شعر – غیر از حسین عشق کسی در سرش نبود

2014-12-11
92 بازدید

زینب عفیفه ایست کزین بهترش نبود روح حماسه بود و کم از مادرش نبود در مجلس یزید چه مردانه حرف زد جز لافتی دگر صفتی در خورش نبود با خطبه های حیدری اش انقلاب کرد اصلا عجیب نیست! مگر دخترش نبود ؟ حقا که خوب خواهری اش را تمام کرد غیر از حسین عشق کسی […]

5

زینب عفیفه ایست کزین بهترش نبود
روح حماسه بود و کم از مادرش نبود
در مجلس یزید چه مردانه حرف زد
جز لافتی دگر صفتی در خورش نبود
با خطبه های حیدری اش انقلاب کرد
اصلا عجیب نیست! مگر دخترش نبود ؟
حقا که خوب خواهری اش را تمام کرد
غیر از حسین عشق کسی در سرش نبود
سالم بمانَد و سر ارباب بشکند ؟!
سر را نمی شکست اگر ، خواهرش نبود
دارد نگاه می کند الشِّمرُ جالسٌ
چونین بلا و فاجعه در باورش نبود
شاید که تیغ دفعه ی اول بریده بود
گر جای بوسه های تو بر حنجرش نبود
با هر مصیبتی که شد آمد به قتلگاه
هرچه نگاه کرد، برادر سرش نبود
در ازدحام نیزه و شمشیر و سنگ ها
گم گشته بود، قسمتی از پیکرش نبود
داود رحیمی