روایتی از زندگی معلمان دوشغله

2015-05-03
92 بازدید

تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۵۰ معلم است دیگر… سرش را می‌تراشد تا شاگردش که سرطان گرفته و موهایش ریخته، سرکلاس خجالت نکشد؛ خودش را به آتش می اندازد تا جان دانش آموزانش را نجات دهد؛ دیسک کمرش را عمل کرده و چون نمی تواند به مدرسه برود دانش آموزانش را به […]

۱۰
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۵۰
معلم است دیگر… سرش را می‌تراشد تا شاگردش که سرطان گرفته و موهایش ریخته، سرکلاس خجالت نکشد؛ خودش را به آتش می اندازد تا جان دانش آموزانش را نجات دهد؛ دیسک کمرش را عمل کرده و چون نمی تواند به مدرسه برود دانش آموزانش را به خانه می‌آورد تا از درس‌هایشان عقب نیفتند.

به گزارش ایسنا، معلم است دیگر…. جانش را برای تربیت دانش آموزانش کف دست می‌گیرد و به روستایی دور افتاده می‌رود و با آنکه بیشتر از یک سال است حقوقش را دریافت نکرده و بیمه‌ای هم ندارد، باز هم دست از تلاش برنمی‌دارد و با سیستمی که هست قهر نمی‌کند.

به مناسبت روز معلم، روایات شجاعت‌ها و قهرمانی‌ها و تلاش برای شناسایی و تقدیر از معلمانی از این دست از یک سو و گلایه‌ها و اعتراضات از وضعیت معیشتی موجود این قشر به اوج خود می‌رسد و چندی بعد به دست فراموشی سپرده می‌شود تا سال آینده که باز روز معلمی دیگر از راه برسد.

هرچند ماه‌هاست که مسئولان آموزش و پرورش در پاسخ به گلایه‌های معلمان سکوت پیشه کرده‌اند و تا جایی که ممکن باشد از اظهارنظرهای رسانه‌ای پرهیز می‌کنند، خالی از وجه ندیدیم که با چند معلم درباره “گذران زندگی” گفت‌وگویی داشته باشیم.

هرچند مشکلات معلمان ابعاد متفاوتی دارد، اما به نظر می‌رسد حفظ شأن و منزلت واقعی آنها در جامعه و رفع تبعیضات موجود در دریافت حقوق و مزایای این قشر در مقایسه با سایر کارمندان دولت از جمله دغدغه‌های مهم فرهنگیان باشد که در این گزارش تمرکز ویژه‌ای بر مشکلات معیشتی معلمان داریم.

سال گذشته بود که معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد متوسط حقوق فرهنگیان یک میلیون و پانصد هزار تومان است که با اعتراض بسیاری روبرو شد و بخش قابل توجهی از معلمان اذعان می کردند دریافتی شان کمتر از یک میلیون تومان است.

معلم بودن حس خوبی دارد اما…

“محمد. ه”، دبیر ۳۰ ساله حرفه و فن یکی از شهرستان‌های تهران که بیش از هفت سال سابقه تدریس دارد درباره معلم شدنش و مشکلاتی که پس از آن داشته این گونه می‌گوید: من عشق و علاقه‌ام معلمی بودم و دبیری جزو اولین رشته‌هایی بود که در کنکور انتخاب کردم. معلم بودن حس خوبی دارد و زندگی کردن با این فرزندان معصوم بسیار شیرین است.

وی ادامه می‌دهد: اما باید واقعیات زندگی را هم دید. حقیقت این است که حقوق یک معلم کفاف تامین همه نیازهای یک خانواده را نمی‌کند. فرزندانم دارند بزرگ می‌شوند و هنوز خانه‌ای برای خودمان نداریم و هر روز کرایه خانه بالاتر می‌رود و نمی‌توانم حتی خانه بزرگتری اجاره کنم. دوسوم حقوقم صرف پرداخت قسط‌های بانکی می‌شود و ناچارم برای گذران امور زندگی و تامین مایحتاج اساسی بعدازظهرها پا به پای یکی از بستگان در فروشگاه لوازم خانگی بایستم و تا ۱۰ شب فروشندگی کنم.

این معلم از تفاوت دریافتی‌اش با سایر کارمندان دولت گلایه دارد و عنوان می‌کند: متاسفانه شخصی که در یک وزارتخانه دیگر کار می‌کند، تحصیلاتش با من که لیسانس دارم برابر و سابقه کاری‌اش حتی از من کمتر است؛ حقوق بهتری دریافت می‌کند. این ضعف اقتصادی باعث شده نگاه دلسوزانه‌ای در جامعه نسبت به ما وجود داشته باشد و گاهی شأن و منزلت ما رعایت نشود.

محمد می‌افزاید: اطرافیانم می‌گویند معلم‌ها وضعشان خوب است، درمانگاه دارند، خانه معلم دارند، فروشگاه‌های تعاونی دارند و… اما باید بیایید سری به این درمانگاه‌ها بزنید. وضع ارائه خدمات خوب نیست، در این درمانگاه‌ها دل نمی‌سوزانند و با بیمه طلایی هم که نمی شود کاری کرد، سقف تعهداتش پایین است. یک خدمت دندانپزشکی خوب نمی توانی دریافت نمی کنی و ترس داری مبادا پزشک درمانگاه وقت کافی برایت نگذارد و حالت را بدتر کند.

وی تاکید می‌کند: البته من خوشحالم که شغل معلمی را برگزیده‌ام و مطابق فرمایش امام صادق (ع) با انتقال دانشم، زکات علمی را می‌دهم که آموخته‌ام. روحم از اینکه دانش آموزانم را خوشحال می‌بینم آرامش پیدا می‌کند و با تعلق خاطری که به کلاس درس دارم تصور می‌کنم هیچ وقت این شغل را رها نکنم اما نمی‌توانم مشکلات سیستم فعلی را نادیده بگیرم. از تبعیض‌ها در رنجم و علی رغم همه بی توجهی‌ها، نمی دانم با تصمیماتی که مسئولان می‌گیرند چه آینده‌ای در انتظارم خواهد بود.

به چه سختی‌ها که نیافتادم…

“رضا. ن ” یکی دیگر از معلمان این سرزمین است که حالا پس از سال‌ها تدریس در مقاطع مختلف بازنشسته شده و به دلیل نشستن گرد گچ بر روی ریه‌هایش در سال‌های دور گرفتار یک بیماری تنفسی خفیف شده است. او از دورانی که گذرانده می‌گوید: ما معلم‌ها نمی‌توانیم بگوییم که در کارمان موفق بوده ایم یا خیر! بلکه قضاوت جامعه و ثمرات ما که دانش آموزان هستند گواه خواهند بود.

وی می‌افزاید: وقتی موفقیت دانش‌آموزانم را می‌بینم به خودم می‌بالم. امروز صاحب عروس و داماد و نوه شده‌ام ولی با حقوق ۹۰۰هزارتومان گاهی خجالت می‌کشم که نمی‌توانم آن طور که باید به فرزندان و نوه‌هایم رسیدگی کنم.

رضا ادامه می‌دهد: چندماه دیگر آخرین فرزندم ازدواج می‌کند و برای راهی کردنش به چه سختی‌ها که نیافتادم…

این معلم بازنشسته با بیان اینکه در دوران تدریس بیش از ۱۵ سال اجاره نشین بودم تا آنکه توانستم با قرض و وام‌های بانکی خانه‌ای کوچک در شرق تهران دست و پا کنم، اظهار می‌کند: اغلب دوشیفت در مدرسه کار می‌کردم و شب‌ها هم ترجمه می کردم تا بتوانم فرزندانم را آبرومند بزرگ کنم. حالا فرزندانی دارم که همگی به موقعیت‌ها و جایگاه خوبی رسیده‌اند و از این بابت همیشه شکر خدا را می‌گویم.

شغل دوم و سوم داشتن اظهر من الشمس است

“الف. م” معلم دبیرستانی در یکی از روستاهای اطراف تهران است و مدرک فوق لیسانس و ۲۵ سال سابقه تدریس دارد. او نداشتن صنفی که بتواند مطالبات و دغدغه‌های معلمان را همانند سایر اقشار پیگیری کند، را یکی از ضعف‌های موجود می‌داند و می‌گوید: گویی برخی می‌خواهند معلم ها در سطح پایینی زندگی کنند و به همین خاطر مدام درباره افزایش حقوق و پرداخت معوقات آنها اطلاع رسانی می‌کنند در حالی که درباره سایر وزارتخانه‌ها اینگونه نیست. طوری شده است که مردم فکر می‌کنند حتما حقوق معلم‌ها خیلی بالاست که مرتب هم درباره افزایش آن صحبت می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: با افتخار اعلام می‌کنند که فرهنگیان را اسکان دادند، آن هم در مدارس. یعنی هنوز پس از ۳۰ سال فرهنگیان نمی‌توانند خانواده خود را به یک هتل معمولی ببرند؟ در این شرایط دیگر شغل دوم و سوم داشتن اظهر من الشمس است.

در ظاهر مشکل معیشتی ندارم

“ناصر.پ” دبیر علوم اجتماعی که ۱۹ سال سابقه تدریس دارد هم با اشاره به اینکه آخرین دریافتی‌اش در سال گذشته یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان بود، می‌گوید که “در ظاهر ” مشکل معیشتی ندارم و زندگی را می‌چرخانم اما اگر در خانه بنشینم و منتظر حقوق آخرماهم باشم این مهم مقدور نمی‌شود. بنده کار بنایی بلدم و بعدازظهرها به سراغ کار بنایی می‌روم. یک همکارم کار تاسیساتی می‌کند، دیگری در آموزشگاه رانندگی تعلیم رانندگی می‌دهد و ….. واقعیت این است که با داشتن چهار فرزند، حقوق معلمی به هیچ کجا نمی‌رسد و همان دوهفته اول تمام می‌شود.

بر اساس مطالعه‌ای در سال ۹۱، دوشغله بودن زمانی نمود می‌یابد که شکاف میان میزان درآمد و انتظارات معلمان منجر به تلاش برای کسب درآمد بیشتر و نهایتا اشتغال در بیش از یک محیط باشد. در این راستا نتایج پژوهش‌ها حاکی از وجود همبستگی قوی و مثبت میان درآمدهای پایین در بخش دولتی و تلاش افراد برای کسب درآمد در بخش خصوصی است.

دوشغله بودن همانند هر پدیده دیگری دارای تبعات مثبت و منفی است که افت کیفیت تدریس، کاهش مهارت و خلاقیت، تحلیل قوای جسمانی، تضعیف روابط خانوادگی و … از جمله تبعات منفی آن است.

هرچند مدتی است آموزش وپرورش به دنبال اجرایی کردن طرح نظام رتبه‌بندی معلمان است و می‌کوشد با مدنظر قراردادن ملاک‌هایی چون سابقه، مدرک تحصیلی، پژوهش و تحقیقات و …. معلمان را در جایگاه واقعی‌شان قرار دهد و از این رهگذر ضمن بازگرداندن جایگاه و منزلت معلمان، به ارتقای وضعیت معاش آنها نیز کمک کند اما هنوز ابهامات بسیاری درخصوص این طرح وجود دارد و انتظار می‌رود با نهایی شدن آن تنها گوشه‌ای از رنج و سختی این قشر که در بسیاری موارد از جان مایه می‌گذارند تا فتیله علم و دانش در کشور پایین نیاید، کم شود.