اتاقِ کاهگلی بود و مَرد و یک گل زرد که باد، عطرِ غم انگیزِ مرگ را آورد اُتاق کاهگلی ماند و مرد و یک تابوت و لحظه های پُر از اضطراب و ماتم و درد ستاره ها همه از عمقِ آسمان دیدند که یک ستاره ی پُر نور، در زمین شد سرد اتاق کاهگلی ناگهان […]
اتاقِ کاهگلی بود و مَرد و یک گل زرد
که باد، عطرِ غم انگیزِ مرگ را آورد
اُتاق کاهگلی ماند و مرد و یک تابوت
و لحظه های پُر از اضطراب و ماتم و درد
ستاره ها همه از عمقِ آسمان دیدند
که یک ستاره ی پُر نور، در زمین شد سرد
اتاق کاهگلی ناگهان به خود لرزید
و سقف، در وسط خود دریچه ای وا کرد
دریچه پُر شده بود از مه غلیظ و غبار
و یک فرشته که می گفت: پیشِ ما بر گرد!
و از دریچه ی غمگین، گُلی به بالا رفت
به روی دوشِ هزاران فرشته ی شبگرد
دریچه بسته شد و سقفْ جای خود برگشت
و خانه ماند و فضای گرفته ای از گَرد
و بعد آن شب غمگین، کسی نمی داند:
کجاست قبر تو بانو، کجاست آن گل زرد
مهدی زارعی
ایام شهادت بانوی گرانقدر حضرت فاطمه زهرا(س) رابه مدیریت محترم سایت صبح میمه وسایر عزیزان تسلیت عرض مینمایم
مبنای روضه خواندن ما بر کنایه است
باور کنید روضه ی مادر نگفتنی ست …