فردا – ۹۳/۱۲/۸در مسجد جامع میمه از ساعت ۶/۳۰ بامداد در این غوغای عاشق پیشگی ها کسی هم تو را جست؟ کسی گفت آیا به مه پرستی از آسمان نباید چشم دوخت؟ شراب نیم خورده نباید به پای درختان انگور ریخت؟ دهان را که معدن بوسه و کلام است از ناسزا نباید انباشت؟ : کسی […]
فردا – ۹۳/۱۲/۸در مسجد جامع میمه از ساعت ۶/۳۰ بامداد
در این غوغای عاشق پیشگی ها کسی هم تو را جست؟
کسی گفت آیا به مه پرستی از آسمان نباید چشم دوخت؟
شراب نیم خورده نباید به پای درختان انگور ریخت؟
دهان را که معدن بوسه و کلام است از ناسزا نباید انباشت؟
: کسی گفت آیا
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی …؟
ولی من که هزار زخم شرافت در مریضخانه ی عشقم با تو می گویم ؛
از درازی راه ، از سنگینی بار، از گل اندودی دل ، از پا و دست بی دست و پا
از گنگی سر، از تنگی رزق و از شوکران غیبت ، که هنوز بر جام انتظار می ریزد
از بغض های جمعه شب، که گلو می فشارد ، سینه می دراند و عبوس می نشیند
باور کن که بی عمر، زنده ایم ما
و این بس عجب مدار؛
«روز فراق را که نهد در شمار عمر »
بی عمر هم می توان زندگی کرد و ما این گونه بودن را از سرداب سامرا تا روزگار اکنون پاس داشته ایم.
ای شادترین غم !
شُکوه تو چنین مرا به شِکوه واداشت و من از صبوری تو در حیرتم .
شِکوه چرا؟
مگر نه این که غیبت، سراپرده ی جلال است و غمگنانه ترین فریاد عاشقان ، جشن حضور؟
از شـــــنبه درون خود تلنبـار شدیم
تا آخـــــر پنجشنبه تکــــــرار شدیم
خیر سرمـــــــان منتظــــــر دیداریم
جمعـــه شد و لنگـ ظـهر بیـدار شدیم
جلیل صفر بیگی
سلام علیکم اقای شیبانی من نمیدونم چرا در زنونه بستس برا دعا ندبه من با همسرم جمعه ها میام ک وظیفه م انجام شده باشه ولی نمیذارم همسرم از مرردونه رد شه خوندن ی دعا ندبه ب دل ما مونده ی کمکی بکنید اقای شیبانی ممنونم