در تداوم اجرای طرح گلهای بهشتی که طی آن با اجرای برنامه های آموزشی وتشویقی تلاش بر آن است تا در تحکیم ارتباط نوجوانان دانش آموز با نماز وبه ویژه نماز جماعت در مساجد شهر میمه گامهایی برداشته شود در آستانه میلاد با سعادت امام موسی کاظم (ع) حدود 50 نفر از نوجوانان شرکت کننده […]
در تداوم اجرای طرح گلهای بهشتی که طی آن با اجرای برنامه های آموزشی وتشویقی تلاش بر آن است تا در تحکیم ارتباط نوجوانان دانش آموز با نماز وبه ویژه نماز جماعت در مساجد شهر میمه گامهایی برداشته شود
در آستانه میلاد با سعادت امام موسی کاظم (ع) حدود 50 نفر از نوجوانان شرکت کننده در نماز جماعت مساجد میمه ، پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر در آموزشگاه آزادی میمه ، توسط ستاد مردمی اجرای طرح گلهای بهشتی به یک اردوی فرهنگی تفریحی اعزام شدند.
شرکت کنندگان در اردوی طرح گلهای بهشتی در سفر خود به مرکز شهرستان شاهین شهر ومیمه از امکاناتی مثل
کارتینگ
پینت بال
واستخر استفاده وبا حضور در نماز جماعت مغرب وعشاء در مسجد زیبا وباشکوه حضرت قمر بنی هاشم شاهین شهر از طرف هیئت امنا ونمازگزاران این مسجد مورد استقبال قرار گرفتند.
لازم به ذکر است که دبیرخانه اجرایی طرح گلهای بهشتی در میمه در کانون شهید دستغیب اداره آموزش وپرورش قرار گرفته و آقای ابوالفضل دهقان به همراه آقای حمیدرضا سراجی نقش به سزایی را در پی گیری اجرای این برنامه معنوی ایفا می کنند.
با سلام .این جور طرح های کاربردی خیلی خوب و موثره که نوجوان دانش آموز بفهمه دین فضای پر از شادی و نشاط هم هست . اما نکته دیگه اینه که در فضای آموزش و پرورش میمه باید کاری کنیم که دیگران هم بیایند از امکانات و طرح های ما استفاده کنند نه این که مرتب ما بخواهیم از امکانات تفریحی دیگران استفاده کنیم.
از آقای دهقان و سراجی هم تشکر میکنم
آقایان به فکر استخر باشید
علی آقا واقعا” که هنوزهم استاد تزریق انرژی منفی هستی -خدا به فریاد اونایی برسه که مجبورند با روحیه تو بسازند-
آقای اسماعیلی جذبه جذب بچه ها رو به نماز ومسجد تو هر جای دنیا داشته باش اونوقت بیارشون میمه خاطرت جمع باشه نمی ذاریم تلخ بگذره .
مجله مهر: گرانی میوه این بار سوژه شعرسرایی اسد فرهمند شاعر طنزپرداز کشورمان شده است.
فرهمند این شعر را در سال 90 سروده که متن کامل این شعر در ادامه آمده است:
رفیق نیمه ی راهی کلان شدی گوجه!
شریک خوان زما بهتران شدی گوجه!
کنارسفره من وتخم مرغ یادت هست؟
چه روزها که تو یارِ دَهان شدی گوجه!
تو شصت درصد وزن منی ولی حالا
رسیده ای به فلک آسمان شدی گوجه!
سراغ من نمی آیی و ژست می گیری
کنار موز نشستی گران شدی گوجه!
سلام خدمتتان داشت دوش بادمجان
فراری ازهمه ی دوستان شدی گوجه!
لبانت آلبالویی ودهانت آناناس
شبیه خال لب هندوان شدی گوجه!
اگرچه هم قد تاریخ سن وسالت هست
اخیرا از همه جانب جوان شدی گوجه!
تو پرتقال نبودی که سال سال بیایی
میان میوه جماعت،نشان شدی گوجه؟!
کیوی غلام نگاهت، انار خال لبت
رئیس دسته ی نام آوران شدی گوجه!
تو ماهناز کدامین قبیله ی مَلسی
که سرورهمه ی واژگان شدی گوجه!
حدیث نفس نگویم!حدیث تقدیراست
که یک شبه زدی وجاودان شدی گوجه؟!
به بوته ی گلی کرت های ده سوگند
به قطره قطره ی آبی که ازآن شدی گوجه!
تنت تنیده به گِل بود توی آبادی
به شهرآمدی و نغمه خوان شدی گوجه!
خلاصه باهمه ی حال وروز پیشینت
سری به هم زده ای ازسران شدی گوجه!
نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذیالجوشن نقشآفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقشآفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایتها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندانهای مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علیاصغر(ع) مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه میزد و میگفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر رانهایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشمهایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بیشرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعهای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب مینوشید تشنگیاش برطرف نمیشد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید
خوش به حالشون
تاسوعا و عاشورا كه ميشود آرزو ميكنم تمام سخنرانيها و موعظه ها براي پير و جوان بشود: جوانها نماز .جوانها حجاب نگاه و حيا!
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد!!!!!!!!
اخه برادرمن این مطالب چه ربطی به اردوی گلهای بهشت داره
چرامن نیستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقای اسماعیلی میشود بگویید دیگران از جاهایه دربیایند از کدام امکاناته ما استفاده کنند!!!!!!؟؟؟
چاه ملی خوب است!!!؟؟؟
این افکاره منسوخ را دوربریزید!!