2014-09-20
151 بازدید
بهمن اورانی – کارشناس آسیب شناسی اجتماعی یکی از نخستین دلایل عدم توفیق بعضی افراد در حسن ارتباط با دیگران تلاش در معرفی خود بعنوان شخصی فراتر از عامه است . او این برتری را دیر یا زود بروز می دهد و اصرار دارد تا اثبات کند دیگران از این امتیاز خارق العاده سهمی ندارند و یا […]
بهمن اورانی – کارشناس آسیب شناسی اجتماعی
یکی از نخستین دلایل عدم توفیق بعضی افراد در حسن ارتباط با دیگران تلاش در معرفی خود بعنوان شخصی فراتر از عامه است .
او این برتری را دیر یا زود بروز می دهد و اصرار دارد تا اثبات کند دیگران از این امتیاز خارق العاده سهمی ندارند و یا سهم شان بسیار اندک است .
وی که می خواهد با استفاده از عناوین ویژه این برتری را به رخ بکشد ، غافل از آن است که دچار نوعی اختلال شخصیت شده است . در واقع او مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته است و از این پس فردی غیر قابل انعطاف و بقولی ناچسب معرفی می شود .قطعا این اختلال وی را از عملکرد درست در جامعه باز می دارد و روابط اجتماعی او را مختل می سازد .
افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته هستند ، دیگران را از تکبر ، مبالغه و خودستایی رنج می دهند اما خودشان هیچ نوع احساس ناراحتی و اضطرابی ندارند .
این دوری و دوستی با مردم ! برای هر کسی آسیب نباشد ، اما برای مدیران ، مسئولین و نمایندگان مردم که بعضا بقایشان مشروط به همراهی و همدلی عامه است بحران ساز خواهد بود .
در سالهای نه چندان کوتاه گذشته به تکرار شاهد چهره هایی در مدیران و مسئولین بوده ایم که در ایجاد باور عمومی نسبت به اینکه آنان با عامه مردم تفاوت دارند و از توانایی بیشتر و برتری برخوردارند تلاش بسیار داشته ا ند. آنان که در هر مجلسی صدر نشین بوده اند و همواره انتظار دارند مورد مدح و تائید دیگران قرار گیرند .شاید ذکر خاطره ای در این خصوص خالی از لطف نباشد .سالن اجتماعات یکی از شهرستانهای کشور گاهی شاهد برگزاری همایش یا مراسم خاصی است ، این سالن در ردیف جلو صندلی های مبله معدودی دارد ،دوستی می گوید عمده ترین مشکل ما در بر پایی آئین های مختلف آن است که این چند صندلی ردیف جلو سهم کیست ؟
و همیشه اختلاف بر سر این صندلی ها بالا می گیرد .
نوع دیگر فخر فروشی مدیران ، همراهی ده ها نفر از افراد با عناوین مشاور ، معاون و مدیران میانی است تا به هنگام بازدید مدیر از مثلا یک پروژه مردم شاهد کاروانی از افراد کت و شلواری باشند .
فراموش نمی کنم هنگامیکه یکی از مقامات قصد کلنگ زنی احداث بنای مسکونی ای را در یک روستا داشت آنقدر کاروان خودرو های همراه زیاد بود و ازدیاد جمعیت شدت داشت که پس از پایان آئین کلنگ زنی یکی از مدیران مرتبط گفت: کلنگ این خانه را درست در مسیر اتوبان آتی به زمین زده ایم . !
متاسفانه برغم ارزش معنوی درجات علمی استفاده از عناوین دیگری مانند استاد دانشگاه ، مهندس و دکتر و……نوع دیگری از تکبر و خود برتر بینی شده است .حضور توام با ضرب و زور بخشی از مدیران در دانشگاه های علمی کاربردی و حتی پیام نور بعنوان ” استاد مدرس” شده حتی برای یکساعت و آن هم هر درسی تا بگویند و مردم هم بشنوند که او استاد دانشگاه است ، آرام آرام برای اهل علم آزار دهنده شده است .
تاسف انگیزتراینکه شنیده ها حاکیست به بعضی اصحاب رسانه توصیه شده است نام این دست مدیران حتما با پیش وند ” استاد ، دکتر ، مهندس ” برده شود .!
توصیه رسانه ای ما به این دست مدیران و حتی آنانی که بر سر در دفترشان ، خودشان را “آقای مدیر” معرفی کرده اند، این است که از مشاورین رسانه ای خبره بهره ببرند تا مبادا تعبیر آقایی بر مردم بر اذهان عمومی متبادر شود .
واقعا كه خوب نوشته ايد معمولا اين جور ادامهاي تهي مغز همه جا پيدا ميشودبه اينها ميگويند ادامهاي قدرت طلب ومتاسفانه بعلت نداشتن ظرفيت به هيج جا نميرسند واگر هم با رابطه بجاي برسند كار ها را خراب ميكنند وكلا ادمهاي اينطوري از محبوبيت برخودار نيستند ومنفي ميباشند
این روزها فقط به انتصاب های خارج از چارچوب و بی لیاقتی و عدم کفایت برخی مدیران شهرستان فکرمی کنم!
و می بینم ما مردم چقدر مظلومیم
و حیف از افراد توانمندی که بنا به هر دلیلی یا کنار گذاشته می شوند و یا به کار گرفته نمی شوند!
سوای مباحث سیاسی دخیل در انتصابات، ما باید به فکر آبادانی و توسعه و پیشرفت کشور باشیم(شعاری که همه دولت ها می دهند) ولی متاسفانه سیاسی کاری ها و حزب بازی ها بر همه مصالح کشور ارجحیت داشته و دارد.
جناب آقاي بهمن اوراني كارشناس آسيب هاي اجتماعي با سلام
مطلب شيواونغزوپرمحتوي وجالب توجه چرابعضي مديران ميخواهند آقايي كنند ؟جنابعالي راخواندم به خودم وديگران توصيه ميكنم كه استفاده ي لازم ازآن به عمل آورند موفقيت جنابعالي را آرزومندم
با سلام و تشکر از آقای بهمن اورانی ؛ متاسفانه برخی افراد به دلیل ضرورت نیاز به انجام امورشان از سر اضطرار به صاحب منصب مراجعه کننده ، القابی کاذب را به کار می برند و با کمال تاسف باید گفت: نفوذ این لقب چاپلوسانه بر مخاطب در اکثر اوقات راهگشا بوده و به حل و انجام امور انجامیده است و این خود به گونه ای نماد و نشانهی فساد هم هست و مسئول پاسخگو پس از بهره از باج کلامی به انجام سریعتر کار مبادرت میورزد! در خصوص عنوان ” استاد ” با جنابعالی موافقم ؛ نباید هر کسی را استاد خطاب قرار داد ! حقیقتا عنوان “استاد” زیبنده ی شخصی زبده و برجسته و صاحب نظر در فن خود است و کسی که استاد میخوانیمش باید فردی برخوردار از ویژگیهای تحسین برانگیز باشد . اطلاق عنوان ” استاد” به شخصی که شایستگی هایش را دارد ، در این زمانه ی عسرت استاد ، نشانه ی تکریم است.
بله بله درست است استاد میمه
جناب حاجی نماینده ایراد گیر بالای دفترت نوشتی آقای حاجی . لطفا حذفش کن
اگه خدا را همیشه در نظر داشته باشی مدیر باشی یا نباشی برات فرقی نداره دنیا محل گذره دارا وندار باید برند وتازه اونجا می بینن چی با خود اورده ان
اگر يك مدير خدا ترس باشد مسوليت قبول نميكند واگر هم قبول كرد بايد به نحو احسن انجام دهدچون بايد فردا جوابگوي خدا وحق الناس باشدلذا هركس مسوليتش بيشتر باشد فرداقيامت بيشتر در صف منتظر رسيدگي به اعمالش خواهد بود