازمان در واکنش به سخنان علی گرجی، سخنان او را «خارج از عرف»، «ناموجه» و «توهینآمیز» خواند و در اسفند ۹۳ و با ارسال شکایتی به معاونت نیروی انتظامی از وی شکایت کرد.
اختلاف فاحش درآمدی در جامعه پزشکی
اما با این حال برخی معتقدند این درآمدهای میلیاردی و چندصد میلیونی تنها مختص درصد کوچکی از پزشکان است. و اختلاف درآمدی زیادی بین جامعه سلامت و پزشکی وجود دارد. از جمله دکتر محمدحسن طریقت منفرد، وزیر سابق بهداشت در اینباره بر این اعتقاد است که درآمد یک جراح در بخش دولتی ۲۰ برابر و در بخش خصوصی ۲۰۰ برابر یک پزشک عمومی است. او درباره درآمد متخصصان پزشکی به خبرگزرای مهر گفت: «پزشکان آلمانی تنها ۵۶ هزار دلار در سال درآمد دارند که به صورت ماهانه ۴ هزار دلار میشود، یعنی پول ۲۰۰ ساعت پزشک آلمانی را من در یک ساعت درمیآورم.» او در توضیحاتی بیشتر درباره اختلاف درآمدی پزشکان عمومی و متخصص گفت: «اینکه اکنون طبیب عمومی در کشور ما در این جایگاه قرار گرفته است، ما مقصریم. نه حاکمیت مقصر است و نه اطبا، ساختار فعلی نظام سلامت این تفاوت چشمگیر را به وجود آورده است.» در این گزارش همچنین به این نکته اشاره شد که حدود ۱۲ هزار پزشک عمومی در کشور بیکار هستند و یا در زمینه پزشکی فعالیت نمیکنند.
مسعود پزشکیان، وزیر سابق بهداشت نیز یک بار با تاکید بر بالا بودن درآمد متخصصان نسبت به دیگر ردههای پزشکی در ایران گفت: «در یک بیمارستان اگر حقوق یک دستیار یا کارگر یا پرستار را یک واحد در نظر بگیریم، یک پزشک ارولوژی ۲۶ برابر، پزشک زنان و زایمان ۳۱ برابر، پزشک چشم ۳۰ برابر، پزشک گوش و حلق و بینی ۳۲ برابر، جراح قلب ۳۸ برابر، ارتوپدی ۴۹ برابر، و جراح مغز و اعصاب ۶۵ برابر وی حقوق میگیرند.» او این مساله را آینه تمامنمای بیعدالتی در نظام سلامت کشور دانست.
ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ
ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯽﺟﻨﮕﻨﺪ!
ﺩﺭ ﯾﻤﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺟﻨﮕﻨﺪ!
ﺩﺭ ﭘﺎﻛﺴﺘﺎﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﻢ ﻣﻴﮕﺮﺩﻥ!
ﺩﺭ ﺗﺮﻛﻴﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﻦ!
ﺩﺭ ﺳﻮﺋﯿﺲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ!
در کتابها از نبوغ یکدیگرخوب تعریف!
و در روزنامه ها از افکار هم بد میگویند!..