محض خنده اینجا اگه از گرسنگی نمیری، سکته رو هم رد کنی، سقوط هواپیما حتما جونت رو می گیره. —————— سال دیگه اون پنج نفری که تو سقوط هواپیما زنده موندن رو می برن برنامه ماه عسل، احسان علیخانی ازشون می پرسه چه جوری زنده موندی؟ ——————– مورد داشتیم دختره رفته پمپ بنزین یاروبهش گفته […]
محض خنده
اینجا اگه از گرسنگی نمیری، سکته رو هم رد کنی، سقوط هواپیما حتما جونت رو می گیره.
——————
سال دیگه اون پنج نفری که تو سقوط هواپیما زنده موندن رو می برن برنامه ماه عسل، احسان علیخانی ازشون می پرسه چه جوری زنده موندی؟
——————–
مورد داشتیم دختره رفته پمپ بنزین یاروبهش گفته آزاد یا دولتی؟ دختره گفته پیام نور.
———————–
طرف زنگ زده به تعمیرکار کولر می گه آقا کولرمون خراب شده میایید برای تعمیر؟ تعمیرکار: کولرتون آبیه؟
طرف جواب می ده: فقط دورش آبیه وسطش سفیده
————————-
از این به بعد خواستی از خیابون رد شی
اول سمت چپ،
بعد سمت راست
بعد آسمونو نگاه کن
شاید یه هواپیمایی در حال سقوط باشه
————————–
تو اکثر خونه های ایرانی بعد بی پولی یه مشکلی هست به اسم «یه چی نداری بدی با چایی کوفت کنیم؟
—————————
آهای دختر خانمی که قرار بود توی دانشگاه با هم تصادف کنیم و جزوه هات بریزه رو زمین و من جمعشون کنم و بعد عاشقت بشم و ازدواج کنیم
می خوام بگم برات آرزوی موفقیت دارم
منتظر من نباش
من کنکور گندزدم نمی تونم بیام دانشگاه
خداحافظ
—————-
به بابام میگم چرا کیک منو خوردی؟
میگه اینجا جنگله، بخور تا خورده نشی
حس پدرانت تو حلقم بابایی
—————–
تلفن خونمون زنگ خورد، برداشتم بجای اینکه بگم الو بله گفتم: بلو اله
طرف هم قاطی کرد گفت: سلو الام
——————–
یه همسایه داریم یه بار سوار موتور شده بود تو خیابون داشت می رفت راهنما چپ زد، پیچید سمت راست!
مام با ماشین زدیم بهش
بهش می گم: آخه مرتیکه راهنما چپ می زنی چرا می پیچی راست؟
میگه: من راهنما چپ می زنم، تو نمی دونی ۳۰ ساله خونه ما سمت راسته؟!
————————-
تو دانشگاه خوردم به یه دختره جزوه هاش ریخت، برگشت گفت هووووووو مگه کوری!
ملت اعصاب ندارنا
من منتظر بودم عاشق شیم
——————-
خانمه پشت فرمون بود چراغ سبز شد نرفت، زرد شد نرفت، قرمز شد نرفت. افسره رفت بغلش گفت خانم شرمنده ما فقط همین سه رنگ رو داریم، پسندتون نشد؟
——————————
یعنی اگه این شیارهای بین نون بربری نبود، بعد از یه روز باید با اره برقی یه تیکه ازش می کندیم.
تصویر انتخابی جالب بود.ممنون.
مضمون تصویر واقعیتی تامل برانگیز است.!!
طرف زنگ زده به تعمیرکار کولر می گه آقا کولرمون خراب شده میایید برای تعمیر؟ تعمیرکار: کولرتون آبیه؟
طرف جواب می ده: فقط دورش آبیه وسطش سفیده
***************************************
ورد داشتیم دختره رفته پمپ بنزین یاروبهش گفته آزاد یا دولتی؟ دختره گفته پیام نور.
**************************************
خانمه پشت فرمون بود چراغ سبز شد نرفت، زرد شد نرفت، قرمز شد نرفت. افسره رفت بغلش گفت خانم شرمنده ما فقط همین سه رنگ رو داریم، پسندتون نشد؟
***************************************
یه همسایه داریم یه بار سوار موتور شده بود تو خیابون داشت می رفت راهنما چپ زد، پیچید سمت راست!
مام با ماشین زدیم بهش
بهش می گم: آخه مرتیکه راهنما چپ می زنی چرا می پیچی راست؟
میگه: من راهنما چپ می زنم، تو نمی دونی ۳۰ ساله خونه ما سمت راسته؟!
بیگ لااااااااااااااااااااااااایک
خیلی بی مزه بود
خیلیییییییی جالب بود ولی با شور و هیجان می نوشتید بهتر بود
– تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و می نوشت : برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ… !
– تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم!
– زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله !
– مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.
– آلوچه و تمره هندی ، بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی !
– خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !
– اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم !
– وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم !
– پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم،همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !
– گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند تند ورق میزدیم میشد انیمیشن!
– برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم !
– با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه !
– به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدایی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند. این مقدمه همه انشاهامون بود !
– و کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه میآوردیم، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون،بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند، اونکه وارد میشد، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد، محکمتر رو میز می کوبیدیم !
– سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه ! یا ، کشتم شپش شپش کش شش پا را !
– یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلا صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه!) بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو دلمه. یه گوله ی آتیش کارتونی هم بود که هی این طرف اون طرف میپرید و میگفت:
آتیش آتیشم، آتیش آتیشم، اینجا رو آتیششش میزنم،
اونجا رو آتیششش میزنم، همه جا رو آتیششش میزنم!
– قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت: بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم!
– یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود، با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها، یا ضرب المثل یا چیستان …
– خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم !
– برنامه کار و اندیشه: من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نیرو دارم، هر چیزی رو میسازم، از تنبلی بیزارم، از تنبلی بیزارم. بعد اون یکی میگفت: اسم من، اندیشه ه ه ه ه ه، به کار میگم همیشه، بی کار و بی اندیشه، چیزی درست نمیشه، چیزی درست نمیشه !
قشنگ بود ممنون.
سلام اینم یه جمله قشنگ از علی شریعتی
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است