منبع : سایت دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران ۱۴ فروردین ۱۳۹۴ پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران: پناهگاه حیات وحش موته یکی از غنی ترین عرصه های طبیعی کشور به لحاظ تنوع زیستی و غنی ترین زیستگاه حیات وحش کشور به لحاظ تعداد پستانداران شاخص و قابل سرشماری می […]
منبع : سایت دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران: پناهگاه حیات وحش موته یکی از غنی ترین عرصه های طبیعی کشور به لحاظ تنوع زیستی و غنی ترین زیستگاه حیات وحش کشور به لحاظ تعداد پستانداران شاخص و قابل سرشماری می باشد.
در جریان سرشماری پاییزه سال گذشته در این منطقه مجموعا ۱۱,۵۸۴ آهو، قوچ و میش، کل و بز و گراز شمارش شده که این تعداد شامل ۵۱۸۰ آهو، ۵۱۰۲ قوچ و میش، ۱۲۶۷ کل و بز و ۳۵ گراز بوده است.
این منطقه وسیع با مساحت ۲۰۴,۳۵۰ هکتار در شمال استان اصفهان و جنوب استان مرکزی واقع است و به لحاظ مدیریت تحت مدیریت اداره کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان می باشد.
در ایام نوروز تصمیم گرفتیم بازدیدی از این منطقه کم نظیر داشته باشیم. به همین منظور طی هماهنگی صورت گرفته راهی موته شده و یک شبانه روز مهمان محیط بانان این منطقه و در کنار آنها بودیم.
حوالی ظهر از تهران به راه افتاده و حدود ساعت ۱۸ عصر به ورودی پاسگاه محیط بانی آب باریک (سر محیط بانی شهید علی جمالی) در قلب منطقه امن پناهگاه رسیدیم.
در ابتدای ورود به منطقه، یک آهوی نر با شاخ هایی با پیچ و تاب زیبا به ما خوشامد گفت. همچنین تعداد زیادی آهو مشاهده نمودیم که در تمام نقاط دشت پراکنده بودند.
تمامی تصاویر این گزارش در روزهای هشتم و نهم فروردین ماه سال جاری در پناهگاه حیات وحش موته تهیه شده است
ملاقات با مرتضی جمشیدیان رئیس خوش نام پناهگاه حیات وحش موته با بیش از ۳۰ سال سابقه درخشان افتخار بزرگی برای ما بود.
مهمترین دلیل شکوفایی جمعیت حیات وحش در موته مدیریت مرتضی جمشیدیان و سالها تلاش و از جان گذشتگی او در این منطقه بوده است.
مرتضی جمشیدیان ۲۴ سال است که ریاست منطقه موته را بر عهده دارد و همواره در متن تمامی درگیری ها، کشمکش ها و روزهای خوب و بد موته حضور داشته است.
جمشیدیان در مورد تاریخچه موته می گوید: در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و پس از آن شکارچیان متخلف از شرایط کشور سوء استفاده کرده و تقریبا تمامی حیات وحش این منطقه را از بین بردند. در سال ۱۳۵۸ پس از انسجام دوباره سازمان محیط زیست در جریان اولین سرشماری پس از پیروزی انقلاب اسلامی تنها ۴۵ آهو در موته شمارش شد.
در آستانه غروب آفتاب و گرم صحبت ها و خاطرات رئیس منطقه بودیم که هوا تاریک شد.
شام را در پاسگاه محیط بانی آب باریک مهمان محیط بانان موته بودیم.
محیط بان فرزاد نیکبخت، محیط بان صرد خزائی و محیط بان علی دری، سه محیط بان شجاع، فداکار و دوست داشتنی.
فرزاد نیکبخت ماموری بسیار قوی هیکل، جدی در کار و در عین حال بسیار صمیمی با حدود ده سال سابقه است که پدرش نیز محیط بان موته و بازنشسته همین منطقه بوده است.
صرد خزائی محیط بانی جوان، ورزیده و بسیار با انگیزه بود که شهریور ماه سال گذشته با ضربات سنگ و چاقوی شکارچیان متخلف مجروح و روانه بیمارستان شد.
و علی دری محیط بان زحمتکشی که وظیفه حراست از پاسگاه، رسیدگی به مزرعه علوفه، دیده بانی، سرکشی به آبشخورها و … را به عهده داشت.
پس از صرف شام، به همراه محیط بان نیکبخت و محیط بان خزائی عازم گشت شبانه شدیم.
آنها برای حفاظت از آهوها هر شب تا صبح به گشت زنی در دشت می پرداختند، چراکه شکار آهو در شب بوسیله پروژکتورکشی و تعقیب با موتورسیکلت اصلی ترین روش متخلفین برای شکار آهو است.
محیط بانان با مهارت بالایی با چراغ های خاموش در دشت به گشت زنی می پرداختند تا متخلفین احتمالی متوجه حضور آنها نشوند.
نیمه های شب به یک قلعه بسیار قدیمی در قلب منطقه رسیدیم که به درستی مشخص نبود متعلق به چه دورانی است.
جای جای قلعه برای یافتن گنج توسط افراد سودجو حفاری و گود برداری شده بود.
محیط بانان تا صبح بیدار بودند و به نوبت تنها یکی دو ساعت درون خودرو می خوابیدند.
آنها شبها بیدار بودند تا آرامش آهوها در طول شب حفظ شود.
صبح روز بعد با روشن شدن هوا، گشت شبانه به پایان رسید و همراه محیط بانان عازم گشت و کنترل در ارتفاعات شدیم.
از دشت عبور می کردیم تا به دامنه ارتفاعات برسیم. باورش بسیار سخت بود، به هر کجای دشت که نگاه میکردیم آهوها در حال جست و خیز و چرا بودند.
قدم به قدم و نقطه به نقطه دشت گله های کوچک و بزرگ آهو پراکنده بودند.
آنقدر تعداد آهوها زیاد بود که گمان میکردیم در یکی از مناطق حفاظت شده آفریقا مشغول بازدید هستیم!
منطقه بسیار وسیع و تا چشم کار میکرد دشت بود.
به دامنه ارتفاعات که رسیدیم محیط بان نیکبخت لانه یک کفتار را به ما نشان داد.
درون لانه انبوهی از استخوان ها و اسکلت حیواناتی بود که کفتار جمع آوری نموده و از آنها تغذیه کرده بود.
محیط بانان نیکبخت کفتار را نیز در کنار لانه دیده بود اما ما موفق به مشاهده آن نشدیم.
وی گفت چندی قبل نیز یک کفتار راه راه بر اثر برخورد با خودروهای عبوری در جاده ای که از قلب منطقه می گذرد تلف شده است.
سه منطقه شور رباط ترک، شور آب باریک و سی کلفت جمعا به مساحت ۳۷,۰۰۰ هکتار بعنوان منطقه امن پناهگاه معرفی شده اند که مدتهاست قرار است این محدوده امن به پارک ملی ارتقاء یابد اما هنوز این مهم صورت نگرفته است.
محیط بانان به هیچ عنوان اجازه ورود دام اهلی به داخل منطقه امن در هیچ زمانی از سال را نمی دهند و این موضوع باعث ارتقاء کیفیت پوشش گیاهی و امنیت این محدوده شده است.
حدود منطقه امن با تابلوهایی مشخص شده و ورود و خروج به این محدوده بدون هماهنگی اکیدا ممنوع است.
محیط بانان برای برخورد با متخلفین شگرد بسیار جالبی بکار برده اند و در نقاط متخلفی از مسیرهای ورودی به منطقه امن میخ هایی را در زمین تعبیه کرده اند که فقط خودشان از محل آنها خبر دارند.
خودروها و یا موتورسیکلت های متعلق به متخلفین زیادی پس از ورود به درون منطقه امن بلافاصله پنچر شده و محیط بانان خاطرات بسیاری از پنچر شدن لاستیک وسایل نقلیه متخلفین پس از ورود به منطقه امن داشتند.
پناهگاه حیات وحش موته دارای دو بخش مختلف است، یکی بخش جلگه ای و هموار که محل زیست آهو است، دیگری تپه ماهورها و مناطق کوهستانی که عمدتا محل زیست قوچ و میش و کل و بز میباشد.
بلندترین ارتفاعات منطقه حدود ۳۰۰۰ متر و کوتاهترین آنها تقریباً ۱۵۰۰ متر از سطح دریا می باشند که این اختلاف ارتفاع باعث پدید آمدن رویشگاههای مختلفی در منطقه شده و تنوع زیستی قابل توجهی را پدید آورده است.
با شروع تپه ماهورها گله های بزرگی از قوچ و میش های وحشی را مشاهده نمودیم.
موته از لحاظ وضعیت منابع آبی در شرایط نسبتا مساعدی قرار دارد هرچند که زمستان گذشته برف چندانی در منطقه نباریده است.
به همت محیط بانان در تمام بخش های منطقه اعم از دشت ها و تپه ماهورها آبشخورهای متعددی احداث و مرتبا به آنها سرکشی و رسیدگی می شود.
انواع گیاهان بوتهای و درختچهای به ویژه درمنه و گون در موته رویش دارند. تاکنون در مجموع ۴۷۸ گونه گیاهی متعلق به ۲۴۰ جنس و ۵۳ خانواده در این منطقه شناسایی شده است.
نزدیک به ۲۷۰ گونه از این مجموعه از گونه های گیاهان دارویی مفید می باشند که از جمله آنها آویشن، کرفس کوهی، کاکوتی، کما، جاشیر، زرشک، گل اورانه، خاکشیر تلخ، تمشک، انجیر، ریواس و … می باشد.
آسمان و زمین موته هرگز خالی از پرنده نیست و در تمام مسیر، پرواز پرندگان به چشم و سروصدای آنها به گوش می رسید.
در این منطقه تاکنون ۸۸ گونه پرنده متعلق به ۵۸ جنس و ۳۵ خانواده شناسایی شده اند که برخی از این پرندگان بومی، برخی مهاجر و برخی بطور اتفاقی دیده شده اند.
از جمله آنها یک جفت دلیجه بود که بر بالای درختی لانه سازی کرده بودند.
همچنین تعداد زیادی کبک و به خصوص یک کبک زیبا که گویی در مقابل دوربین عکاسی ژست گرفته بود.
از دوزیستان تنها یک گونه به نام وزغ سبز عربی از خانواده Bufonidae و راسته Anura در پناهگاه حیات وحش موته وجود دارد.
تخم های این وزغ درون آبگیر کوچکی در کنار یکی از چشمه های منطقه قابل مشاهده بود.
تاکنون در پناهگاه حیات وحش موته ۲۵ گونه خزنده متعلق به ۲۲ جنس و ۱۰ خانواده شناسایی شده اند که انواع لاک پشت ها، انواع جکوی ها، بزمجه، انواع آگاما، اسکینگ ها و مارها ازجمله خزندگان موته می باشند.
در مسیر یک آگامای نسبتا بزرگ را مشاهده کردیم که در شکاف سنگی مخفی شده بود و همچنین یک لاک پشت زیبا.
در ادامه مسیر به سمت ارتفاعات بازهم با گله های بزرگ قوچ و میش مواجه شدیم.
گله هایی چند صد عددی که بعضا تصویربرداری از تمام گله در قاب دوربین نمی گنجید.
از ویژگیهای منطقه موته کانی سازی طلاست. ناحیه ای در شمال موته به وسعت ۱۶۰ کیلومتر مربع دارای ۹ منطقه طلا دار جدا از هم با حداکثر فاصله ۱۵ کیلومتر وجود دارد. طلاسازی در این منطقه وابسته به سنگهای اسیدی آذرین میباشد.
متاسفانه معدن طلای موته با تخریب گسترده در قلب منطقه چشم اندازی ناراحت کننده را پدید آورده است.
این سطح گسترده از تخریب توسط معادن به خصوص معدن طلای موته نشان از آن دارد که هنوز مسئولان کشور طلای واقعی که همان طبیعت و تنوع زیستی این منطقه ارزشمند می باشد را به درستی درک نکرده اند.
عملیات معدن کاوی در بخشی از منطقه باعث بوجود آمدن آبگیری نسبتا بزرگ و دائمی در محل قدیمی معدن طلا شده که این آبگیر سالهاست به همین شکل پابرجا مانده است.
بالاخره به ارتفاعات موته رسیدیم و محیط بانان در محلی که برای دیده بانی در ارتفاعات ایجاد کرده بودند به دوربین کشی مشغول شدند.
وسعت زیاد و طبیعت بکر موته از ارتفاعات منطقه کاملا نمایان بود.
از هر سو که نگاه می کردیم کوهستان و دشت خودنمایی می نمود و هیچ نشانی به غیر از نشانه های طبیعت به چشم نمی خورد.
ناهار را مهمان محیط بانان بودیم و نوشیدن چای آتشی پس از صرف غذا در ارتفاعات موته بسیار لذت بخش بود.
محیط بانان شب قبل را تا صبح مشغول گشت شبانه بودند و هرکدام تنها یکی دو ساعت درون خودرو خوابیده بودند و صبح مجددا راهی ارتفاعات شده بودند اما پس از خوردن ناهار همچنان سرحال و با انگیزه بودند برای ادامه گشت و کنترل مجددا به راه افتادیم.
حشرات از بارزترین و موثرترین عناصر یک اکوسیستم هستند اما هرگز بررسی و مطالعه ای در مورد تنوع و نقش آنها در زیستگاه های متخلف کشور صورت نگرفته است.
حشرات غذای بسیاری از پرندگان، خزندگان و حتی پستانداران را تشکیل داده و در زادآوری گیاهان نقش مهمی را برعهده دارند.
این دو حشره و یک روباه در نزدیکی محل استراحت ما در ارتفاعات حضور داشته و شکار دوربین تصویربردار ما شدند.
در بازگشت از ارتفاعات گله های کل و بز وحشی را مشاهده کردیم که در کمال آرامش و بدون ترس چندانی از حضور ما مشغول چرا بودند.
جمعیت بسیار مناسب و آرامش وحوش در پناهگاه حیات وحش موته گویای برقراری امنیت مناسب در داخل منطقه بود که این را باید نتیجه زحمات شبانه روزی محیط بانان دانست.
در مسیر بازگشت بازهم آهوان فراوانی را مشاهده نمودیم.
نکته جالب اینجاست که اکثرا تصور می شود که آهو تنها در دشت زندگی می کند اما آهوان موته در تپه ماهورها و حتی ارتفاعات این منطقه نیز حضور داشته و مشاهده می شدند.
پناهگاه حیات وحش موته با کمبود شدید نیروی حفاظتی مواجه است. این منطقه با وسعت بیش از ۲۰۰ هزار هکتار تنها با ۹ محیط بان در هر شیفت حفاظت می شود که شرایط حفاظت را با وجود دشتی بودن بخش عمده منطقه و ورود متخلفین با موتورسیکلت های تندرو به درون دشت بسیار دشوار می کند.
اسفندماه سال گذشته ۳ نفر شکارچی شرور و سابقه دار که بوسیله موتورسیکلت های قاچاق و اسلحه غیرمجاز طی یک سال دست به کشتار صدها آهو، کل وبز، قوچ و میش، گرگ، کفتار و گراز در پناهگاه حیات وحش موته زده و با مشقت فراوان توسط محیط بانان دستگیر شده بودند، در دادگاه به جرائم بسیار خوبی محکوم اما در کمال ناباوری در دادگاه تجدیدنظر استان، از بسیاری از اتهامات خود تبرئه شدند. (لینک مرتبط)
جدا شدن از موته، آهوان زیبا و محیط بانانش برایمان بسیار سخت بود. اما وجود چنین زیستگاهایی و حضور اینگونه محیط بانانی، امید به حفظ باقیمانده طبیعت ارزشمند این سرزمین را در دلمان زنده کرد.
تلاش بی وقفه و جدیدت محیط بانان در سایه مدیریتی توانمند، موته را به زیستگاهی کم نظیر و نمونه در کشور مبدل کرده است.
با تشکر از ریاست و محیط بانان فداکار پناهگاه حیات وحش موته که علی رغم تمامی کمبودها، برای حفظ این میراث طبیعی ارزشمند از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند
بسیار زیبا و دلنشین بود این سفرنامه شما به پارک ملی موته میمه .
خسته نباشید خدمت شما و محیط بانان شجاع و زحمتکش این ناحیه از بخش میمه .بویژه جناب اقای جمشیدیان عزیز و همچنین محیط بان فداکار و خوش اخلاق صرد خزایی اهل شهر لایبید.
جا دارد به پارک ملی و منطقه حفاظت شده موته توجه ویژه تری شود.
باز هم از دیگر نقاط منطقه میمه چنین سفرنامه های زیبا و دلنشینی تهیه بفرمایید خصوصا از داشته های باارزش و ناشناخته های منطقه میمه.
خیلی جالب بود
کمیته صیانت از منافع ایران با صدور بیانیهای خطاب به رئیس جمهور در واکنش به بیانیه لوزان اعلام کرد: این چگونه توافق و صدور بیانیه مشترکی است که هنوز قرائت بیانیه پایان نپذیرفته، درباره واقعیت آن تا این حد اختلاف نظر بوجود میآید؟! و آیا با چنین رویهای میتوان امیدی به رسیدن به نتیجه قابل قبولی از مذاکرات داشت؟
در بخشی از این بیانیه آمده است: واقعیت تلخ اینجاست که موارد توافق شده همان مواردی است که مقامات آمریکایی بارها و بارها به عنوان موضع آمریکا و شرایط توافق نهایی از نظر خود بیان کرده بودند و امروز نیز به آن دست یافتهاند. در حقیقت مو به مو خواسته آمریکاییها در این توافق اجرایی شده است.
متن این نامه بدین شرح است:
«ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب حجت الاسلام حسن روحانی
با سلام
همانگونه که مستحضرید متاسفانه در چند روز گذشته اتفاق ناگواری در سیاست خارجی کشور رخ داد که به معنی از بین بردن زحمات سالیان متمادی دانشمندان کشورمان و ادامهیافتن مشکلات ناشی از تحریمها و به معنی خداحافظی با استقلال کشور حداقل برای حدود ۲۵ سال است.
در حالی که از نتیجه مذاکرات لوزان به عنوان رسیدن به یک بیانیه مشترک یاد میشد، اما حتی یک دقیقه هم طول نکشید که مشخص شد حداقل با سه متن متفاوت و دو برداشت کاملاً متضاد درباره نتیجه این مذاکرات مواجه هستیم که بازتاب دهنده اخبار ناگواری برای استقلال و اقتصاد کشور هستند.
تجربه پنهانکاریهای خطرناک و مدیریت غلط گروه مذاکرهکننده در طول یک سال و نیم گذشته ما را بر آن داشت در نامهای سرگشاده واقعیات مذاکرات را با مردم در میان بگذاریم و گوشهای از سؤالات متعددی را که وجود دارند از جنابعالی بپرسیم. امید است تا با پاسخ روشن و مستدل حضرتعالی به این سوالات، به جای بدزبانیها و رفتارهای معمول رخ داده با منتقدان، شاهد شکلگیری یک فضای منطقی و روشنتر شدن ابهامات ایجاد شده برای کشور در این روزهای سرنوشتساز و در سال «همدلی و همزبانی» باشیم.
۱- چرا متن منتشر شده تیم مذاکرهکننده از توافق، با بیانیه قرائتشده توسط آقای ظریف به شدت متفاوت است؟
پنج شنبه شب گذشته، دقایقی قبل از برگزاری کنفرانس خبری مشترک آقای ظریف و خانم موگرینی متنی از طرف وزارت خارجه در اختیار رسانههای داخلی قرار گرفت و بیشتر رسانههای داخلی نیز آن را پوشش دادند. بعد از این متن، متن دوم یعنی همان بیانیه قرائت شده توسط خانم موگرینی و آقای ظریف منتشر شد که دارای اختلافاتی اساسی با آنچه لحظاتی قبل رسانهای شده بود میباشد.
*بیانیهای مشترک با این همه اختلاف نظر
بعد از این دو مورد، متن سومی هم توسط کاخ سفید به عنوان متن بیانیه پایان مذاکرات لوزان منتشر شد که تفاوتهای فاحشی با آنچه توسط وزارت خارجه در اختیار رسانههای داخلی قرار گرفت، داشت.
صرف نظر از محتوای این ۳ متن، قابل تامل آن است که این چگونه توافق و صدور بیانیه مشترکی است که هنوز قرائت بیانیه پایان نپذیرفته، درباره واقعیت آن تا این حد اختلاف نظر بوجود میآید؟! و آیا با چنین رویهای میتوان امیدی به رسیدن به نتیجه قابل قبولی از مذاکرات داشت؟ آیا جز این است که مذاکره فقط قرائت بیانیه نیست و باید توافق واقعی حاصل بشود؟ درخواست حقیقی ما این است که واقعیت را با مردم در میان بگذارید.
همچنین در پایان مذاکرات ژنو نیز فکتشیت آمریکاییها را زیر سؤال بردید. ولی خیلی زود مشخص شد که مفاد موجود در این فکت شیت، دقیقاً همان مفاد توافق صورت گرفته بین دو طرف در ژنو است. به عنوان مثال درباره رقم ۴.۲ میلیارد دلار که تنها در فکتشیت آمده بود، مشخص شد ادعای امریکاییها کاملاً درست است، و در همه موارد فکتشیت آمریکا راجع به توافق ژنو مو به مو اجرا گردید.
البته این بار وضع بدتر است و برخلاف آنچه گفته میشود که بیانیه آمریکایی فکت شیت و بیانیه توضیحی بوده است، آنچه در سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته، به عنوان «مولفههای برنامه جامع مشترک اقدام» و متن اصلی توافقی که در لوزان صورت گرفته منتشر شده و هیچ کشوری از حاضرین در مذاکرات به این متن که خبر از نوعی فاجعه برای کشورمان می دهد اعتراض ننموده و آن را تکذیب نکرده است.
همچنین مشخص نیست چرا مذاکره کنندگان کشورمان که مدعی غیرواقعی بودن این متن شدهاند، هیچگونه اعتراض رسمی به آن از طریق مجاری رسمی وزارت خارجه وارد نمیکنند و تنها به موضعگیریهای مبهم غیررسمی و پیامهای فیسبوکی و توئیتری اکتفا نمودهاند؟
سوال برانگیزتر آنکه متنی که ساعاتی قبل از کنفرانس خبری مشترک به سایت های ایرانی داده شده به دلایلی نامعلوم به صورت رسمی روی سایت وزارت خارجه قرار نگرفته است و توزیعی شبیه توزیع شبنامهای دارد. آیا بهتر نیست اگر نسخه داده شده به سایتهای ایرانی صحت دارد و یا نسخه دیگری از بیانیه مطبوعاتی آمریکا وجود دارد که به صورت رسمی مورد پذیرش تمام کشورها قرار گرفته است، به صورت رسمی در سایت وزارت خارجه کشورمان منتشر شود تا از شکل گیری مشکلات بعدی جلوگیری به عمل آورده و پایانی بر ادعاهای طرف آمریکایی باشد؟
*کدام بیانیه نوید فتح و پیروزی ما را میدهد؟
به وضوح آنچه ایالات متحده به صورت رسمی منتشر کرده، متنی است که روی آن توافق صورت گرفته و بر خلاف شبنامه منتشر شده از طرف تیم ایرانی همخوانی کاملی هم با بیانیه مشترک ظریف و موگرینی دارد. متنی که بیانگر از دست رفتن تمام خطوط قرمز و پابرجا ماندن همهی تحریمهای موثر است.
به راستی بیانیهای که در آن نوید فتح و پیروزی برای کشور داده شده است و مردم باید بخاطرش پایکوبی و شادمانی کنند کجاست و کدام است؟
۲- خداحافظی کامل با صنعت هستهای تنها نتیجه روشن لوزان
جناب آقای روحانی؛ در چارچوب کلی اخیرا منتشر شده، مجدداً مانند توافق ژنو و توافقات بروکسل و پاریس و سعد آباد با تعهداتی کاملا روشن و واضح از طرف تیم کشورمان مواجهیم، در برابر عباراتی کاملا گنگ و مبهم در رابطه با توصیف تعهدات متقابل طرف غربی.
از جمله با آمار و ارقام کاملا سخاوتمندانه تیم ایرانی تعهد داده است که تا ۱۵ سال از ۱۰ هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده صرفا ۳۰۰ کیلوگرم آن را که در حد مصارف آزمایشگاهی و دکوری است نگه دارد و مابقی یعنی حدود ۹۷۰۰ کیلوگرم آن را از بین ببرد.
همچنین ایران علیرغم نیاز به ۱۹۰ هزار سو توان غنی سازی، قول برچیدن ۱۳ هزار دستگاه از ۲۰ هزار دستگاه سانتریفیوژ کنونی خود را هم تا ۱۵ سال داده است و تا ۱۵ سال به دلایلی نامعلوم غنی سازی بالای ۳ درصد نخواهد داشت و حق ایجاد هیچگونه تاسیسات جدیدی را ندارد و هیچ روند رشد و پیشرفت تدریجی هم برای ایران در نظر گرفته نشده است.
در این صورت تعطیلی کامل صنعت هستهای از نظر اقتصادی برای کشور به صرفهتر خواهد بود چرا که اساساً غنیسازی در حد ۵ هزار سو به هیچ درد کشور نمیخورد و به طور قطعی مجبور هستیم سوخت نیروگاه هستهای بوشهر را وارد کنیم و مشخص نیست برای آن چه بهایی باید بپردازیم.
*بازطراحی رآکتور اراک امتیازی بازگشت ناپذیر است
علاوه بر این بازطراحی رآکتور اراک امتیازی بازگشت ناپذیر است؛ چرا که برای طراحی این رآکتور بیش از ۱۰ سال کار مداوم انجام شده و میلیاردها دلار برای استقلال کشور در زمینه تولید ایزتوپهای استراتژیک تولیدی رآکتور آب سنگین هزینه شده است، و این رآکتور به غیر از پلوتونیوم ۴۰ نوع ایزوتوپ با اهمیت دیگر تولید میکند که به هیچ طریق دیگری – حتی رآکتور آب سبک – به آن دسترسی نداریم و دارای مصارف مختلفی در صنعت و تحقیقات هستند.
سایت غنیسازی فردو نیز مطابق این توافق و مطابق بیانیهای که شخص آقای وزیر قرائت کرده است از یک مرکز غنیسازی به یک انبار تبدیل خواهد شد و دیگر جزء مراکز هستهای کشور به حساب نخواهد آمد. اجازه ورود هیچ گاز اورانیومی به این سایت نخواهیم داشت. حتی حق تحقیق و توسعه نیز در این رابطه از ما سلب خواهد شد. هیچ عملیات تحقیقاتی غنیسازی نیز در این مرکز حداقل برای ۱۵ سال نباید انجام شود.
امکان تحقیق و توسعه بر فناوری هستهای نیز برای حداقل ۱۰ سال محدود خواهد بود و پس از آن نیز باید با کسب اجازه از ۱+۵ انجام شود. نکته دردناک اینجاست که سرنوشت صنعت هستهای کشور حتی برای بعد از دوره بسیار طولانی توافق مشخص نشده است و موکول به کسب رضایت ۱+۵ و توافق با آن شده است.
در مقابل، هیچ فهرست دقیقی از اسامی قوانین تحریمی که قرار است لغو بشوند و بازه زمانی و شرایط در نظر گرفته شده برای آنها وجود ندارد و همه چیز با عبارات کلی به آیندهای نامعلوم موکول شده است. آیا تیم ایرانی از اشتباهاتش در توافق ژنو که ضمن واگذاری امتیازات گسترده هستهای، نتوانست هیچ فایدهای برای کشور داشته باشد، و حتی کوچکترین تفاوتی در وضعیت تحریمها ایجاد نکرد (موضوعی که بعد از یک سال مورد اذعان معاون اول و معاون اجرایی رئیسجمهوری نیز واقع شد)، و منجر به چندین دور تحریم مجدد ایران شد، همچنان درس نگرفته است و در حال تکمیل روند غلط سابق و تثبیت وضعیتی بدتر از آن است؟
۳- چرا در رابطه با موضوع تحریم با مردم رو راست نیستید؟
آقای رئیسجمهور؛ جنابعالی در کنفرانس خبری چهاردهم فروردین ماه خود با مردم در جملهای تامل برانگیز تأکید کردید «در روز اجرای توافق، تمام تحریمها لغو خواهد شد».
در متن غیررسمی که وزارت خارجه ایران به رسانه ها داده هم همین ادعا با شدت و قدرت تکرار شده و گفته شده است که «همه تحریمهای اقتصادی و مالی چندجانبه اروپا و یکجانبه امریکا از جمله تحریم های مالی، بانکی، بیمه، سرمایه گذاری و تمامی خدمات مرتبط با آنها در حوزه های مختلف از جمله نفت، گاز، پتروشیمی و خودروسازی فورا لغو خواهند شد… همزمان با شروع به اجرای اقدامات هسته ای از سوی ایران در یک روز تعیین شده لغو تمامی تحریم ها به طور خودکار به اجراء در خواهد آمد».
آقای ظریف هم در کنفرانس مطبوعاتی خود بعد از قرائت بیانیه، در موضعی مشابه با این متن، گفت «کلیه تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا لغو می شود».
اما این سخنان با آنچه در بیانیه وزیر خارجه و خانم موگرینی درباره تحریمها گفته شده، تفاوت فاحشی دارد. بند مرتبط به لغو تحریمها در این بیانیه رسمی که توسط آقای ظریف قرائت شد، چنین بود «اتحادیه اروپایی، اعمال تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریم های مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هسته ای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هستهای ایران به نحوی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شود، متوقف خواهد کرد».
*با انجام کامل تعهدات ایران، ساختار تحریمهای اصلی بانکی و نفتی ایران تغییری نخواهد کرد
این بیانیه به روشنی، تنها بیانگر لغو تحریمهای «مرتبط با هستهای» بود. یعنی مطابق آنچه آقای ظریف و خانم موگرینی اعلام داشتند، حتی در صورت انجام کامل تعهدات ایران در این توافق – که به معنی تعطیلی کامل فناوری هستهای کشور است– هیچ تغییری در ساختار تحریمهای اصلی بانکی و نفتی ایران (که تحریم های کنگره آمریکا و غیرهستهای هستند) ایجاد نخواهد شد.
چرا که اولاً تأکید شده است که فقط تحریمهای مرتبط با هستهای موضوع بحثاند؛ اما دو طرف مذاکره خوب میدانند که تحریمهای اصلی ایران چندمنظوره اند (هسته ای، حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، و…)، و توقف تحریم هایی که صرفاً مرتبط با هستهای اند، تغییری در ساختار تحریم های کشور ایجاد نمیکند.
ثانیاً مطابق این بند، همین تحریم های مرتبط با هستهای هم لغو نمیشوند، بلکه آمریکا فقط اجرای آنها را متوقف خواهد کرد. ثالثاً همین هم نه در ابتدای توافق، بلکه موقعی صورت خواهد گرفت که آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام کامل تعهدات هسته ای توسط ایران را تأیید کند که خود آن هم با توجه به سابقه آژانس، داستان غمانگیز مفصل دیگری را به دنبال خواهد داشت.
خلاصه و نتیجه این وضع، در بیانیه رسمی کاخ سفید از توافق بدین ترتیب ذکر شده است «ایران در صورتی که به صورتی قابل راستیآزمایی به تعهدات خود پایبند باشد، تخفیف تحریمی دریافت خواهد کرد» و صراحتاً از حفظ ساختار تحریمهای ایالات متحده سخن گفته شده است «ذیل توافق، تحریمهای ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشکهای بالستیک پابرجا خواهند بود».
*تمام دارایی هستهای با بخش کوچکی از تحریمها معامله شده است
در شرایطی که می دانید تمام دارایی هستهای کشور صرفا با برداشته شدن بخش بسیار کوچکی از تحریمها معامله شده است و میدانید که این بخش کوچک از تحریمها عملا هیچ یک از تحریم های اصلی را در برنگرفته است و هیچ گشایشی در اقتصاد کشور ایجاد نخواهد کرد، بعلاوه اینکه یقین دارید همین بخش کوچک هم نه فردای توافق بلکه بعد از اجرای تعهدات ایران و تدریجاً با گزارش های آژانس به شرط جلب رضایت صد در صدی شان و عدم سنگ اندازیهای همیشگی برداشته خواهد شد، معنای اینگونه امید واهی دادن به مردم با به کار بردن چنان عبارات موهومی درباره برداشته شدن تمام تحریم ها از فردای توافق چیست؟
آیا این سخنان حضرتعالی یادآور مرقومه های خیالی بعد از توافق ژنو و سخنرانی ها در رابطه با ترک برداشتن دیوار تحریمها و قولهای واهی دادن به مردم نیست که عملا بعد از نزدیک به یک سال و نیم معلوم شد هیچ نتیجه عملی را در برنداشته است؟ آیا ادامه بازی مذاکره تا این حد برای شما ارزشمند است؟
۴- هر آنچه آمریکا از یک سال و نیم پیش خواسته بود محقق شد؛ صراحتا گزارش دهید از کدام یک از خطوط قرمز عقب نشینی نکردهاید؟
ریاست محترم جمهور؛ واقعاً جای سؤال اینجاست که شما از کدام یک از خطوط قرمز کشور در مذاکرات هسته ای عبور نکردهاید؟! و بر طبق کدام دستاورد اعلام پیروزی میکنید؟!
۱. قرار بر این بود که توافقی دو مرحلهای صورت نگیرد که اکنون انجام گرفته است.
۲. قرار بود تحریمها با سه شرط «همگی»، «یکجا»، و «در ابتدای توافق» مورد «لغو» واقع شوند، اما اکنون در زمینه تحریمهای اصلی و موثر بر کشور، یعنی تحریمهای کنگره آمریکا، قرار شده است «توقف اجرا» درباره «بخشی کوچک (تنها تحریمهای صرفاً هستهای)» از تحریمها، آن هم به صورت «تدریجی» و «پس از انجام تعهدات ما و بعد از رضایت آژانس» اتفاق بیفتد.
۳. قرار بود ظرفیت غنیسازی ۱۹۰ هزار سو را حفظ کنید و حداقل برای تأمین سوخت رآکتور بوشهر خودکفا بشویم که این موضوع با پذیرش فعالیت تنها ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل یک طی ۱۰ سال، به توان ۶-۵ هزار سو در سال محدود شده و از آن گذشته نیز حق ایران برای رسیدن به توان غنیسازیِ حداقل ۱۹۰هزار سو را به کلی در بیانیهتان مسکوت گذاشتید و حتی بعد از ۲۵ سال تضمینی به دسترسی ایران به صنعت واقعی هستهای دریافت نکردهاید.
۴. قرار بود هیچ یک از مراکز هستهای کشور بسته نشوند و به طور خاص مرکز فردو صنعتی بماند که اکنون طبق اعلام خود آقای ظریف، فردو تبدیل به یک سایت تحقیقاتی بدون امکان غنیسازی و حتی وجود مواد شکافتپذیر در آن شده (در واقع یک مرکز غیرهستهای)، و طبق توافق اعلام شده توسط آمریکا حتی «ایران موافقت کرده حداقل به مدت ۱۵ سال در فردو تحقیقات و توسعه مرتبط با غنیسازی اورانیوم را نیز انجام ندهد»!
۵. قرار بود رآکتور اراک آب سنگین بماند، اما با پذیرش تغییر دادن قلب رآکتور اراک و اینکه «هسته اصلی (کنونی) رآکتور اراک نابود شده یا از کشور خارج شود»، عملاً فقط اسم «آب سنگین» برای رآکتور اراک حفظ شده است!
۶. قرار بود حق تحقیق و توسعه ایران کاملاً حفظ شود که حداقل به مدت ۱۰ سال به کلی از دست رفته است و پس از آن هم موکول به رضایت آژانس انرژی اتمی و طرف غربی شده است.
۷. قرار بود ایران اگر تولید و به کارگیری ماشینهای سانتریفیوژ خود را متوقف میکند، لااقل سانتریفیوژهای فعلی خود را حفظ کند، که این موضوع در فردو و نطنز با برچیدن سانتیفیوژها زیر پا گذاشته شده است.
۸. قرار بود امتیاز بازگشت ناپذیر ندهید که از بین رفتن انبوه سوخت تولید شده (کاهش ذخایر اورانیوم کشور از ۱۰،۰۰۰ کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم) و بازطراحی اساسی رآکتور اراک و برچیدن تأسیسات فردو بعضاً به هیچ وجه بازگشت پذیر نیستند و یا بسیار مشکل قابل بازگشت هستند.
۹. قرار بود به موضوعات غیرهستهای ورود نکنید که با گنجانده شدن تأمین نظر طرف مقابل در مسأله ابعاد احتمالی نظامی (PMD) به مسأله موشکی نیز در مذاکرات ورود کردهاید و این امکان را برای طرف غربی فراهم نمودهاید که به موازات پرونده هستهای، پرونده موشکی ایران را نیز باز و دور جدیدی از باجگیری را آغاز نماید.
همه اینها در حالی است که حتی بعد از مدت اجرای این توافق ابداً تکلیف تحریمها و صنعت هستهای کشور مشخص نشده است! و همین را باید دلیل این همه خرسندی مقامات آمریکایی از این توافق دانست؛ از جمله موضع رئیس شورای روابط خارجی آمریکا که به صراحت اعلام کرد: «به گونه خوشایندی از بیانیه لوزان حیرت کردم. دستاورد کنونی از آنچه انتظار داشتیم هم اساسیتر و قابل توجهتر بوده است».
*موارد توافق شده، مواضع آمریکا در گذشته است
واقعیت تلخ اینجاست که موارد توافق شده همان مواردی است که مقامات آمریکایی بارها و بارها به عنوان موضع آمریکا و شرایط توافق نهایی از نظر خود بیان کرده بودند و امروز نیز به آن دست یافتهاند. در حقیقت مو به مو خواسته آمریکاییها در این توافق اجرایی شده است.
سؤال اینجاست که در طول این یک سال و نیم دقیقاً مذاکرهکنندگان مشغول چه کاری بودهاند؟ و این جلسات متعدد دقیقاً به چه منظوری انجام شده است؟ ای کاش تیم مذاکره کننده به جای این خوش و بشها و هدیهای که برای نوهدار شدن آقای صالحی از طرف آمریکایی دریافت کردند، کوچکترین دستاوردی نیز برای ملت ایران از طرف مذاکراتی خود دریافت و با خود به کشور میآوردند.
در پایان باید گفت موارد ذکر شده فقط بخشی از دغدغههای فراوانی است که در رابطه با اتفاقات این روزهای سرنوشت ساز کشور و نتیجه مذاکرات لوزان و نیز زمینهسازیها برای رابطه با آمریکا و تغییر هویتی جمهوری اسلامی در جهان وجود دارد. مسائل دیگر، در بیانیههای تحلیلی بعدی، و نشستها و تجمعات روزهای آینده ذکر خواهد شد.»
فوق العاده بود.ممنون.
اقای جمشیدیان خسته نباشید .بنده دختر مرحوم حسین دهقانزاده هستم .پدر همیشه از شما و فعالیت های خوب شما برای ما میگفت و ذکر خیر شما همیشه در منزل ما بود . پدر ۷ سال در منطقه موته و اصفهان فعالیت داشتن و خدمت های بسیاری به حیات وحش موته کردن .خود جناب عالی هم میدانید که پدر برای چه چیزی از این شغل خارج شد .پدر تا وقتی که زنده بودن علاقه خاصی به شغل محیط بانی و حیات وحش موته داشتن و من هم بر حسب علاقه پدر از بچه گی عاشق طبیعت بودم و هستم وتا جای که توانش رو داشته باشم راه ایشون ادامه میدم . برای همه محیط بان ها و مخصوصا محیط بانان موته ارزوی سلامتی وموفقیت دارم .
خیلی زیبا بود باز هم گزارش و تصویر بزارید.