احمدرضا ایراندوست – نوستالژی “ماما ” های میمه

2015-02-07
146 بازدید

  امروزه علم پزشکی شاخه های فراوانی دارد، پزشکان عمومی بعد از این که با موفقیت دانشنامه پزشکی خودرا دریافت میکنند ، خود را آماده کارزار دیگری کرده تا بتوانند در رشته خاصی تخصص بگیرند.رشته های جراحی عمومی اینک تفکیک شده و به تخصصهای مختلفی تبدیل گشته است .چشم پزشکی دارای تخصصهای متنوعی است ، […]

 images (27)

امروزه علم پزشکی شاخه های فراوانی دارد، پزشکان عمومی بعد از این که با موفقیت دانشنامه پزشکی خودرا دریافت میکنند ، خود را آماده کارزار دیگری کرده تا بتوانند در رشته خاصی تخصص بگیرند.رشته های جراحی عمومی اینک تفکیک شده و به تخصصهای مختلفی تبدیل گشته است .چشم پزشکی دارای تخصصهای متنوعی است ، عده ای تخصص خودشان را در پیوند قرنیه میگیرند و عده ای دیگر در امر شبکیه تخصص میگیرند ، تعدادی نیز در خصوص انحرافات چشمی و استرابیسم فعالیت میکنند و عده ای نیز چشم پزشک کودکان هستند ، همانطور که تخصص های ارتوپدی تنوع پیدا کرده و تعدادی از پزشکان متخصص زانو هستند و با دستگاههای آرتروسکوپی جراحی کرده و تعداد دیگر ی تیز متخصص و فلو شیپ دست هستند و عده ای نیز تخصص خود را د ر درمان ناهنجاری های استخوانی و مادر زادی پی میگیرند .متخصصان قلب و عروق نیز تفکیک شذه اند تعدادی در امر نارسایی های قلبی کودکان فغالیت کرده عدخ ای نیز کاردیولوژیست بزرگسالان هستند . رشته های اطفال نیز دارای تخصصهای جداگانه ای است .ارولوژیست ها نیز تخصص خود مرزبندی کرده و تعدادی در قسمت مثانه تبحر دارند و عده ای نیز در کار نارسایی های کلیه فعالیت میکنند ، عده ای نیز با دستگاههای سنگ شکن سنگهای مجاری ادرای را شکسته .عده ای از جراحان عمومی در رشته سرطان سینه بانوان فعالیت میکنند و عده ای نیز تبحرشان در جراحی دستگاه گوارش بوده و تعدادی نیز جراح سر و گردن هستند. تعدادی نیز با دستگاههای لاپاراسکوپی جرای انجام میدهند ، و تعدادی نیز به جراحی های ترمیمی و پلاستیک روی آورده اند . متخصصان مغز و اعصاب نیز دارای تخصصهای منحصر به فرد خود هستند. متخصصان زنان و زایمان نیز در دسته بندی های جداگانه خود ، تعدادی به دنبال بیماری های نازایی یوده و عده ای نیز جراحان حاذق و ماهر زنان و زایمان هستند.امروزه جوانانی که پیوند زناشویی میبندند از ابتدای زندگی خودشان تصمیم میگیرند برای داشتن اولادی سالم تحت نظر پزشک مجرب و معروف متخصص زنان و زایمان باشند.عموما بیمارانی که برای کنترل و رسیدگی به نزد پزشکان و جراحان زنان و زایمان میروند سعی میکنند به نزد طبیبی بروند که معروف بوده و از تبحر و تجربه خوبی برخوردار و خوش نام باشد .برای مثال اگر خواهر بزرگتر در نه ماهه بارداری تحت کنترل و نظر پزشک خاصی بوده خواهر کوچکتر نیز به تبعیت از خوهر بزرگتر همان پزشک را برای کنترل و مراقبت دوران بارداری خود انتخاب میکند.در ابتدای امر پزشک مربوطه برای خانمی که در آرزوی بچه دار شدن میباشد پرونده ای تشکیل داده و در این پرونده نوبت و دفعات ویزیت و کنترل را یادداشت کرده و خانم باردار را موظف میسازد که در تاریخ های قید شده به نزد پزشک فوق برود و از هر نظر تحت کنترل باشد .علاوه بر هر نوبت ویزیت ، طبیب مربوطه برای بانوی باردار سونوگرافی های متعدد نیز درخواست داده و آزمایشاتی روتین را نیز جهت درج در پرونده پزشکی درخواست می کند.در ماههای اول بارداری مادر جوان باید حداقل ماهی یک بار جهت ویزیت به مطب دکتر مراجعه نماید ، هر چه به ماههای پایانی زایمان نزدیکتر میگردد تعداد دفعات ویزیت بیشتر شده و فواصل آن نیز کوتاهتر میگردد ، در این مدت علاوه بر مادر نوزاد همسر ایشان نیز کاملا درگیر ماجرا بوده و علاوه بر هزینه های مادی زیادی که متحمل میگردد ، اوقات زیادی را نیز باید در اتاق انتظار پزشک و در مطب های مختلف پزشکان سونولوزیست و آزمایشگاههای مختلف سپری نماید ، مابقی اوقات نیز در رفت و آمد از این مرکز و این مطب به آن مطب سپری میشود ، نکته جالب ماجرا این است که اکثر پزشکان و جراحان زنان و زایمان هیچ گونه رغبتی برای زایمان طبیعی بیمارشان از خود نشان نداده و در همان ماههای اولیه روز دقیق وضع حمل و یا همان سزارین را قید مینمایند .علاوه بر داروهای مورد نیاز این گونه بیماران دستورات خاص غذایی است که از جانب پزشک مربوطه صادر شده و اگر قصوری در این بین انجام پذیرد به هنگام وزن کشی مادر به خوبی این کم توجهی خود را نشان داده و به نوعی مادر را تهدید کرده که اگر به دستورات تجویز شده کم توجهی نماید ، نوزاد آینده وزن مناسبی نخواهد گرفت که همین کم وزنی پیش درآمد بیماری های آینده نوزاد خواهد شد .این گونه پزشکان به لطف دستگاههای سه بعدی سونوگرافی تصاویر مختلفی را از نوزاد در رحم مادر تهیه کرده و جنسیت آن را نیز به والدین اعلام میکند ، البته تمام این رسیدگی ها و مراقبت های قبل از زایمان متضمن هزینه های هنگفتی است که پدر آینده باید از جیب مبارک پرداخت نماید .والدین مادر جوان نیز با توجه به این که جنس نوه خود را میدانند در تهیه سیسمونی نوزاد نیز بهتر میتوانند تصمیم گیری و برنامه ریزی نمایند . در همین شهر خودمان میمه قابله ها و ماماهایی بودند که اکنون سالیان سال است که رخ در نقاب خاک کشیذه اند .
تا به حال نام علی ماما ، احمد ماما ، منصور ماما ، و طاوس ماما را شنیده اید ؟ آیا میدانید برای چه پسوند نام این افراد ماما است ؟مادر این آقایان و خانم طاوس ماما یکی از قابله ها و ماماهای مجرب شهر ما بود که بدون هیچ گونه چشم داشتی مادی و در کمال رضایت وظیفه مامایی و قابله گی اکثر مادران ما را بر عهده داشت .علاوه بر ایشان مامای دیگری نیز بود که هم سن و سال مادر احمد ماما بود ، مادران باردار ما تحت نظر هیچ پزشک جراح و متخصص زنان و زایمانی نبودند ، اصلا مراقبت فبل و بعد از زایمان را نداشتند و کسی نبود که از این مادران بهشتی مراقبت نماید ، هیچ گاه تا لحظه آخر جنسیت نوزاد خود را نمیدانسته و فقط از روی تجربیات قدیمی ها و حالات خودشان و بر اساس مقداری از خرافات نوع جنس فرزندشان را حدس میزدند.شاید مادران ما تا روز آخر بارداری خود مشغو ل به کار یومیه خود بودند و وظیفه مادری را در قبال دیگر فرزندان به نحو احسن انجام میدادند ، و نسبت به شوهرشان نیز هیچ گونه کم کاری نداشتند.اکثر زایمانها طبیعی بود و کمتر زائویی تن به سزارین میداد، از سیسمونی خبری نبود و کل سیسمونی نوزاد آینده در بقچه ای بسته شده بود که مهمترین آن پارچه ای بود که به عنوان قنداق استفاده میشد .از بدو تولد خوراک نوزاد همان شیر مادر بود و از گی گز و سرلاک و فسفاتین و بلدین خبری نبود.هر چه بود تا ماههای اول همان شیر مادر بود .مادر تازه وضع حمل کرده روز سوم از رختخواب برخاسته و کار و زندگی را از سر میگرفت ، حدود یک هفته ماما به منزل زائو رفته و نوزاد را کاملا تر و خشگ کرده تا ناف نیز به طور طبیعی کنده شود.دست اخر نیز خانواده ای که صاحب فرزند شده بودند با احترام هر چه تمامتر هدیه ناقابلی را به ما ما پرداخت میکردند .پدر خانواده بدون این که وقتی را در مسیر مطب ها و آزمایشگاهها ذ و رادیولوژی ها تلف نماید و هزینه هنگفتی را متحمل گردد ، صاحب نوزادی سرحال چه دختر و چه پسر میگردید .بیماری کمتر بود و مثل اکنون نبود که به مانند این روزها نوزاد از ابتدای به دنیا آمدنش تحت نظر پزشک دیگری به عنوان متخصص کودکان و نوزادان قرلر بگیرد و از همان ب بسم الله آواره این مطب و آن مطب باشد .روز هفتم مادر به اتفاق نوزاد و چند نفر از بانوان فامیل به حمام عمومی رفته و کودک کم کم جزیی جدا ناپذیر از کانون گرم خانواده شده و شیرین زبانی هایش شروع میگشت .روح چنین قابله ها و ماماهایی شاد باد.نکته جالب ماجرا این بود که هر چه که کودکانی که نوسط این ماماها به دنیا آمده بودند بزرگتر میشدند ، در مواجهه و برخورد با قابله های بومی ، آنها را به خوبی شناخته و فرزند خودشان خطاب کرده و خاطراتی از نحوه به دنیا آمدنشان را تعریف میکردند.روحشان شاد باد.تا مطلبی دیگر ایام به کامتان باد .شاد زی مهر افزون خدا نگهدار