2015-05-22
325 بازدید
دست خودم نبود اگر عاشقت شدم باور نمی کنم! نه؛ مگر عاشقت شدم!؟ سینی به دست رد شدم از نونهالی ام در هیئت محل به نظر عاشقت شدم از سفره های نذری مادر شروع شد با عکسی از ضریح قمر عاشقت شدم سینه به سینه عشق تو را ارث برده ام من از دعای خیر […]
دست خودم نبود اگر عاشقت شدم
باور نمی کنم! نه؛ مگر عاشقت شدم!؟
سینی به دست رد شدم از نونهالی ام
در هیئت محل به نظر عاشقت شدم
از سفره های نذری مادر شروع شد
با عکسی از ضریح قمر عاشقت شدم
سینه به سینه عشق تو را ارث برده ام
من از دعای خیر پدر عاشقت شدم
آقا زهیر دیگری امروز آمده
دست مرا بگیر و ببر… عاشقت شدم
خون گریه می کنم ز فراق تو، حق بده
من جای دل ز راه جگر عاشقت شدم
برطالعم نوشته شده «عاشق الحسین»
دست خودم نبود اگر عاشقت شدم
وحید قاسمی
عید میلاد مبارک باد.
رویش امید در دل حسین
امشب عباس می آید تا شکوفه های امید در دل حسین بشکفد !
ساقی لب تشنگان امشب می آید تا با لبی تشنه روزی کنار فرات چهره مردانگی را سفید کند .
http://pic.photo-aks.com/photo/images/religious/moharam/large/zinab_and_abas_ashora.jpg
عباس می آید تا حسین با قامت رعنایش، جان بگیرد و زینب حسینش را تنها نبیند .
عباس می آید تا رویش امید در زندگی های امروزمان جانی دوباره بگیرد و از عمق وجودمان صدایش کنیم :
یا باب الحوائج ای امید ِ حسین یا عباس ؛ دستمان را بگیر !
ای دست گیر بی دست ای لب تشنه کنار فرات
ای عاشق حسین دستمان را بگیر !
جان داداش حسین دستمان را بگیر……
آقا جان یا قمر بنی هاشم !
__________________________________
در ادب آن جناب همین کافی است که هیچگاه بدون اذن امام حسین (ع) نزد او نمی نشست، و مانند بنده ای کنار مولای خود بود. و اوامر و نواهی آن جناب را اطاعت می نمود، و هر گاه او را صدا می زد می فرمود: یا ابا عبدالله ، یا بن رسول الله ، یا سیّدی ، و در تمام عمر هیچگاه امام حسین را برادر صدا نزد، مگر روز عاشورا آنوقت که بر اثر ضربت عمود آهنین از اسب به زمین می افتاد. (۱)
و نقل می کنند: جهتش این بود که در آن ساعت فاطمه زهرا (ع) را دید که به او خطاب فرمودند: وَلَدِی عَبّاس.
——————————————————————-
۱- معالی السبطین : ۱/۲۷۱
http://irphoto.ir/uploads/14322986211.jpg
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن ، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافله ی فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهواره ی سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین ، ام اسد خواهد شد
(وقتی چترت خداست)
بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ا
ببارد.
(وقتی دلت با خداست)
بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند.
(وقتی توکلت با خداست)
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند.
(وقتی امیدت با خداست)
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند.
(وقتی یارت خداست)
بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند.
(همیشه با خدا بمان. )
چتر پروردگار، بزرگترین چتر دنیاست. . .
چتر خدا بالای سر زندگیتون دوستان مهربان