عبدالرضا شیبانی – شعر : السلام علیک یا انگور

2014-10-12
419 بازدید

بنا داشتم برای انگور میمه که امسال  بر فراوانی اش ” شکری واجب ” است ، شعری بگویم ، آنقدر بر مقدمه و موخره اش افزودم ، که بیم آن می رفت اصل موضوع مغفول بماند . با تشکر از کاربران محترم که ” صاحب سخن را بر سر ذوق آورند ” ، شعر منشور […]

DSC04562

بنا داشتم برای انگور میمه که امسال  بر فراوانی اش ” شکری واجب ” است ، شعری بگویم ، آنقدر بر مقدمه و موخره اش افزودم ، که بیم آن می رفت اصل موضوع مغفول بماند . با تشکر از کاربران محترم که ” صاحب سخن را بر سر ذوق آورند ” ، شعر منشور میمه ، تقدیم می گردد :

میمه بر تو سلام باد و سرور

گردی از حسن عاقبت ماجور

باز یابی دو باره عهد وصال

بگذرد بر تو این شب دیجور

بگذرد بر تو این  زمان فراق

طی شود این زمانه ی مهجور

فصل دلتنگی ات به سر آید

شب هجران رسد به صبح ظهور

ارتقاء تو می شود ممکن

مانع کار می شود ، منفور

به ترقی همی شدی نزدیک

پار و پیرار اگر نشد  میسور

بخشی اما به قدر شهرستان

در همه جای مملکت مشهور

بخش تاریخی و قدیمی ما

بخش مردان سربلند و جسور

بخش زنها و دختران عفیف

در حجاب و عفاف جان ، مستور

بخش فرهنگی است و دانش را

جسته از گاهواره تا لب گور

اهل فضل و کمال جملگی اند

رتبه داران عرصه ی کنکور

خطه ای در شمال نصف جهان

مرکز کشور از عبور و مرور

دامنش پرورانده خیل شهید

عند رب در مقام قرب غفور

هست گلزارها  ، زیارتگاه

 روشنی بخش شهر و اهل قبور

مردمانی به غایت ایمان

مهربان و صمیمی و مسرور

خطه ای سبز و خرم و آباد

رشک لطف و صفای جنت و حور

کوههایش کشیده سر به فلک

چشمه هایش ز جنس جام بلور

دشت ها یی  فراخ و نا محدود

شسته سیما به شبنم و کافور

دشت و صحرا ی میمه باغ بهشت

نتواند هر آنکه بیند ، کور

گل اردیبهشت در این جا

شده  ثبت  جنان ، محل صدور

عسل صاف در مراتع بخش

می چکد از دهان هر زنبور

قنواتی ، حیات را شریان

صنعت دست مردمان صبور

باغ ها از قنات ها آباد

میوه در باغ ها به حد وفور

به و گیلاس و هلگ و آلبالو

توت و بادام و سیب و سنجد ، جور

کوچه ی باغ ها چه روح افزاست

گویی آنجا نموده  حور عبور

چینه ها بر محیط باغ  ، حصار

دختر مو در آن شده ، محصور

درب سنگی گشای و کن تعظیم

دف و چنگ آور و بزن سنتور

چون زیارت بخواه اذن دخول

گو چه سازم ؟ چه باشدت دستور؟

بند بردارش از نقاب و بگو

السلام علیک یا انگور

السلام ای شکر شکر شکرّ

ای به گرد تو سعی ما مشکور

در طواف تو بسته ام احرام

تا کند دخت رز مرا منظور

وام دار تو اسم این شهر است

تا ابد بر ادای آن ، مجبور

میمه از قرن پنجم هجری

هست در ” معجم البلد ” مسطور

از مراوند و لای بید و ازان

تا رباط و حسن رباط غیور

قاسم آباد  با سعیدآباد

تا چغاده که نیست چندان دور

هم به لوشاب و موته و وزوان

هم به ونداده ی شهادت و شور

خسرو آباد با زیادآباد

مهد علم و هنر کرور کرور

مردمی با اراده های قوی

پیر و برنا ، موید و منصور

مردمانی شریف و پاک و نجیب

رهرو حق و خصم فسق و فجور

بخش ما دست مردمی  دانا

داده بود از ازل زمام امور

وصف بخش قدیمی میمه

گفت ” شیبانی ” از همین  منشور