احمدرضا ایراندوست – به چه کسی باید تسلیت گفت ؟

2015-04-19
196 بازدید

اکنون در وضعیتی قرار گرفته ایم که حال و روزمان همان حکایت شترمرغ شده است که گفتند : بار ببر گفت : من مرغم و گفتند : پرواز کن ، گفت : من شترم وسعت و جمعیت حال حاضر میمه نه به حدی است که شرایط و قانون شهرهای بزرگ را داشته باشد و نه […]

th (1)

اکنون در وضعیتی قرار گرفته ایم که حال و روزمان همان حکایت شترمرغ شده است که گفتند : بار ببر گفت : من مرغم و گفتند : پرواز کن ، گفت : من شترم
وسعت و جمعیت حال حاضر میمه نه به حدی است که شرایط و قانون شهرهای بزرگ را داشته باشد و نه در وضعیتی است که حالت روستا را داشته باشد.
برگزاری مراسم در کلان شهرها قاعده و قانون خود را دارد که به هیچ وجه نمیتوان چنین قواعدی را در میمه اجرا و رعایت کرد. در شهرهای بزرگ و خصوصا کلان شهرها ممکن است در یک کوچه و محله هم بساط عروسی برپا باشد و هم عده ای در ماتم از دست داده ای نشسته باشند.
برگزاری مراسم ترحیم در شهرهای بزرگ قاعده و قانونی دارد که اجرای آن برای بازمانده گان نیز راحت میباشد ، در حالی که این روزها شهر میمه از این بابت حال و روز خوشی ندارد و شاید احتیاج به یک پوست اندازی و عبور از این وضعیت را داشته باشد .
اکثر مردم میمه یکدیگر را میشناسند ، خیلی از اهالی میمه با هم فامیل بوده که این وابستگی یا به طریق سببی ایجاد گردیده و یا این که نسبا خویشاوند هم به حساب می آیند.تمام مردم انتظار دارند به وقت سوگوار بودن ، شریک غمی داشته باشند ، کسی که در مراسم تشییع جنازه شرکت کرده و در تدفین کنار خانواده عزادار باشد ، در مجالس ختم و شب هفت نیز حضور داشته باشد و خلاصه این که در یک هفته اول خانواده عزادار را تنها نگذارد.از این بابت همشهریانمان سنگ تمام میگذارند و به حق شایسته تقدیر هستند.اما مسئله ای که این روزها در میمه رواج دارد ، تا اندازه ای با روح حرمت گذاشتن یک مومن، به متوفی فاصله دارد. از آنجا که شهر روز به روز در حال گسترش بوده و سال به سال نیز بر جمعیت آن افزوده میشود ، هیچ شکی نیست .این اضافه شدن جمعیت به دنبال خود تبعات مثبت و منفی فراوانی را دارد ، یکی از این تبعات آمار بالای مرگ و میر است که به واسطه جمعیت زیاد در طول هفته حداقل شاهد از دست دادن بیش از یک نفر هستیم . همین که تعداد متوفیات از یک نفر بیشتر شد ، در برگزاری مراسم مربوط به این درگذشتگان تداخل ایجاد میگردد ، از یک طرف مردم گرفتار امورات زندگی خود هستند و نمیتوانند مدام در مراسم اینچنینی شرکت نمایند ، از طرف دیگر هر خانواده ای دوست دارد که بهترین مراسم را برای عزیزی که از دست داده اند بگیرند.در روزهای پنجشنبه هر هفته بدون استثنا شاهد مراسمی در مسجد جامع میمه هستیم که بعضا جهت پنج و یا شش نفر که در فاصله نزدیک رخ در نقاب خاک کشیده اند ،برگزار میشود.نمونه جدید آن همین پنجشنبه ۱۳۹۳/۰۱/۲۷ که همزمان با مجلس عزای یک بانوی محترم که در صبح همان روز فوت کرده بود ، به همراه چهلمین روز درگذشت چهار نفر و مراسم یکمین سال درگذشت دونفر دیگر منعقد گردیده بود.نزدیکان چندین خانواده بر روی اولین پله مسجد تا ورودی شبستان ایستاده و به مردم خوش آمد میگفتند.فردی که وارد مسجد میشود ، نمیداند که باید به چه کسی تسلیت بگوید ، اگر بخواهد در این بین یک نفر را انتخاب نماید و از نزدیک با او همدردی کند ، چنان ترافیکی در راه پله ها ایجاد میشود که فرد از این حرکت خود پشیمان میشود ، در حالی که به واسطه همشهری بودن فردی که در کنار ایشان ایستاده نیز توقع همدردی را دارد ، زیرا همه همشهری هستیم و همه به نوعی با یکدیگر فامیل به حساب می آییم .البته چند مدتی است که برگزاری مراسم عزا که در همان روز فوت انجام میشد ، نیز به یک نوبت تغییر کرده و اگر فردی به هنگام صبح چشم از جهان فرو ببندد ، مراسم تا اذان ظهر به اتمام میرسد ، و همین برنامه برای کسانی که بعد از ظهر فوت میکنند نیز اجرا میشود، مراسم شب هفت نیز که چند سالی است به صورت دسته جمعی اجرا میشود.اما آنچه بیشتر خانواده معزی را در معذوریت قرار میدهد ، رفت و آمد همشهریانی است که به مدت یک هفته کسری های مراسم مسجد را در منزل جبران میکنند . در حالی که طبق قانون شرع و احکام اسلامی باید در این مدت از همه نظر به خانواده ای که عزیزی را از دست داده ، کمک کرد تا بهتر بتواند در کمال آرامش با این مصیبت کنار بیاید ، در حالی که ما عکس این کار را انجام داده و خانواده عزادار را به حالت میزبانی درآورده که در طول یک هفته باید از کسانی که برای عرض تسلیت مراجعه میکنند ، میزبانی نماید.
چون تمام مراسم ترحیم فقط در مسجد جامع میمه برگزار میشود ، مردم چاره ای ندارند جز این که به این قانون نانوشته تن دردهند .در حالی که با یک برنامه ریزی بهتر و با کمی شجاعت در مقابل این رسم و رسوم غلط میتوان مراسمی را برگزار نمود که هم شان مرده رعایت گردد ، هم به خانواده معزی فشار زیادی تحمیل نشود ، هم مردم بتوانند با انتخاب خود به هر مجلسی که مایل هستند بروند.امروزه عملا دیگر هیچ میتی در میمه مراسم مستقل ختم و ترحیم و شب هفت و شب چهل و شب سال ندارد ، و در این مواقع مردم نمیدانند به چه کسی تسلیت بگویند. مورد دیگر که در هیچ شهر و روستایی شاهد آن نیستیم ، برگزاری مراسم ترحیم ، بلافاصله بعد از خاک سپاری است که این رسم غلط نیز خود معضلات دیگری را به دنبال دارد، یکی از نکات مهم این است که شاید تعدادی از مردم برای ثواب دستی به زیر تابوت برده باشند ، ممکن است عده ای بیل به دست گرفته و در خاک سپاری و دفن مرده شرکت کرده باشند ، همین افراد بعد از اتمام کار در آرامستان ، مستقیما به مسجد آمده و بدون این که فرصتی برای شستشوی دست های آلوده خود پیدا کنند ، استکان چای را برداشته و با همین دستان آلوده قندی را از قندان عمومی برمیدارند که قس علیهذا …… مورد دیگر این که بستگان درجه یک متوفی که هنوز در غم و اندوه عزیزشان ، در بهت هستند باید با شتاب فراوان خود را به مسجد رسانده تا بتوانند در مسجد از مردم تشکر نمایند.در حالی که در شهرهای بزرگ میت را به قبرستان برده و بعد از مراسم خاک سپاری ، مردمی که به آرامستان رفته اند ، به سالنی که از قبل آماده شده رفته و در آنجا مورد پذیرایی قرار میگیرند.در این اماکن سرویسهای بهداشتی با آب گرم و مواد شستشو وجود دارد که بتوان نظافت مختصری کرد .بعد از صرف ناهار همه به منازل خود رفته و خانواده عزادار با فرصتی که در اختیار دارد ، مکانی مناسب را جهت مراسم ترحیم انتخاب کرده و به واسطه آگهی های مناسبی که معمول باشد اطلاع رسانی میکند ، عموما مراسم شب هفت نیز به صورت اختصاصی و خانوادگی برگزار میشود که با حضور در سر مزار مراسم به اتمام میرسد .این گونه برگزاری ها باعث میشود که پیکر مومنی که تازه از دنیا رفته با احترام به خاک سپرده شود ، مراسمی در خور گرفته شود ، هم مردم مراجعه کننده در معذوریت و زحمت نباشند و هم خانواده عزادار رضایت داشته باشد . امیدوارم بزرگان شهر برای این گونه معضلات نیز چاره ای بیندیشند که دست کمی از کارهای عمرانی ندارد.شاد زی مهر افزون خدانگهدار .تا مطلبی دیگر ایام به کامتان باد.