احمدرضا ایراندوست – بازی های محلی در میمه قدیم

2015-03-14
208 بازدید

در زمانهایی نه چندان دور بازی ها و سرگرمی های جالب و جذاب در کل شهر میمه عمومیت داشت و با توجه به فصول مختلف سال نوع این گونه سرگرمی ها تفاوت داشت.برای مثال در روزهای بلند سال جوانان و نوجوانان به بازی های با توپ میپرداختند که این نوع سرگمی هم از تنوع مختلف […]

۸

در زمانهایی نه چندان دور بازی ها و سرگرمی های جالب و جذاب در کل شهر میمه عمومیت داشت و با توجه به فصول مختلف سال نوع این گونه سرگرمی ها تفاوت داشت.برای مثال در روزهای بلند سال جوانان و نوجوانان به بازی های با توپ میپرداختند که این نوع سرگمی هم از تنوع مختلف برخوردار بود.گویا اهالی هر محله در یک نوع سرگرمی تبحر داشتند.به نظر من فوتبال در خیابان شریعتی و سه راه چه کنم و شرق میمه طرفداران بیشتری داشت.بازی هایی که نیاز به توپ پشمی داشت و یک نوع آن با ضربه چوب و نوع دیگر آن که به هفت سنگ معروف بود با پرتاب توپ به هفت سنگ چیده شده بر روی هم در بین اهالی محله قیوم بیشتر رواج داشت.اما بازی گردو مختص جوانان و نوجوانان میون ده بود و بیشتر در این محله برگزار میگردید.
اوفتوری های روزهای زمستان مکان مناسبی برای بازی گردو بود.در اولین بن بست کوچه بالا از سمت باغ ملی که کوچه منزل ما بود، تکه زمینی صاف و مسطح بود که هر روزه به هنگام عصر میعادگاه گردو بازان جوانان متولد دهه سی و بیست بود.کوچه حسن زمانی در غرب باغ ملی نیز یکی دیگر از این مکانهای گردو بازی بود.کری خوانی یکی از پایه های اصلی گردو بازان بود که در حین بازی برای هم میخواندند.وقتی کسی چند عدد گردوی خود را در حین بازی می باخت ، با شاخ و شانه کشیدن برای طرف مقابل به زبان و گویش غلیظ میمه ای میگفت : کلات الیسوم ( کلاهت را می لیسم ) مال گوله د اکرون .در این نوع بازی ها که ساعتها جوانان را سرگرم میکرد ، نوعی صداقت و ساده گی موج میزد.تمام هست و نیست گردو بازها چند عدد گردو بود که مدام بر اثر برد و باخت بین طرفین تقسیم میشد و باز روز دیگر همان گردو های روز قبل را در جیب کس دیگری مشاهده میکردیم .
گردو بازهایی که نمیخواستند در این مبارزه شکست بخورند سعی میکردند یک عدد گردو که به مال معروف بود را از بین بقیه گردو ها جدا کرده و با ساییدن زوائد خارجی آن شکل کاملا گردی به آن بدهند که خوب در زمین گردو بازی قل بخورد.گردو بازهایی که تمام گردو های خود را در بازی باخته بودند به هیچ وجه حاضر نمیشدند مال خود را که همان گردوی صاف و صیقلی بود از دست بدهند.در برخی از اوقات یک عدد گردوی مال خوب با چند عدد گردوی دیگر برابری میکرد.
با آمدن قیر به سطح جامعه ، نوجوانان تکه ای از قیر سفت را برداشته و با حرارت دادن ملایم آن را کاملا به صورت گرد و مدور درآورده و به جای مال از آن استفاده میکردند.برخی ها هم که سلیقه بهتری داشتند دور تا دور همین مال قیری را با زرورق های پاکت سیگار پوشانده و به صورت نقره ای درمی آوردند.
در جریان بازی گردو مال هایی که مرغوب بوده و از کیفیت بهتری برای بازی کردن برخوردار بودند ، شناسنامه دار بوده و هر کس با دیدن این مال ها به خوبی مالک آن را میشناخت. زمانی که بازی گردو در اکثر کوچه پس کوچه های میمه رواج داشت و بزرگترها به این بازی میپراختند ، ماها که در سن کودکی و نوجوانی به سر میبردیم ، ساعتها مبهوت بازی این افراد میشدیم ، به طوری که هیجان حاکم بر بازی به ما اجازه نمیداد از تماشای آن صرف نظر کنیم .جملات و تکیه کلام های همراه با مطلک و کری خوانی که بین بازیکنان رد و بدل میشد ، ما را میخکوب تماشای این بازی سنتی و دوست داشتنی بومی میکرد.
در همان دوره هایی که بازی گردو در اکثر کوچه ها جریان داشت ، ما همان چند گردو را برای بازی کردن نداشتیم و مجبور بودیم گردو هایی را که از وسط دو نیم شده و مغز آن خالی شده بود را برداشته و با همان قیرها بچسبانیم و بازی کنیم .در بازی گردوی ما شاید یک یا دو عدد گردوی واقعی وجود داشت ، مابقی از جنس قیر و سنگ های گرد و مدور بود که مال ما را تشکیل میداد.اگر در همان بازی ها یک یا دو عدد گردوی واقعی را به دست میآوردیم ، به دسته بزرگترها میرفتیم و در کمترین زمان ممکن همان چند گردو را نیز به بزرگترها باخته و مجدد مجبور میشدیم به دسته پایین تر سقوط نماییم.
اما این روزها تمام این بازی های بومی و سنتی به دست فراموشی سپرده شده و نوجوان و جوان امروزی با این گونه بازی ها و سرگرمی ها هیچ آشنایی ندارد.گوشی های موبایل که روز به روز پیشرفته تر و مدرن تر میشود ، تمام فکر و ذکر فرزندانمان را به خود مشغول کرده به نحوی که مدام در حال ور رفتن به آن هستند و گوشهای خودشان را نیز با هندزفری پوشانده که دیگر به جز صدای برخاسته از گوشی تلفن هیچ چیز دیگر را نشنوند.بازی هفت سنگ ، بازی وسطی ، بازی الک دولک ، بازی توسه گاهی ، گردو بازی ، همه و همه به دست فراموشی سپرده شده و یگر در کوچه پس کوچه ها ی میمه برگزار نمیشود.تا مطلبی دیگر ایام به کامتان باد .شاد زی مهر افزون خدانگهدار