2014-11-27
49 بازدید
فردا – 93/9/7 در مسجد جامع میمه از ساعت ۶/۳۰ بامداد یا أیّها العزیز دو دنیای من ؛ سلام ! مولای من … یلدای غریبی ست در کدامین سپیده ی لایق ، طنین «جاء الحق» سیاهی شب را می درد و چشمان عاشق را به صبح صادق پیوند می زند؟ در طلوع کدامین آدینه ، […]
فردا – 93/9/7 در مسجد جامع میمه از ساعت ۶/۳۰ بامداد
یا أیّها العزیز دو دنیای من ؛ سلام
! مولای من
… یلدای غریبی ست
در کدامین سپیده ی لایق ، طنین «جاء الحق» سیاهی شب را می درد و چشمان عاشق را به صبح صادق پیوند می زند؟
در طلوع کدامین آدینه ، ندبه ی چشم های بارانی صاحب خورشید و سرشار از تجلّی توحید می شود ؟
کدامین خاک حضور سبز تو را به تماشا می نشیند ؟
یوسف کنعانی زهرا !
خوشا ! پگاه آدینه ای که هزار یوسف مصری کلاف حُسن به کف ؛
. حُسن تمامت را فریاد می کنند تا عدل و مهر، مضمون به مضمون جاری گردد
! منجی دل ها
نیکا ! پگاه آدینه ای که جلوه بنمایی ؛
پیاله ی حیات منتظران از حلاوت وصل لبریز می شود وکائنات به نظّاره ی بیاض رخ زیبنده ات قیام می کنند
! تجلّی طاها
.مشتاقان مهجور را دریاب و شیفتگان بی تاب را قرار بخش
بزن باران و به رحمت ؛ بر من ببار که کویر دل خنکای مهرت را می طلبد .
تو ای حسن ختام عشق !
بی شک جهان را به عشق تو آفریده اند وشیفتگان وصل را به فراقت آزموده اند
لابدّ میآیی وعاقبتِ روزگار به تو ختم میشود ؛ به خیر .
لابدّ می آیی و پایان شاهنامه ی انتظار خوش میشود ؛
… آخر، این قرنِ زمستانی به سر می رسد و سر می رسد آن که باید
« ما ندبه خوان جمعه ی موعود مانده ایم ناز تو را به شیوه ی خود ، عشق خوانده ایم »
سوختن ؛ به تماشا نمی شود !
. باید که برای تجلّی آن ماه دل آرا پروانگی آموخت
خدای را بر این موهبت جانگُشا سپاس و ستایش باد ؛
که دیده ی امید را به امید دیدار روح افزایش روشن و جهان را از عدل او گلشن می دارد
در باغِ گل بر آتش نمرود می رسد
با شعر ، با صدای دف و عود می رسد
این بار هم به تارک طاغوت می خورد
سنگی که از فلاخن داوود می رسد
پیغمبرانِ آمده ، رفته! مبارک است
او که نوید مصحفتان بود می رسد
ای دستهای سبز دعا گل برآورید
او گرچه دیر کرده ولی زود می رسد
جز او به هیچ حادثه ای دل نبسته ایم
موعودِ جمعه ، جمعه ی موعود می رسد
مهدی فرجی
شعره کوشوبابا……….