احمدرضا ایراندوست – چگونه تعزیه خوان شدم ؟ قسمت پنجم

2014-11-22
155 بازدید

آن روز تعزیه به اتمام رسید و من بدون آن که کوچکترین نقشی در برگزاری آن داشته باشم به همراه گروه به میعادگاه برگشتیم .البته آن زمانها چنان حجب و حیایی در بین مردم بود که بچه ها هم به تبعیت از بزرگترها به خودشان اجازه نمیدادند ، پایشان را از گلیمشان دراز تر کنند […]

11118

آن روز تعزیه به اتمام رسید و من بدون آن که کوچکترین نقشی در برگزاری آن داشته باشم به همراه گروه به میعادگاه برگشتیم .البته آن زمانها چنان حجب و حیایی در بین مردم بود که بچه ها هم به تبعیت از بزرگترها به خودشان اجازه نمیدادند ، پایشان را از گلیمشان دراز تر کنند و بخواهند بزرگترها را خطاب قرار داده و اعتراضی بکنند.رسم روال گروه تعزیه خوانی این است که بعد از پایان مراسم هر تعزیه ، افرادگروه به منزل مرحوم حاج آقا اکبریان برمیگردند و نسخه ها را تحویل داده ، لباسهایشان را تعویض کرده و یک استکان چایی لبسوز لبدوز را خورده و بعد از خداحافظی آنجا را ترک میکنند.منقل آتش به همراه سماور و بساط چای در این دهه محرم همیشه در منزل مرحوم اکبریان پا برجا بوده و خیلی از افراد به آنجا مراجعه کرده و یک چایی را نوش جان میکنند.عده ای از مردم نذر و نیازهای خودشان را می آورند ، عده ای نیز تکه هایی از لباسهای تعزیه خوانی را به رسم امانت تحویل گرفته و به همراه مقداری از پارچه نو آن را بر می گردانند.

البته اینجا لازم است تا به شرایط و آداب و رسوم خاصی که بر مراسم تعزیه خوانی میمه حاکم است اشاره ای داشته باشم و سپس به ادامه ماجرای خودم بپردازم .اکثر آلات و ادوات تعزیه به همراه البسه و نسخه های تعزیه در منزل مرحوم حاج آقا اکبریان نگهداری میشود ، که ورود این وسایل به آنجا هم حکایتی جداگانه دارد که بعدا به آن خواهم پرداخت که ماجرای این که چگونه این نسخه ها و البسه از آنجا سردرآورده .اگر دقت کرده باشید در برگزاری مراسم تعزیه تعدادی از خانواده های میمه ای از جمله خانواده مرحوم اکبریان ، خانواده خادم و سلطونی ها ، خانواده توکل ها و خانواده مرحوم محمد آقا صابری وظیف هدایت و برگزاری تعزیه را بر عهده دارند . هر کدام از این عزیزان شرح وظایف مربوط به خود را دارند.کلا خانواده توکل ها وظیفه طبالی را در این مراسم بر عهده دارند، خانواده خادم همان گونه که از نام خانوادگی آنها مشخص است وظیفه خدمت و خادمی را بر عهده دارند و افراد این خانواده موظف به آوردن و بردن وسایل به محل برگزاری تعزیه هستند ، خانواده سلطونی نیز کمک حال خانواده خادم هستند.خانواده مرحوم صابری نیز میر عزا بوده و مسئولیت فهرست گردانی را بر عهده دارند که اینک چند سالی است آقای سعید صابری بر جایگاه پدر مرحومش تکیه زده است .گهواره علی اصغر به همراه عروسک علی اصغر و گرزهای مربوط به تعزیه حر در منزل سیف الله خادمیان نگهداری می گردد.دو عدد دستهایی که در روز تعزیه تاسوعا مورد استفاده قرار میگیرد در منزل مرحوم حسین سلطونی پدر شهرام و مصطفی سلطونی نگهداری میشود.به هنگام برگزاری هر کدام از مجالس تعزیه و هنگامی که نقش اول به میدان رفته و آماده شهادت میشود، پوشاندن کفن و ریختن جوهر های قرمز و بستن دستمال بر سر تعزیه خوان یکی از وظایف مهم و اصلی سیف الله خادمیان بوده که اینک توسط فرزندانش انجام میگیرد .عروسک علی اصغر در تعزیه های علی اکبر و تاسوعا و عاشورا مورد استفاده قرار میگیرد که خانواده سیف الله خادمیان وظیفه بردن و آوردن آن را بر عهده دارند.

12114

اگر در هنگام برگزاری تعزیه دقت کرده باشید هیچ شخص غریبه ای وارد مراسم نشده و این افراد نیز از روی عشق و علاقه این کار را انجام داده و به اشخاص متفرقه اجازه دخالت نخواهند داد.در روز عاشورا وظیفه تزیین اسب امام حسین (ع) که به ذولجناح معروف است ، برعهده خانواده مرحوم بهمن صادق بوده که اینک فرزندانش این کار را انجام خواهند داد. کسی که در پوست شیر رفته و محافظت از کشته شده گان کربلا را بر عهده دارد از خانواده اسدها بوده ، چادری که در روز عاشورا برای امام زین العابدین بر پا می گردد به همراه مشگ آبی که امام حسین (ع) در صحرای کربلا به جای زمین بر آن نیزه خود را فرو میکند تا آب فوران کند بر عهده خانواده مرحوم مش یدالله مسافری پدر رضا مسافری بوده ، حتی پذیرایی هایی که در حین تعزیه عاشورا از گروه تعزیه خوان انجام میشود مخصوص خانواده کاشی پزها بوده که سالیان سال و نسل اندر نسل انجام داده اند.جالبتر این که در روز تاسوعا و به هنگامی که شمر با ابن زیاد مشغول گپ و گفت هستند از ساقی درخواست می میکنند که ساقی هم شخص سیف الله خادمیان بوده که با آب آلبالو که شباهتی به رنگ شراب دارد ، این کار را انجام میدهد.حتی در گروه طبالها نیز قوانین و قاعده های حاکم است که شاید خیلی ها از آن بی اطلاع باشند.به هنگام تک نوازی طبل، بزرگترین فرد سنی خانواده توکل ها که اینک آقای مصطفی توکل میباشد آن را نواخته و مابقی گروه به پیروی از این پیشکسوت ادامه کار را پی میگیرند .قبلا مرحوم مرتضی توکل این کار را انجام میداد و قبل از ایشان نیز مرحوم غلامحسین توکل پدر سعید و حمید توکل این وظیفه را بر عهده داشت .با این تفاصیل تعزیه خوانها نیز از این قاعده مستثنی نبوده و هر پسری جایگزین پدرش میشد و اگر فرد مذکور فرزند ذکوری نداشت ، از فرزند برادر و یا یکی از نزدیک ترین افراد فامیل که علاقه مند بودند استفاده میکردند.آقای سهراب مقصودی جانشین پدر مرحومشان حیدرآقای مقصودی هستند.کامران و حسین آقا ظهرابی وارث دایی خود حاج علی شهابی نژاد هستند که سالیان سال یکی از بهترین مخالف خوانها بودند.مرحوم صدر خردمند جانشین مرحوم میرزا بزرگ بوده اند، مظاهر مصلح به جای پدر بزرگش مرحوم ملا علیجان که مخالف خوان ماهر و زبر دستی بوده ایفای نقش میکند.بعد از انقلاب و به دلایل شرایط خاص آن ایام مدتی تعزیه از رونق اولیه خود افتاد و خیلی ازتعزیه خوانها تمایلی بر حفظ این سنت در بین خانواده خود نداشته و کم کم این رسم نیز به نوعی از بین رفت و اینک از هر طایفه و خانواده ای در گروه تعزیه خوانی هست.اما آن زمانی که من قصد ورود به این هنر را داشتم ، سختی ورود به آن دست کمی از کنکور دانشگاه تهران نداشت و اکثر تعزیه خوانهای آن زمان روی خوشی را به افراد خارج از این محیط بسته نشان نمیدادند و با ایرادهایی که از نحوه خواندن فرد داوطلب میگرفتند ، عملا راه را بر او میبستند و اگر سماجت بیش از حد من نبود در همان راند اول ناک اوت و ناک دان شده و از دور خارج شده بودم .( دو نفر تصمیم داشتند وارد حرفه ای گردند ، مسئول آنجا شرط گذاشت که اگر توانستند پاسخ سوال ایشان را بدهند ، میتوانند جواز ورود را بگیرند. ابتدا از کسی که تمایل داشتند به خدمت بگیرند ، سوال کردند : دو دو تا چند تا میشود؟ طرف هم با حاضر جوابی گفت : چهار تا و جواز ورود را گرفت ، نوبت به آن یکی که رسید گفت :پنج هزار و سیصد و هفتاد و چهار ضربدر سه هزار و دویست و نود ، منهاییک هزار و شصت و شش ، چند میشود ؟ طرف در جواب گفت ؟ بگو نمیخواهم تورا دیگر این گونه سوال کردن چه مفهومی دارد؟ ) خلاصه این که در برگزار هر چه بهتر مراسم سیدالشهدا در میمه همه خانواده ها به نوعی سهیم میباشند.این حکایت کار من بود که ادامه آن را در قسمت آینده به اطلاع شما عزیزان خواهم رساند.زیاد عجله نکنید ، هیچ جا هیچ خبری نیست ، باز فکر کنم کلبه خود ما از همه جا پر رونق تر است .همه شما عزیزان خوب و گلم را به خدای بزرگ میسپارم و در پایان التماس دعا دارم .امیدوارم به حق این ماه عزیز و به برکت خون شهدای کربلا تمام بیماران شفای عاجل پیدا کنند .بلند بگویید آمین یا رب العالمین