ناصری عضو سابق تیم مذاکره کننده از ناگفته ها گفت

2015-02-28
69 بازدید

سخنگوی دولت روز چهارشنبه عنوان کرده بود که فرجام مذاکرات ۱۱ فروردین است. این موضوع از دو جهت باید تعریف شود اول اینکه مذاکرات به نقاط امیدبخشی برای توافق رسیده است و تا ۱۱ فروردین احتمال رسیدن به توافق نهایی بالاست و دیگر اینکه طرفین غربی حاضر به پذیرش شرایط معقول نیستند و ایران تا […]

۶۹۸۴۳۲

سخنگوی دولت روز چهارشنبه عنوان کرده بود که فرجام مذاکرات ۱۱ فروردین است. این موضوع از دو جهت باید تعریف شود اول اینکه مذاکرات به نقاط امیدبخشی برای توافق رسیده است و تا ۱۱ فروردین احتمال رسیدن به توافق نهایی بالاست و دیگر اینکه طرفین غربی حاضر به پذیرش شرایط معقول نیستند و ایران تا ۱۱ فروردین تصمیمی جدی درباره تداوم مذاکرات خواهد گرفت. مذاکراتی که با آغاز دولت یازدهم بر ریل امید قرار گرفت و هدایت‌کنندگان آن، رویکردی متفاوت از دولت قبل برای رسیدن به توافق درنظر گرفتند. در این مسیر که پر از پیچ و خم بود گاهی یک پیاده‌روی به موضوعی سخت برای دلواپسان تبدیل می‌شد و روز دیگر لبخندهای ظریف حکایت از گامی در راستای تحقق خواست ایران بود.

در این راستا سیروس ناصری، عضو سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان با «آرمان» به گفت‌وگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

سخنگوی دولت اعلام کرده ۱۱ فروردین فرجام نهایی است. ارزیابی شما از عملکرد تیم مذاکره‌کننده چیست که این تاریخ نزدیک از سوی یک مقام رسمی دولت اعلام شده است؟

تیم مذاکره‌کننده کنونی، یکی از قوی‌ترین تیم‌های مذاکره‌کننده در طول دوران مباحث هسته‌ای به‌شمار می‌آید، تک‌تک افراد این تیم دارای توانایی فوق‌العاده‌ای در این زمینه هستند و هم‌اینکه هدایت این مذاکرات را دکتر ظریف که به‌نظر من، برترین دیپلمات کشور است برعهده دارد که این موضوع یکی از اصلی‌ترین موارد برای برتری تیم ما در مذاکرات به حساب می‌آید. دکتر روحانی با عمق اطلاعی که به تمام این روند در بخش عملیاتی، حقوقی و فنی از زمان آغاز برنامه هسته‌ای تا امروز دارد با تیزبینی و دقت‌نظری مذاکرات را بررسی می‌کند که همین امر خروجی تیم ممتاز می‌باشد و بعید نیست که ۱۱ فروردین فرجامی نیکو باشد.

اشاره به توانایی تیم هسته‌ای دولت یازدهم کردید. تفاوت اصلی این تیم مذاکره‌کننده‌ با تیمی را که در دولت احمدی‌نژاد فعال بود، در چه می‌دانید؟

بیشتر از اینکه بگوییم تفاوت در تیم است؛ باید تفاوت را در موضوعات دیگر جست‌وجو کرد. موضوع هسته‌ای ایران دوره‌های مختلفی را گذرانده است. یعنی برنامه‌های ما یکسان نبوده است. در زمان دولت آقای احمدی‌نژاد، یک دوران تخاصم رودررو را با آمریکا و متحدینش طی ‌کردیم و فکر می‌کنم آقای دکتر جلیلی و تیمشان هم به سهم خودشان در مقاطعی تلاش می‌کردند که به یک مصالحه مشخص برسند.

ولی خروجی مشخصی نداشت؟

فکر می‌کنم زمینه‌اش فراهم نشد یا به‌طور کامل فراهم نشده بود.

زمینه چه باید می‌بود که برای آن تیم فراهم نشد اما برای این تیم فراهم شد؟

در آن زمان دولت آمریکا هنوز آمادگی کامل برای حل مسائل را نداشت و تیم مذاکره‌کننده هم در آن زمان به‌دلیل مجموعه مسائل داخلی که با آن مواجه بود و همچنین نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری تا حدود زیادی محافظه‌کار و محتاط در پیشرفت مباحث هسته‌ای حرکت کرد.

فقط آمریکا یا اینکه ایران نیز آمادگی لازم را نداشت؟

هر دو دولت. آمریکا در اواخر دولت قبلی نشانه‌هایی را از خود بروز داد که احتمال آمادگی حل مسائل هسته‌ای با ایران را داشته باشد و در همین راستا صحبت‌های غیرمستقیمی هم کرده بود. در آن مقطع، این برداشت را می‌شد مطرح کرد که شاید در یک راه‌حل نهایی، ایران می‌تواند فعالیت هسته‌ای خود را به شکلی ادامه بدهد. ولی هیچوقت بحث مستقیم، روشن و دقیقی در این مورد حداقل تا جایی که من اطلاع دارم، مطرح نشد. اما مذاکرات دیگری در کنار مذاکرات رسمی ۱+۵ یا ۳+۳ در همان زمان در عمان شروع شده بود که اصولا بر سر آغاز روند فعلی مذاکرات است. در آن زمانی که آقای دکتر صالحی وزارت‌امورخارجه را به عهده داشت با پیگیری و پذیرش خطر توسط خود ایشان این مذاکرات در عمان شروع شد. گرچه این مذاکرات در یک مقطعی با رو‌ی‌کار آمدن دولت جدید تغییرشکل پیدا کرد ولی حداقل جوانه‌های این روند فعلی آن زمان زده شد. لذا یک استمراری بین گروه مذاکره‌کننده و وزارت خارجه در دولت قبلی بین آقای دکتر صالحی و دوستانشان در وزارت امور خارجه و گروه مذاکره‌کننده فعلی که خود وزیر امورخارجه مسئولیتش را به عهده دارد و تیم مذاکره‌کننده که وجه قالبش از وزارت امورخارجه وجود دارد.

در دولت تدبیر و امید چه نشانه‌ای وجود داشت که دولت آمریکا احساس کرد زمینه برای ورود به مذاکرات مهیا شده است؟

اقبال عمومی مردم در انتخابات نشان داد که دولت مقتدرتری سر کار است و از جانب اکثریت مردم ایران نمایندگی دارد که بتواند مباحث داخلی و مسائل خارجی را حل کند. این موضوع خیلی موثری بوده است. اما بیشتر از آن فکر می‌کنم مربوط به شناختی باشد که مجموعه غرب از مشی و روش دکتر روحانی داشت. آقای دکتر روحانی فردی بسیار قاطع، بسیار سختگیر و درعین حال بسیار منطقی، ریزبین و منعطف در مقابل آن چیزی است که عاقلانه و عادلانه می‌داند و چون این تجربه را داشتند واضح است که توانستند به این برداشت برسند که با این مجموعه جدید با خود آقای دکتر روحانی و تیمی که کار را شروع خواهد کرد امکان یک سلسله بحث‌های دقیق‌تر منطقی‌تر بیشتر از قبل وجود دارد و میل به توافق هم امکان‌پذیرتر خواهد بود. وقتی دکتر ظریف هم به‌عنوان وزیر خارجه منصوب شد، او نه فقط در ایران به‌عنوان دیپلمات برجسته و اول کشور مطرح‌اند بلکه به خاطر توانایی‌شان در دنیا هم مطرح است. مسلما این موضوع و درایت هم به طرف مقابل این فکر را القا می‌کند که امکان بحث‌های دقیق‌تر که بتواند منجر به یک نتیجه بشود بیشتر از گذشته وجود دارد.

شاهد هستیم که برخی، تیم مذاکره‌کننده را از طریق برخی تریبون‌ها در فشار قرار می‌دهند. فکر نمی‌کنید هر یک جمله‌ که بیان می‌شود بر آینده مذاکرات تاثیر داشته باشد؟

شناختی که بنده از آقای دکتر روحانی دارم، ایشان فرد صبور و پرحوصله‌ای هستند، بیدی نیستند که از این بادها بلرزند و از انتقاد و برخورد نگران نمی‌شوند و یک مسیر حساب‌شده، طراحی و مدون برای خودشان دارند و اصولا حرکت‌ها و برنامه‌هایشان راهبردی است و همه حرکات را در یک چارچوب منسجم تدبیر و دنبال می‌کنند. بنابراین برای اینکه روش‌های رئیس‌جمهور روشن است هروقت که احتمال توافق زیاد می‌شود چه در ایران و چه در آمریکا مخالفین سروصدایشان قوی‌تر از قبل می‌شود و جنجال و هیاهویشان نیز بیشتر از قبل می‌شود. ولی من بعید می‌دانم، این جار و جنجال‌ها در روند مذاکرات و آنچه تصمیم‌گیری بر اساس منافع کشور است در اراده آقای دکتر روحانی و دکتر ظریف کمترین اثر را بگذارد. یقین دارم آنچه آقای ظریف در مذاکرات به آن برسد بهترین چیزی است که می‌توانستیم به آن برسیم.

مسلما این یک چیز آرمانی نخواهد بود ما در یک مذاکره نمی‌توانیم صددرصد به آنچه برسیم که می‌خواهیم، شک ندارم مسیری که طی می‌شود ما را به مطلوب‌ترین چیزی که برایمان در این مذاکرات ممکن است خواهد رساند و چون این یک واقعیت است. مطمئنا این درنهایت حمایت نظام را هم در بر خواهد داشت. اغلب این انتقادات منبعث از رقابت‌های سیاسی داخلی برای قدرت است و کمتر به خود موضوع مربوط است. این مخالفت‌ها هم البته موضوع غیرطبیعی به شمار نمی‌آید. در آمریکا هم که عده‌ای منتقد هستند و بیشتر به خاطر تحکیم جایگاه خودشان در دستگاه سیاسی آمریکا و تعمیم نفوذشان در آن سیستم اعتراضاتی می‌کنند که کمتر به محتوا مربوط است. من این را به ضرس‌قاطع می‌گویم مخالف‌ترین افراد در آمریکا اگر بیایند در یک صحبت و مناظره در آمریکا با ضعیف‌ترین افراد ما بحث کنند خودشان متوجه می‌شوند که حرف جدی برای گفتن ندارند. بسیاری از حرف‌هایشان در مورد یک موضوع بزرگی با این ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی شاید حتی اگر نگوییم کودکانه و ساده‌لوحانه است. ولی بالاخره بازی قدرت در هر کشوری بازی جدی است و فعلا یک مجموعه‌ای از افراد در دستگاه سیاسی آمریکا منافع خودشان را در این راستا بد می‌بینند همچنین منافع حزبی و سیاسی خودشان را در این موضوع می‌بینند که با این توافق مخالفت کنند. عین همین مساله هم در ایران وجود دارد و این اشکالی هم ندارد چون توازنی باید درمورد مخالفین توافق دو طرف وجود داشته باشد. من بیشتر مایلم بخش مثبتش را ببینم.

ولی نباید هر دو دولت برای رسیدن به توافق نهایی، اقدامی برای کاستن از شدت این مخالفت‌ها داشته باشند؟

یقین دارم که به توافق خواهیم رسید. یقین دارم این توافق، توافق معقول و عادلانه خواهد بود بنابراین در آمریکا حتما یک بخشی از مجموعه سیاسی آمریکا مخالفت شدیدی با توافق در آن مقطع خواهند کرد این مخالفت فقط سروصداست. درنهایت می‌خواهند چه بکنند؟ یعنی باید بیایند وتو کنند یعنی قانونی را از کنگره بگذرانند که آنچه دولت آمریکا به سرکردگی آقای جان کری و به ریاست آقای باراک اوباما در قبال دولتی که در تخاصم با آن هستیم پذیرفته را رد بکند. به نظرمن، مجموعه مخالفین در آمریکا جسارت جرات و جایگاه چنین تصمیمی را ندارند. بنابراین توافق جلو خواهد رفت.

در مورد ایران چه نظری دارید؟

در ایران هم همینطور است. مجموعه مخالفین قطعا در مقابل چنین توافقی جنجال خواهند کرد. اما اگر فرض بفرمایید درنهایت بگویید حاضرید که شما یک تصمیم بگیرید و اعلام بکنید این توافق که دکتر ظریف و دکتر روحانی کردند ‌باید لغو بشود. بنابراین نتیجه می‌گیریم، آنچه به نفع کشور و مردم است، اتفاق خواهد افتاد. نتیجه مذاکرات یک توافق منطقی و عادلانه است که هم کشور بتواند در یک ارزیابی عادلانه به آن افتخار کند و هم مردم احساس عزت کنند درعین اینکه ببینند مشکلات و مسائلشان حل شده است. تردید ندارم که ما به این نکته خواهیم رسید و این نقطه هم خیلی دور نیست.

مهم‌ترین دلیلی که ۲۱ آذرماه توافق صورت نگرفت و به ۱۰ تیرماه سال آینده افتاد، چه بود؟

برداشتی که من از اخبار مذاکرات دارم این‌چنین است که آمریکایی‌ها در دقیقه ۹۰ چند قدم به سمت مواضع ما برداشتند یعنی آنها بودند که شروع کردند به کوتاه آمدن از مواضعی که پشتش سنگر گرفته بودند و حرکت نمی‌کردند و این حرکت آنها امکان رسیدن به یک راه‌حل را فراهم کرد. ولی شاید برای خودشان هنوز هضم این مساله کمی در آن مقطع دشوار بود . به‌نظرم، این آمریکایی‌ها بودند که این دفعه نیاز و وقت بیشتر داشتند تا بتوانند شرایط داخلی خودشان را برای رسیدن به توافق تنظیم کنند و این مساله هم ایرادی ندارد؛ مساله‌ای که ۱۰ سال از آن گذشته چند ماه این طرف و آن طرف خیلی مهم نیست. مهم این است که اگر زمانی که به توافق رسیدیم یک توافق متین، محکم و استواری بشود. یک توافق سست و زودرس ضررش بیشتر از یک توافق محکم و دیر رس است ضمن اینکه این بازه زمانی که اضافه شده چند ماهی بیشتر نیست. بنابراین خیلی نمی‌باید به این موضوع بیش از آنچه ماهیتش است به آن اهمیت داد.

پیش‌بینی براین است که بعد از توافق نهایی، ایران خواستار یکجا برداشتن تحریم‌ها است ولی کشورهای اروپایی و غربی به برداشتن تحریم به‌صورت پلکانی موافق هستند. اگر چنین وضعی پیش بیاید آیا ایران ادامه مذاکره می‌دهد یا خیر؟

موضوعات وقتی بیرون مطرح می‌شود با اخبار جسته و گریخته خیلی ساده به آن نگاه می‌شود وگرنه مبنا خیلی روشن است. هر حرکتی که طرف تخاصم یعنی آمریکا آمادگی اقدام یک‌جانبه و یک‌باره داشته باشد قاعدتا ما می‌توانیم آمادگی داشته باشیم که متناسب با آن عمل کنیم. هرجا بخواهد پلکانی عمل کند ما هم آنچه را که سهم ما در مذاکرات است را پلکانی عمل می‌کنیم؛ اینها چیزهایی نیست که مذاکرات را قفل کند. دو شیوه برخورد وجود دارد؛ اگر آمریکا می‌توانست تمام تحریم‌ها را یک‌جانبه بردارد آن‌وقت از ما هم می‌توانست این تقاضا را داشته باشد که خواسته‌هایش یکجا انجام بشود. وقتی این آمادگی را نداشته باشد، نمی‌تواند از ما بخواهد و نخواهد خواست و ما هم نخواهیم پذیرفت خواسته‌های او را یکجا عمل بکنیم، اینها مناسب باهم تنظیم خواهد شد. به نظر من، به همین دلیل مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد.

کشورهای غربی این قدرت را دارند که تحریم‌ها را به‌صورت یکجا حذف کنند؟

بگذارید این موضوع را تفکیک کنم؛ یک سلسله تحریم‌ها، تحریم‌های اروپاست. اروپا قطعا می‌تواند همه تحریم‌ها را همان‌طوری که با یک تصمیم شورای اروپا یکجا مستقر کرد با یک تصمیم همه را لغو کند. ظاهرا اروپایی‌ها بهانه می‌گرفتند و فقط می‌خواستند این تحریم‌ها را تعلیق بکنند که این هیچ منطقی ندارد. برداشت من هم این است که چون اروپایی‌ها واقعا با اصرار و فشار دولت آمریکا به این تخاصم کشیده شدند، خودشان اصلا موضع این‌چنینی در قبال ایران نداشتند. اروپایی‌ها اصلا نمی‌خواستند روابط اقتصادی‌شان با ایران به این شکل به سطح نزدیک به صفر برسد و لذا چون خودشان هم علاقه‌مند به تجدید روابط اقتصادی با ایران هستند من فکر می‌کنم در هر صورت ما تحریم‌های اروپا را بعد از توافق نخواهیم داشت.

در هر صورت جمهوری اسلامی سال‌هاست که درواقع بنای اقتصاد بین‌المللی و سیاست خارجی‌اش را بر اساس دنیا منهای آمریکا گذاشته است. ما اصولا روابط اقتصادی چندانی با آمریکا نداشتیم و همیشه خیلی محدود بوده‌است. بنابراین بقیه تحریم‌ها که به آمریکا، دولتش و کنگره برمی‌گردد، درست است که در مذاکرات مطرح است و ما باید مطالبه بکنیم اما این تحریم‌ها آنقدر از اهمیت برخوردار نیستند، مگر تحریم‌هایی که در آمریکا مصوب شده چه به‌عنوان ریاست‌جمهوری دولت و چه کنگره که تنبیهاتی را برای کشورها و شرکت‌های خارج از آمریکا پیش‌بینی کرده است که برای ما اهمیت دارد. این موارد است که باید لغو بشود. به نظر من، شاید قریب به اتفاق این تحریم‌ها، تحریم‌هایی است که دراختیار دولت آمریکاست و می‌تواند اینها را لغو کند و قاعدتا در حدود خواسته مذاکره‌کنندگان ما خواهد بود و انجام خواهد شد.

بنابراین اگر تحریم‌های اروپا برداشته بشود و تحریم‌های علیه افراد ثالث آنچه به آن تحریم‌های فراسرزمینی می‌گویند، برداشته شود هدف اصلی ما حاصل شده است یعنی اینکه دستگاه حاکم آمریکا شامل دستگاه‌های قضایی، حیطه صلاحیتش را به همه دنیا توسعه بدهد، یعنی یک مجموعه مقرراتی در آمریکا مصوب شده و اینهاست که مانع فعالیت اقتصادی اغلب کشورها و شرکت‌ها با ایران است که باید این موارد برداشته بشود. بخش سوم هم تحریم‌های شورای امنیت است که اینجا فقط دولت‌ها هستند هیچ ربطی به کنگره و پارلمان ندارد. بنابراین دولت‌ها باید تصمیم بگیرند که تحریم‌ها را بردارند به‌خصوص که ۵ عضو دائم در این مذاکرات حضور دارند. اگر ما به توافقی با ۵ عضو دائم برسیم معمولا عضو غیردائم هم حمایت خواهند کرد و بنابراین تحریم‌ها هم برداشته می‌شود. لذا من فکر می‌کنم، درعین اینکه بخش عمده مذاکرات قاعدتا روی تحریم متمرکز است، درنهایت حاصل مذاکرات رفع موثر تحریم‌ها خواهد بود.