عبدالرضا شیبانی : مادر … و ما ادریک ما المادر !!

2014-11-08
91 بازدید

عبدالرضا شیبانی : با تقدیم شعری که آقای علی عبدالهیان برایم پیامک کرده است از همه ی کسانیکه به طرق گوناگون با ما ابراز همدردی کردند و تسلیت گوی ما در مصیبت جانکاه فقدان مادر گردیدند ، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم .  ” اذا مات المادر”  هم ثلمه ای است که با هیچ […]

images (1)

عبدالرضا شیبانی : با تقدیم شعری که آقای علی عبدالهیان برایم پیامک کرده است از همه ی کسانیکه به طرق گوناگون با ما ابراز همدردی کردند و تسلیت گوی ما در مصیبت جانکاه فقدان مادر گردیدند ، صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم .  ” اذا مات المادر”  هم ثلمه ای است که با هیچ چیز جبران نمی شود . شاید در آینده فرصتی برای حرفهای بیشتر در این زمینه فراهم گردد .

با خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم خستگی در میکنی

چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است ؟

باز می خندم که خیلی ، گرچه می دانی که نیست

شعر می خوانم برایت واژه ها گل می کنند

یاس و مریم می گذارم توی گلدانی که نیست

 چشم می دوزم به چشمت می شود آیا کمی

دستهایم را بگیری توی دستانی که نیست

وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو

پشت پایت اشک ریزم توی ایوانی که نیست

 می روی و خانه لبریز از نبودت می شود

باز تنها می شوم با یاد مهمانی که نیست

رفته ای و بعد تو این کار هر روز منست

باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست