زیبا کلام در صفحه ی شخصی فیسبوکش در مقاله ای تحت عنوان “رفراندوم و سایر حرف های گتره ای در ایران” نوشت: رخلاف تصور خیلیها و برخلاف داشتن انواع و اقسام معاونتهای «مطالعاتی», «راهبردی»، «تحقیقاتی»، «استراتژیک»، «برنامهریزی» و سایر تشکیلات و عنوانهای دهان پرکن، نظام اداری و مدیریتی ما خیلی هم کارهایش با حسابوکتاب و […]
زیبا کلام در صفحه ی شخصی فیسبوکش در مقاله ای تحت عنوان “رفراندوم و سایر حرف های گتره ای در ایران” نوشت:
رخلاف تصور خیلیها و برخلاف داشتن انواع و اقسام معاونتهای «مطالعاتی», «راهبردی»، «تحقیقاتی»، «استراتژیک»، «برنامهریزی» و سایر تشکیلات و عنوانهای دهان پرکن، نظام اداری و مدیریتی ما خیلی هم کارهایش با حسابوکتاب و مطالعه و برنامهریزی نیست. همین داستان رفراندم که جناب رئیسجمهور یک مرتبه در جریان یک سخنرانی عمومی که زنده هم پخش میشد عنوان کردند، نمونه بارز بی حسابوکتاب بودن اینگونه امور در جامعه ماست. شاید بسیاری از مردم فکر کردند و همچنان هم دارند فکر میکنند که آن اعلان آقای رئیسجمهور بخشی از یک تصمیم و اراده جدی بوده که برخی از موضوعات مهم کشوری را به رفراندم بگذاریم. رسانههای اصولگرا به همراه چهرهها و شخصیتهای اصولگرا از همه بیشتر موضوع را جدی گرفتند و از فردای آن روز شروع کردند به حمله به آقای روحانی و اینکه این سخن ایشان هم از نظر حقوقی غلط بوده، هم از نظر غیرحقوقی، هم از نظر قانون اساسی و هم از منظر مجمع تشخیص مصلحت نظام و هم از هر منظر و نگاه دیگری.
انسان اگر نداند فکر میکند که یک مجموعهای، یک تیمی از نخبگان سیاسی، کارشناسان حقوقی و مسئولان باتجربه نظام، مدتهای مدیدی در نهاد ریاست جمهوری جمع میشدهاند و پس از ساعتها بحث و تبادلنظر و در نظر گرفتن همه ملاحظات به این نتیجهگیری و به این جمعبندی رسیدهاند که رفراندم یگانه چاره حل و فصل و برونرفت از مشکلات و مسائل موجود است و بعد از آنکه حلقه نزدیک فکری و مشاوران آقای رئیسجمهور هم بر روی آن صحه گذاشتند، قرار شده که موضوع ابتداً توسط خود آقای رئیسجمهور در یک سخنرانی عمومی اعلام شود. خیر؛ مجبورم یک سطل آب سرد روی همه تصورات شما بریزم. فیالواقع تنها چیزی که پشت اعلام رفراندم از سوی آقای روحانی وجود نداشت یک فکر بررسی شده بود. شاید برخی از مخاطبان بگویند که وقتی با این همه قطعیت دارم میگویم که هیچ فکر و بررسی و مطالعه یا پیشزمینه جدی روی موضوع صورت نگرفته بوده، حتماً من از پشت پرده نهاد ریاست جمهوری علم و آگاهی دارم. خیر؛ هیچ علم و آگاهی و اطلاعی از اینکه در پاستور چه میگذرد ندارم. فیالواقع آخرین بار که آنجا رفتم پارسال بود از دفتر آقای حسامالدین آشنا برای موضوع بررسی تاریخ روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلستان عدهای را دعوت کرده بودند از جمله بنده. قبلاً هم اصلاً یادم نمیآید که گذارم به پاستور افتاده بوده باشد. نه اینکه این را با این اطمینان میگویم به واسطه ارتباط داشتن نیست. اصلاً روال کارهای ما این جوری است. اگر پشت اعلان آقای رئیسجمهور مطالعهای، طرحی، اندیشهای و ایدهای قرار داشت و ایشان صرفاً و فیالبداهه یا خلقالساعه موضوع را مطرح نکرده بودند کمترین انتظاری که میرفت آن بود که ظرف روزهای بعدی به تدریج نزدیکان و مشاوران آقای رئیسجمهور به علاوه خودشان، پیرامون موضوع مطالب بیشتری را عنوان میکردند اما هر قدر مردم منتظر ماندند که امناء دولت فخیمه یازدهم مطالب بیشتری پیرامون موضوع بگویند، خبری نشد. کأنّه امپراتور حبشه در مراسم تاجگذاریاش مسئله رفراندم را مطرح کرده بود و اصلاً آقای روحانی خودمان نبوده که با آن حرارت در خصوص رفراندم حرف میزد و افسوس میخورد که چرا ظرف ۳۶ سال گذشته ما فقط یکبار رفراندم کردهایم.
بسیاری از مسائل جامعه ما کمابیش اینگونه هستند. موجی به وجود میآید، یا تحت تأثیر جو و فضا موضوعی مطرح میشود و بعد هم هیچی به هیچی. همین داستانی که اخیراً در خصوص حصر پیش آمد نمونه دیگری از فیالبداهه بودن کارها و تصمیمات در جامعه ما است. اصولگرایان بنا بر انگیزههای سیاسی که داشتند ۹ دی امسال را بسی باشکوه و عظمت و با ساز و دهل و بستن طاق نصرت برگزار کردند. در جریان آن بحبوحه بزرگداشت ۹ دی و محکومیت «فتنه» خواهی نخواهی مسئله حصر هم به میان آمد؛ و مطالب زیادی در خصوص حصر گفته شد از جمله مسئله محاکمه «محصورین» خیلی جدی در آن روزها مطرح شد. همچون داستان رفراندم آقای روحانی، هر کس که «چه باید کرد؟» با «محصورین» را در آن روزها میشنید فکر میکرد که مسئولان کلی فکر کردهاند و جوانب مختلف حصر را از منظر حقوقی، سیاسی، قانون اساسی، بینالمللی، حقوق بشر، افکار عمومی در داخل و خارج از کشور و غیره سنجیدهاند و با در نظر گرفتن همه جوانب رسیدهاند به این تصمیم که به زودی علیه محصورین، کیفرخواست تنظیم خواهند کرد و آنها را در یک دادگاه محاکمه خواهند کرد و تنها مسئله مهم آن است که دادگاه علنی باشد یا غیرعلنی؟ که آن هم قابل حل است. چون قوه قضاییه ما مستقل است، در خصوص علنی یا غیرعلنی برگزار شدن دادگاه هم فقط قاضی است که میتواند تصمیمگیری نماید. هر قدر که رفراندم آقای روحانی بعداً ادامه پیدا کرد مسئله محاکمه سران فتنه هم ایضاً.
این فقط در حوزه سیاسی نیست که تصمیمات ما فیالبداهه و ابتدا به ساکن اخذ میشود و کمتر یک فکر و تدبیر و مطالعهای در پشت آن قرار دارد. باورکردنی نیست اما بعضاً در خصوص تصمیمات مهم اقتصادی هم وضع بر همین سیاق است. راه دور نمیبرمتان؛ همین داستان پرداخت یارانهها.
من نزدیک به شش میلیون تومان حقوق میگیرم و دولت علیه به من و اعضا خانوادهام ۵۰۰/۴۵ تومان در ماه یارانه میدهد. در کنار من آقای ایرج ایامی هم در همان دانشکده حقوق دانشگاه تهران کار میکند که ۶۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد، به او و اهلبیتش هم نظام ما در نهایت عدالت، مساوات و برابری و عدم اعمال تبعیض همان ۵۰۰/۴۵ تومان را میدهد. احتیاجی نیست که شما اقتصاد خوانده باشید تا فاجعهبار بودن این سیاست استراتژیک نظام را بفهمید. فکر کنم پسر بزرگ آقای ایامی که الآن دوم یا سوم دبستان میرود در پاسگاه نعمتآباد نزدیکیهای اسلامشهر هم باورش نمیشود که من و پدرش یارانه یکسان دریافت میکنیم.
آنچه که او نمیداند آن است که رئیسجمهور وقت برای اتخاذ این شاهکار باورنکردنی در تلویزیون رسماً اعلام کردند که هزاران (درست خواندید هزاران) ساعت مطالعه و تحقیق بر روی موضوع پرداخت یارانه توسط دانشگاهیان، اقتصاددانان، مسئولان و متخصصان و کارشناسان توسعه و برنامهریزی صورت گرفته. میدانم باور نمیکنید، اما آرشیو سخنرانیهای ایشان در تلویزیون و مطبوعات موجود است. اگر اینها را هم باور نمیکنید شاهدی که میخواهم بیاورم خیلی نزدیکتر است. فکر کنم در مهرماه امسال بود که یک روز پنجشنبه به اتفاق یکی از نزدیکان آقای احمدینژاد که همچنان به ایشان وفادار مانده و مثل خیلیهای دیگر که آقای احمدینژاد را از یاد بردهاند به او پشت نکرده، رفته بودیم برای مناظره به قائمشهر. موضوع مناظره را درست یادم نمیآید یک چیزهایی در رابطه دولت آقای احمدینژاد و روحانی بود. مناظره کشید به همین موضوع پرداخت یارانه. استدلال بنده همین موضوع بود که بسیاری از حرفها و تصمیمات مسئولان ما در ایران اساس و پایهای نداشته و گترهای است و به عنوان نمونه همین داستان پرداخت یارانه را عنوان کردم که بدون هیچ فکر و منطق و برنامهای توسط آقای احمدینژاد صورت گرفت. ایشان اما نه تنها همان داستان مطالعات و تحقیقات مفصل را عنوان کردند بلکه فرمودند که بعد از شروع موفقیتآمیز طرح پرداخت یارانهها در ایران یکی دو تن از دستیاران و مشاوران دبیر کل سازمان ملل با دولت ایران تماس میگیرند و خواهان کمک و راهنمایی برای به اجرا درآوردن آن طرح در کشورهای دیگر میشوند. یقیناً ایشان درست میگویند و پرداخت یارانه فلهای به ۷۵ میلیون نفر آنقدر از پیچیدگیهای فنی، محاسباتی اجرایی عملیاتی و غیره برخوردار است که کمتر کارشناسانی در کشورهای دیگر به عقلشان میرسد که چگونه میتوان آن را به اجرا درآورد. به همین خاطر است که با پادرمیانی، مسئولین سازمان ملل از مسئولان ما کمک خواستهاند تا بعد از اجرا موفقیتآمیز طرح پرداخت یارانه در ایران متخصصان کشورمان به سازمان ملل کمک کنند تا این طرح عظیم، پیچیده، بینظیر، شاهکار، تاریخی و دشوار پرداخت ۵۰۰/۴۵ تومان به صورت فلهای به همه ۷۵ میلیون را در سایر کشورهای جهان هم بتوانند به اجرا در آورند. واقعاً انسان خیلی میبایستی لئیم باشد و عنود که بنویسد خیلی حرفها و تصمیمات در ایران گترهای است.
آقای زیبا کلام.یه سری به روستاها یا برخی از محله های شهرها بزنی متوجه میشی که خیلی از خانواده ها با همین یارانه ها امرار معاش میکنن.
قوه ادراک این رهگذر منو تحت تاثیر قرار داد
واقعا فهمیدن این متن اینقدرمشکله؟ چه اتفاقی برای انسان می افتد که نمیفهمد؟ آیا به رژیم غذایی مربوط میشود؟به اطرافیان؟
به خدا میشود پرسید از همین آقای شیبانی بپرسید منظور زیباکلام چه بود تشریح میکنند برایتان
عزیزم برداشتت برعکس بوده.بحث من خبری منتقدانه به “وضع اقتصادی” بود نه انتقاد به حرف زیبا کلام و پرداخت یارانه ها.وقتی خیلی ها “بیکارند”،مجبورن که با همین یارانه ها امرار معاش کنن…
چ تصویر جالب و مثبتی …
رتبه جهانی صبح میمه
۱۲۵۰۴ در ایران
۶۹۰۲۳۶ در جهان
زمان ۵/۱۱/۹۳ ساعت ۱۱ شب
http://www.alexa.com/siteinfo/sobhemeymeh.ir
اره تو پرفسوری…
لباست چه بهت میاد پرفسور
تو حیفی ایران بمونی تو باس بری نروز ببخشید سوید نه ببخشید همون نروز. بعد با علی مطهری بکنندتون سفیران خدمت. نوبلم بندازند گردنتون که با لباستون ست شه
براستی گناه عده ای چیست اگر ماه نور افشاند و سگ عوعو کند .
اقای زیبا کلام این متنو بفرس برا سفارت سوئد شاید بهت نوبل بدن
استاد همه چی دان
از بس که حرف مفت زده این بشر اگه حرف خوب هم بزنه به دل ادم نمیشینه
——————————
با سلام زیبا کلام یک تفکر است . در بین مطالب غیربومی صبح میمه در صدر بازدیدها قرار می گیرد . با تفکر ، برخورد چماقی جواب نمی دهد شما اثبات کنید که توزیع یارانه ی بالسویه به فقیر و غنی ، نیاز به حل معادلات چند مجهولی داشته است . همان زمان که قرار بود آقای کروبی ۵۰ هزار تومان بدهد چقدر به نظر حرف ایشان غیرکارشناسی می آمد؟ احمدی نژاد همین کار را کرد با پانصد تومان کمتر . طرح همه پرسی آقای روحانی هم مبنای اندیشمندانه ای نداشت اما دوستان اصول گرای ما را به تکاپو و نگرانی انداخت . تجربه ثابت کرده است گتره ای حرف زدن در بین سیاسیون ما رواج دارد .
مثل جواب شما
نوبل
….
سوئد
….
نروژ من دیگه حرفی ندارم