ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود: زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم… اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!» گذشت و چندی بعد […]
ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:
زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم…
اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!»
گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافهایی حق به جانب…
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!»
شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو…؟!»
شدیم وزیر امور خارجه گفت «فلانی نخست وزیر است… خاک بر سرت کنند!!!»
القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت:
«خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی !»
داستان دحو الارض
شب بيستوپنجم:شب دحو الارض است،يعنى پهن شدن زمين از زير كعبه به روى آب،و از شبهاى بسيار شريف است كه رحمت خدا در آن نازل مىشود،و قيام به عبادت د رآن اجر بسيار دارد
روايات اسلامى تصريح مىكند كه همه زمين، نخست پوشيده از آب بود. در پي فرورفتن آب در زمين و خشك شدن بخشي از آب ها، خشكي ها تدريجا سر از آب بيرون آوردند. علم امروز نيز اين معنى را پذيرفته است. بر اساس تئوري «بيگ بنگ» در كيفيت شكل گيري كائنات اين امر پذيرفته شده كه بعد از جدا شدن زمين از خورشيد و قرار گرفتن اين جرم داغ در مدار دور خورشيد و در مسير سرد شدن زمين، گازهاي گوناگوني از آن متصاعد شدند.
نتيجه تراكم گازها در اتمسفر زمين، باران هاي سيل آسايي بود كه باريدن گرفت. سطح زمين را به طور كامل پوشاند. در گام بعدي كه شايد قرن ها طول كشيد، پس از اتمام اين بارش ها بخشي از آب ها به زمين فرو رفت .بخشي ديگر تبخير شد تا در نهايت خشكي و سطح قاره ها از زير آب خارج شده و منطقه خاكي بر سطح زمين نمايان شد. (1)
البته علوم تجربي تاكنون راهكاري كه روشن سازد اولين نقطه خارج شده از زير آب كدام منطقه زمين بوده، به دست نياورده است. ثابت شدن علمي اين امر نيازمند كارهاي علمي وسيعي است كه به آساني مانند تعيين مرتفع ترين جاي زمين نمي توان به پاسخ رسيد، اما به هر حال يقينا بخشي از زمين اولين منطقه اي بود كه از زير آب خارج شد و به مرور زمان ساير مناطق به آن افزوده شد و چه اين منطقه مكه باشد يا هر جاي ديگر، اين عقيده منافاتي با تئوري شكل گيري كائنات ندارد.
در هر حال روايات درون ديني ما مىگويد نخستين نقطهاى كه از زير آب سر برآورد، «كعبه» و شهر مكه بود، سپس خشكي هاى زمين از كنار آن گسترش يافت كه از آن به عنوان دحو الارض (گسترش زمين) ياد شده است.(2)
بديهي است كه اين مساله مربوطه به ميليون ها سال قبل است و قابل مقايسه با عمر نسل كنوني بشر كه به يك جد واحد يعني حضرت آدم (ع)منتهي مي شود نمي رسد و عمر چند هزار ساله نسل كنوني بشر با داستان دحوالارض كه مربوط به ابتداي شكل گيري سياره زمين مي باشد قابل مقايسه نيست.
از حسن بن على وشّاء روايت شده كه گفته:من كودك بودم كه با پدرم در شب بيستوپنجم ماه ذو القعده،در خدمت حضرت رضا عليه السّلام شام خورديم،حضرت فرمود امشب حضرت ابراهيم و حضرت عيسى عليهما السلام متولّد شدهاند،و زمين از زير كعبه پهن شده،پس هركه روزش را روزه بدارد،چنان است كه شصت ماه روزه داشته باشد،و در روايت ديگر است كه فرمود:در اين روز حضرت قائم(عج)قيام خواهد كرد. روز بيستوپنجم:روز دحو الارض است،يكى از آن چهار روزى است،كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است،و در روايتى آمده:كه روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفاره هفتاد سال است،و هركه اين روز را روزه بدارد،و شب را به عبادت به سر آورد،براى او عبادت صد سال نوشته شود و براى روزهدار اين روز، كه هرچه در ميان زمين و آسمان است استغفار كند،و اين روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر شده،و براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز اجر بسيارى است،و بارى اين روز جز روزه و عبادت و ذكر خدا و غسل دو عمل ديگر وارد است: اوّل:نمازى كه در كتابهاى علماى شيعه از اهل قلم روايت شده و آن دو ركعت است در وقت چاشت[بالا آمدن آفتاب تا پيش از گذشتن از وقت ظهر]در هر ركعت پس از سوره«حمد»پنج مرتبه سوره«و الشّمس»خوانده شود،و پس از سلام بگويد،
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ
هيچ جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى برتر بزرگ
آنگاه دعا كند و بخواند:
يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ .
اى ناديدهگير لغزشها لغزشم را ناديدهگير،اى اجابت كننده دعاها،دعايم را اجابت كن،اى شنواى صداها،صدايم را بشنو،و به من رحم كن،و از بديهايم و آنچه نزد من است درگذر،اى صاحب بزرگى و بزرگوارى.
دوّم:خواندن دعايى كه شيخ در كتاب«مصباح»فرموده:خواندن آن مستحبّ است:
اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ الْقَرِيبِ يَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى كُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ غَيْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ ،
خدايا اى گستراننده كعبه،و شكافنده دانه،و برگيرنده سختى،و برطرف كننده هر گرفتارى،از تو مىخواهم در اين روز از روزهايت،كه حقّش را بزرگ گرداندى،و سبقتش را پيش انداختى،و آن را نزد اهل ايمان امانت و به سوى خود وسيله قرار دادى،و به رحمت گستردهات كه بر محمّد درود فرستى آن بنده برگزيدهات در پيمان نزديك،روز ديدار،شكافنده هر امر بسته،و دعوت كننده به حق،و بر اهل بيت پاكش آن راهنمايان،و روشنكنندگان راه حق،ستونهاى جبّار،و متولّيان بهشت و دوزخ،و عطا كن به ما از عطاى در خزانهات كه نه بريده شود،و نه منع گردد،تا به وسيله آن توبه،و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمايى
يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَكْرَمَ مَرْجُوٍّ يَا كَفِيُّ يَا وَفِيُّ يَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيٌّ الْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ وَ أَسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ وَ أَيِّدْنِي بِنَصْرِكَ وَ لا تُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلاةِ أَمْرِكَ وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ وَ احْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِي أَوْلِيَاءَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي وَ حُلُولِ رَمْسِي وَ انْقِطَاعِ عَمَلِي وَ انْقِضَاءِ أَجَلِي اللَّهُمَّ وَ اذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِيَنِيَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِي دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ ،
اى بهترين خوانده شده و كريمترين اميد شده،اى كفايت كننده،اى وفادار،اى آنكه لطفش پنهانى است،به لطفت به من لطف كن،و به عفوت خوشبختم نما،و به يارىات تأييدم فرما،و از ذكر كريمانهات فراموشم مكن به حق متوليان امرت و نگهبانان رازت و از گرفتاريهاى روزگار تا روز قيامت و برانگيختهشدن خفظم كن هنگام بيرون آمدن جانم،و فرو رفتن در قبرم،و تمام شدن كارم،و سپرى شدن عمرم،اوليايت را به بالينم حاضر كن،خدايا يادم كن،بر طول پوسيدگى،زمانىكه در ميان تودههاى خاك فرود آيم،و فراموشكنندگان از مردم فراموشم كنند،و در خانه اقامت فرودم آر،و در منزل كرامت جايم ده،
وَ اجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِكَ وَ اصْطِفَائِكَ وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِيئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِي حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَبا رَوِيّا سَائِغا هَنِيئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِي خَيْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِيعَادٍ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ] أَوْلِيَائِكَ الْمُسْتَأْثِرِينَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِكْ أَشْيَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسَالِكَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ.
و از دوستان اوليايت،و برگزيدگان و خاصان درگاهت قرارم ده،و ديدارت را بر من مبارك گردان،و پيش از فرا رسيدن پايان عمرم حسن عمل روزىام فرما، درحالىكه پاك از لغزشها و گفتار بىپايه و منطق تباه باشم.خدايا مرا به حوض پيامبرت محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)وارد كن،و از آن به من بنوشان،نوشاندنى سيراب كننده،روان و گوارا،كه پس از آن هرگز تشنه نشوم،و از ورود به آن طرد نگردم،و از آن منع نشوم،و آن را قرار ده برايم بهترين توشه،و كاملترين وعدهگا،روزى كه گواهان بپا مىخيزند.خدايا لعنت كن گردنكشان گذشته و آينده را،هم آنانكه حقوق اوليايت را به ناحق به خود اختصاص دادند.خدايا پايههايشان را بشكن،و پيروان و عمّالشان را نابود ساز،زميههاى هلاكتشان را به زودى فراهم فرما،و كشورهايشان را از دستشان بگير،و راههايشان را بر آنان تنگ كن، و بر آنانكه با آنان سهيم و شريكند لعنت فرست.
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِكَ فِي أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَيْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَكَ حَتَّى تَرْضَى وَ يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ جَدِيدا غَضّا وَ يَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ يَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَيْهِ [عَلَيْهِمْ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
خدايا در فرج دوستانت شتاب كن و حقوق تاراجرفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق آشكار كن،و او را يارىرسان دينت بدار،و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده.خدايا فرشتگان پيروزى را گرداگرد او همواره بدار،و به آن دستورى كه در شب قدر به او القا كردى او را انتقامگيرنده خويش قرار ده،تا جايىكه خشنود شوى،و دينت به وسيله او،و به دست او به گونهاى نو و تازه بازگردد،و حق به طور كامل ناب شود،و باطل به صورت همه جانبه به دور افكنده شود.خدايا بر او و همه پدرانش درود فرست،و ما را از همنشينان و خاندانش قرار بده،و در زمان بازگشتش ما را برانگيز،تا در دوران او در شمار يارانش باشيم.خدايا درك قيامش را روزى ما كن،و در روزگارش ما را حاضر كن،و بر او درود فرست،و سلام او را به ما باز رسان،درود و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.
ميرداماد(ره)در رساله اربعه ايّام خود،در بيان اعمال روز دحو الارض فرموده است:زيارت امام رضا عليه السّلام در اين روز افضل اعمال مستحبّ،و مؤكّدترين آداب مىباشد،و همچنين زيارت آن حضرت در روز اول ماه رجب الفرد در نهايت تأكيد بوده،و نسبت به آن ترغيب بسيار شده است. روز آخر ماه:سال دويستوبيست بنابر مشهور،امام جواد عليه السّلام،در بغداد به سبب زهرى كه معتصم عباسى به ايشان خوراند شهيد شد و اين حادثه تقريبا پس از درگذشت دوسالونيم از مرگ مأمون عبّاسى اتفاق افتاد،چنانكه خود آن جناب مىفرمود الفرج بعد المامون بثلاثين شهرا[گشايش كار سىماه پس از مأمون است]و اين جمله نشاندهنده اين است كه آن حضرت از سوء معاشرت مأمون در كمال رنج و ناراحتى بوده است،كه مرگ خود را فرج و گشايش تعبير نموده است،چنانكه پدر بزرگوارشان امام رضا عليه السّلام،در زمان ولايتعدى خويش چنين بوده است و در هر جمعه كه از مسجد جامع باز مىگشت،به همان حال كه عرق ريزان و غبارآلوده بود،دستها را به درگاه الهى بلند نموده و مىگفت:الهى اگر فرج و گشايش كار من در مرگ من است پس همين ساعت در مرگ من شتاب ورز و پيوسته در غمواندوه بود،تا از دنيا رحلت فرمود،و امام جواد عليه السّلام زمانى كه وفات كرد از عمر شريفش بيستوچند سال و چند ماه گذشته بود،مرقد شريف ايشان در بقعه مباركه كاظميه در پشت سر جّد بزرگوارشان امام موسى بن جعفر عليهما السّلام قرار دارد.(4)
منبع :
مركز ملي پاسخگويي به سئوالات ديني(1) و(2) و(3)
پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت استاد حسين انصاريان (4)
پي نوشت ها:
1. ژان گيتون و برادران بوگدانف، خدا و علم (خدا و دانش) ، ترجمه آگاهى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى،تهران، 1374.
2. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية ،تهران، 1365 ه ق، ج 4، ص 189 .
3. انعام (6) آيه 92.
4. پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت استاد حسين انصاريان
تصویر جالبی بود!