احمدرضا ایراندوست – چند روزی به عملیات محرم مانده بود ، من در آن زمان راننده آمبولانس بودم ، چند تن از فرماندهان را برای بررسی موقعیتی به محلی در محدوده عملیاتی بردم .بعد از این که فرماندهان از ماشین پیاده شدند ، اتومبیل دیگری نیز از راه رسید ، و چند نفر از آن […]
احمدرضا ایراندوست – چند روزی به عملیات محرم مانده بود ، من در آن زمان راننده آمبولانس بودم ، چند تن از فرماندهان را برای بررسی موقعیتی به محلی در محدوده عملیاتی بردم .بعد از این که فرماندهان از ماشین پیاده شدند ، اتومبیل دیگری نیز از راه رسید ، و چند نفر از آن اتومبیل پیاده شده و فرماندهان ارشد به دیده بوسی پرداختند.در همین حین یکی از فرماندهان خودمان من را به نام فامیل صدا زد ، نزدیکتر که رفتم ، شخصی به من نزدیک شد و گفت : شما چه نسبتی با شهید محمود ایراندوست دارید ؟ به ایشان گفتم : شهید ایراندوست پسر عموی من بودند ، ایشان من را در بغل گرفت که متوجه شدم ، یک دست ندارند ، از فرمانده خودمان پرسیدم ، این فردی که یک دست ندارد و همه به او احترام میگذارند ، چه کسی است ؟ در پاسخم گفتند : ایشان حاج حسین خرازی فرمانده لشگر امام حسین هستند ، تا به حال اسم ایشان را شنیده بودم ، ولی سعادت این که از نزدیک او را ببینم ، نصیبم نشده بود ، ظهر فرا رسید و حاج حسین خرازی در مقام امام جماعت ، به نماز ایستادند و ما نیز به ایشان اقتدا کردیم ، در همان بیابان ناهار مختصری را خوردیم و هنگام خداحافظی ،
مجدد من را به نزدیک خودشان فراخوانده و از شجاعت شهید ایراندوست برایم گفتند ، و در ادامه گفتند : اگر کاری داشتی به من مراجعه کن .برای اولین و آخرین بار ایشان را از نزدیک دیدم ، فرماندهی که کلاهی بر سر داشت و همیشه سر به زیر بود و به زیر دستانش احترام میگذاشت ، با این که یک دست خود را در جنگ از دست داده بود ، ولی به خاطر شجاعت و شهامت و خصلت های فرماندهی نابی که داشت همچنان فرماندهی لشگر امام حسین را بر عهده داشته و در ادامه همین راه به شهادت رسید.روحش شاد باد .
اگر می خواهیم در دنیا و اخرت رو سفید باشیم یادوراه و رسم شهدا در زندگی را فراموش نکنیم
فرازهایی از وصیت نامه ی پاسدار شهید محمودرضا ایراندوست
حق این است که باید هدفی را در زندگی انتخاب کنی تا پیروز شوی، من هم هدف خود را انتخاب کرده ام و امیدوارم این هدف مرا رو سیاه نگرداند. آرزو و هدفم شهادت است. و از کلیه دوستان و آشنایان می خواهم که در نماز مرا دعا کرده تا به هدف مقدسم برسم و در ضمن دعای دیگری که خداوند شهادتم را قبول کند هم جزء واجبات است.
شهادت علیرضا ایراندوست انقلابی جدید را در میمه بوجود آورد و به خدا قسم برادرم علیرضا سلاحت را، سلاحی که در جبهه مریوان فقط برای دشمن اسلام شلیک می شد به دوش خواهم کشید و راهت را ادامه خواهم داد و این را هم بدان اگر تکه تکه ام کنند، یا به دارم آویزند دست از خدا و رسول و ولی خدا بر نخواهم داشت و تا آخرین نفس این روح خدا امام بت شکن، ابراهیم زمان را یاری خواهم کرد.
خطاب من به تو ای خواهر و برادر که فریاد ادامه راه شهیدان را بر لبان داری، خواهرم و برادرم لازمه ادامه راه شهید شرکت در مجلس هفتم و چهلم و سالش نیست، لازمه ادامه راه شهید مشایعت جسد شهید نیست، لازمه ادامه راه شهید تأسف لحظه ای و دست بر پیشانی گذاردن و خود را محزون نشان دادن نیست، بلکه شرکت در حماسه شهید و لازمه ادامه راهش شکستن بت افسونی درون است. کوبیدن خواهشها و تمایلات و گرایشاتی است که با فرامین الهی مغایرت دارد و جایگزین کردن صفات نیکو و الهی است. ادامه راه شهید تنها با خالص نمودن اعمال در جهت رضای الله ممکن است و لاغیر. ادامه راه شهید پیروی از خط رهبری و حفظ انقلاب است که با خون گرم هزاران گلگون کفن بنیان گذاری شد و با خون هزاران شهید دیگر به جهانیان اعلام گردید که تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست و لازمه ادامه راه شهید بدست گرفتن قلم و یا سلاح شهید است.
خدایا، اگر قرار باشد قدمی را برای خودنمائی بردارم قلم پایم را بشکن و اگر قرار باشد نفسی را برای خودنمایی بکشم نفسم را قطع کن و اگر قرار باشد غیبت مؤمنی را بنمایم زبانم را لال گردان. در پایان از شما تمام دوستانم، بخصوص شما همکلاسیهایم می خواهم که در حقم دعا کرده تا مرگ من همه اش بخاطر پایداری اسلام باشد. به دوستانم سلام برسانید و بگوئید که محمود شهید شد حتی نگذارید دیناری را در عزایم خرج کنند.
شادی روح حاج حسین وشهیدایراندوست صلوات
برای آنکه روحش وشان را شاد نمائیم باید ادامه دهنده ی راهشان و رسالتشان باشیم و باشند. از خداوند متعال خواستارم بصیرت ودرک آرمان هایش وشان را به ما عنایت وما رادرراه رسیدن به اهدافش وشان توفیقمان وشان دهد.«آآآآآآآآمین»
آمین
عملیات محرم = ابان ۱۳۶۱
عملیات خیبر =اسفند ۱۳۶۲
در عملیات خیبر دست حاج حسین قطع شد . حالا شاید اونروز هم حاج حسین دستش را قایم کرده بوده…..هههههه
آقای ایراندست اول با تقویم هماهنگ کن ،بعد بنویس وضمنأ تو ایران اینقدر ایراندوست هست شهید حاج حسین همان لحظه بفکر شهید محمود رضا افتاد اینجا که……….
سلام
اول: از یادآوری و ذکر شهیدان ایراندوست و خرازی تشکر
دوم: درود و سلام بر شهیدان که تا ابد ملک و میهن مدیون ایثارشان است
سوم : در عملیات محرم هنوز استعداد لشکر امام حسین در حد تیپ بود وهمزمان و بعداز والفجر مقدماتی به لشکر ارتقا داده شد
چهارم: همانگونه که آقای نکته سنج اشاره کردند دست شهید خرازی در عملیات خیبر یعنی بعد از والفجر مقدماتی و والفجر ۴ قطع گردید
پنجم : شهید خرازی را از نزدیک میشناختم زیاد اهل گپ و گفتهای اینچنینی نبود
ششم: خوب است سایت محترم صبح میمه بابی باز کند تا دوستان رزمنده خاطرات حقیقی و دلپذیر خود را از شهدای جنگ بویژه شهدای بخش میمه بصورت مستند بیان کنند تا آینده گان بی خبر نمانند فقط باید از آفت های چون حرفهای غلوآمیز و بیهوده که عاری از حقیقت است بشدت پرهیز کرد آنچه مسلم است رزمندگان و شهدای جنگ انسانهایی ویژه و متمایز از دیگران در شجاعت و ایثار بودند و انصافا صحنه های بدیع و بی نظیر خلق کردند مثلا شجاعت شهید ابراهیم هاشمی در عملیات محرم در چاههای نفت زبیدات عراق واقعا مثال زدنی است که میدان جنگ را با شوخی و خنده چنان ممزوج میکرد که انگار هیچ ترسی از ترکش و گلوله ندارد یا شهید حسن کاشی پز با آن صغارت سن یا شهیدان حسین سجودی و غلامرضا مشرفی که در جنگ پیر شده بودند و صاحب سوابق ممتد و طولانی یا شهید حمید ایراندوست و احمد خوش کیش افتخار آفرینان والفجر۴. داستان مجروحیت شهید مرتضی جعفری در والفجر مقدماتی و بستری شدن در شیراز و اصفهان بمدت زیاد و شهادت در والفجر۴ شهدای کوچک سال چون محمدرضا عابدی و علی هورمند و شهید فتاح و شهید نادیان.
مستند بنویسید تا به شهیدانمان در آینده افتخار کنند
چه زیبا نوشتی ونداده ای !
جناب بسیجی اولا من اینقدر خنگ نبودم که وقتی ایشان مشخصات پسر عمویم را میداد ، نفهمم .در ثانی شهید محمودرضا ایراندوست از اولین نیروهای رسمی سپاه بود که مدتی با شهید خرازی همکاری میکرد ، ضمنا لشگر امام حسین مربوط به استان اصفهان بود و هر دو نفر اهل همین استان بودند.از تاریخی که من ایشان را دیدم حدود بیست و دو سال میگذرد و صد درصد تاریخ و زمان را اشتباه کرده ام، مثل برخی ها هم نیستم که بخواهم برای مطلبم سند سازی کرده و تاریخ درست کنم ، وگرنه بهتر از خیلی ها این کار را بلد بودم .فکر نکنم شما بتوانید خاطرات پنج سال خود را به صورت دقیق بنویسید چه برسد به بیست و دو سال قبل .آن زمانها هم مثل اکنون نبود که هر کس گوشی موبایلی در جیب داشته باشد و تمام لحظات را ثبت کند .اگر شما ناراحت هستید که شهید خرازی آشنایی با شهید ایراندوست داشت ، در بسیجی بودن خود شک کنید.باز هم از این که اینقدر مته اتان سر خشخاش است متشکرم .
تخیل قویی داری آقای ایراندوست . فیلم جنگی زیاد میبینی ؟
همینکه برادرمان جناب ایراندوست یاد شهیدان حاج حسین خرازی و شهید ایراندوست را زنده کرده اند کاری بس صواب و ثواب و در خور ستایش کرده اند این کامنت ها را هم شوخی و مزاح و شیطنت های رایج در زمان جنگ به حساب آورند . اصل مطلب که یاد شهیدان و حتی جانبازان است را با سیاق حقیقی و خودمانی روایت کنیم
اگر شهیدان نیستند خدا هست پس چرا اینهمه گناه کاریم وهرکسی دراین زمان بفکر جمع مال ومنال افتاده ودست به هر کاری میزند تا این چند روز زندگی که مثل اوقات تفریح زنگ مدرسه است را الوده کنند پس یادمان باشد که ساعت دیگر بعد از زنگ تفریح حساب داریم خود را اماده پاسخگویی جهت درس حساب اماده کرده ایم