آیت؛ شهیدی از تبار غدیر جلسه بررسی اعتبارنامه شهید آیت در مجلس از عبرتآموزترین رخدادهای انقلاب است که در آن سلامتیان و صادق خلخالی از پرسر و صداترین مخالفان او بودند. به گزارش فارس، شهید سیدحسن آیت به تاریخ سوم تیر 1317 در نجف آباد اصفهان در خانوادهای روحانی ـ کشاورز پا به عرصه گیتی نهاد. […]
جلسه بررسی اعتبارنامه شهید آیت در مجلس از عبرتآموزترین رخدادهای انقلاب است که در آن سلامتیان و صادق خلخالی از پرسر و صداترین مخالفان او بودند.
به گزارش فارس، شهید سیدحسن آیت به تاریخ سوم تیر 1317 در نجف آباد اصفهان در خانوادهای روحانی ـ کشاورز پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش سیدمحمدرضا علاوه بر اینکه روحانی بود به کشاورزی نیز می پرداخت. سید حسن از جانب مادر نوه مرحوم آیت الله سیدعلی نجف آبادی از علمای بزرگ عصر خود در اصفهان نیز محسوب می شد. در کتاب رجال اصفهان در مورد مرحوم نجف آبادی چنین آمده: در علوم معقول سرآمد اعوان و همرزمان خود بوده و در فقه نیز مشهور و مشاور مرحوم آقا مدرسه ای می باشد.(1) خانواده آیت در نهایت فقر و تنگدستی بسر می بردند. تنها راه گذران زندگی ایشان کشاورزی بود. به این ترتیب سید حسن از همان دوران کودکی طعم تلخ فقر را با پوست و گوشت خود لمس می کرد. دوران ابتدایی و متوسطه را درشهرهای نجف آباد و اصفهان گذراند.
از همان نوجوانی علاقه خاصی به مسایل سیاسی و اجتماعی داشته و اغلب هزینه مختصری را که بابت تهیه غذا در اختیار داشته صرف خرید روزنامه و نشریات مختلف می کرده و با علاقه خاصی به مطالعه آنها پرداخته و بریده حساس روزنامه را نیز جمع می نمود. جالب اینجاست که در آن زمان یعنی اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 آنهم در این سن و سال کمتر کسی دست به چنین کارهایی می زد.
ایام نوجوانیش (15سالگی) مصادف با یکی ازمهمترین اتفاقات تاریخ معاصر کشورمان یعنی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود. به دلیل خاستگاه مذهبی و تیزبینی و نگاه همراه با درایت به جرگه حامیان آیت الله کاشانی درمی آید. آیت خود از آن ایام چنین یاد می کند: من ازهمان سالهای 1332 که روزنامه شورش به عنوان ارگان تبلیغاتی استعمارگران و به عنوان بزرگترین مدافع مصدق سنگین ترین اتهامات و فحشهای رکیک را به آیتالله کاشانی می داد به مظلومیت این شخصیت مجاهد اسلامی پی بردم و راه او را به عنوان راه اسلام و آزادی تشخیص دادم.(2)
مبارزه بی امان مرحوم آیت با جریان ملی گرایی و افشای خط نفاق همواره او را دچار مشکلات عدیده ای می نمود. آیت ابتدا در سال 1337در دانشسرای عالی تهران در رشته تربیت معلم و دربخش ادبیات فارسی موفق به اخذ لیسانس گشت. در ادامه به سال 1340 و با رتبه اول به اخذ فوق لیسانس در رشته جامعه شناسی از موسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران نایل آمد. اما به دلیل تسلط ملی گرایان در موسسه علوم اجتماعی از دریافت بورس تحصیلی و اعزام به خارج محروم ماند. اما بلافاصله با قبولی در کنکور وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شده و در سال 1345 موفق به اخذ مدرک لیسانس از دانشکده حقوق می شود.
مدتی نیز به عضویت حزب زحمتکشان درآمده و همراه با رهبر آن دکتر مظفر بقایی به مبارزه علیه حکومت پهلوی و جریان ملی گرایی پرداخت. خود آیت اذعان دارد که ارتباط کاری وی با بقایی و حزبش تا زمان حیات آیت الله کاشانی بوده است(3) و بعد از آن به دلیل اختلافهای فکری و نظری که با وی داشته است از او و حزبش جدا می شود.
بقایی و حزبش در فضای تهمت و توهین به آیت الله کاشانی جزو معدود افرادی بودند که لااقل در ظاهر به ایشان احترام گذاشته و علیه ایشان جبهه بندی نمی کردند.(4) بقایی در ابتدا از یاران و دوستان نزدیک مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت محسوب می شد اما کم کم با آشکار شدن اختلافات از هم جدا شده و کار به فعالیت و دشمنی علیه یکدیگر منجر شد به طوری که بقایی در زمان حکومت مصدق به اتهام قتل سرتیپ افشار طوس دستگیر و زندانی شد.
شهید آیت مدتی را به دلیل فعالیت های سیاسی بر علیه رژیم در دهه 40 به دامغان تبعید شده و در دبیرستانهای آنجا مشغول تدریس شد. پس از گذران دوران تبعید به تهران بازگشته علاوه بر دبیرستانهای جنوب تهران در دانشگاه ملی (شهید بهشتی)، علم و صنعت، حوزه علمیه قم، مدرسه عالی قضایی قم، مدرسه عالی لاهیجان و مدرسه عالی اراک نیز به تدریس می پرداخت.
شهید آیت از همان ابتدای حرکت امام خمینی(ره) با تمام قوا خود را در خط امام قرار داده و با استفاده از امکاناتی که در اختیار داشت با تشریح اهمیت نقش روحانیت مجاهد در تاریخ هر چه بیشتر مردم را به حقانیت راه امام تشویق می کرد. در همین راستا اقدام به ایجاد یک گروه سیاسی و نظامی مخفی کرده و از این طریق توانست افراد شایسته بسیاری را در محور خط امام متمرکز کند. به طوری که همین گروه توانست در جریان انقلاب خدمات ارزندهای ارایه دهد. آیت پیرامون این گروه که به همراه دوستانش در سال 1345 ایجاد کرد می گوید: «این تشکیلات اصل را بر ایجاد حکومت و نظام اسلامی ابتدا در ایران و سپس در سطح جهانی گذاشت و معتقد بود که تنها با تکیه بر این فکر و ایده یعنی جهان شمول شدن اسلام است که می توان مردم مسلمان کشورهای عقب نگه داشته شده را بسیج کرد.» (5) در مرامنامه این تشکیلات آمده است: «اسلام کاملترین دین و پاسخگوی کلیه احتیاجات انسانی در هر زمان و مکانی بوده و بهترین تضمین برای صیانت از ارزشهای مادی و معنوی بشریت است. در اصل دیگر آمده است: بدون در دست گرفتن قدرت سیاسی امکان استقرار حق و عدالت ممکن نیست و در دست گرفتن این قدرت در جوامعی که تحت سلطه دیکتاتوریست جز از طریق زور و انقلاب میسر نیست.»(7)
وی از همان روزهای ابتدایی اوج گیری انقلاب به مقابله با جریان جبهه ملی پرداخت و با توجه به اطلاعات و شناخت وسیعی که از پرونده رهبران جبهه ملی داشت افشاگریهای ارزنده ای درباره آنها نموده و نقش حقیقی آنان را به ملت معرفی نمود. ایشان در رسوا کردن این خط انحرافی و خطرناک وابسته به آمریکا کوشش بی نظیری از خود نشان داد.
با پیروزی انقلاب به همراه شهید آیت الله دکتر بهشتی و سایر همرزمان از موسسین حزب جمهوری اسلامی و عضو شورای مرکزی این حزب بود و از همان ابتدا به عنوان دبیر سیاسی حزب برگزیده شد. آیت جلسات قبل از تاسیس حزب را اینگونه بازگو می کند: «موقعی که حزب جمهوری را داشتیم علنی پایه گذاری می کردیم قبل ازانقلاب خوب اینها (سران حزب) فکر می کردند پیمان و بازرگان و بنی صدر و سحابی و مدنی هم قابل همکاری هستند و حتی مطرح کردند، حاج سیدجوادی و فلان. من از همان اول گفتم اینها نمی توانند با شما همکاری کنند اگر دعوتشان کنید به همکاری بیایند کار را از دست شما می گیرند و خراب می کنند و نمی گذارند. ولی آن موقع اینها قابل درک نبود مساله اما به تدریج که آمدند پیش برای اینها روشن شد» (8)
در جای دیگری به فلسفه تشکیل حزب اشاره می کند: «قبل از انقلاب هم به صورت احزاب بدون اسم و رسم متشکل بودیم و مخفی کار می کردیم که هر دسته یا حزب شاخه سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک داشت. هر حزب می توانست دولتی تشکیل دهد و از نظر افراد هم کاملا غنی بود و به آن صورت هم که می گویند قحط الرجال است صحت ندارد زیرا این به اصطلاح رجال حتما نباید از 50 سال بیشتر داشته باشند تا مثلا وزیر شوند. ما بیشتر معتقد به استفاده از نیروهای جوان هستیم. چه اشکال دارد مثلا یک جوان 25 یا 30 ساله وزیر شود. البته ممکن است تجربه کمتری داشته باشد ولی صداقتش صد برابر بیشتر است و این برای ما ارزش دارد. زیرا همین افراد انقلاب کرده اند و همین ها می توانند آنرا پیش ببرند. همانطور که در اشغال سفارت آمریکا شاهد آن بودیم و می خواهیم توسط تشکیلات حزبی چنین نیروهای ناشناخته را جذب کنیم و به کار گیریم. بعد از انقلاب تمام گروههای مخفی ما به صورت یک حزب واحد شروع به فعالیت علنی کرد و بیشتر سعی کرد که روی خط امام حرکت کند و ترجیح داد با مردم باشد تا روشنفکران. البته نه اینکه با روشنفکران قطع رابطه کند ولی بیشتر به رای مردم که اکثریت بودند عمل می کرد و مردم هم از این مساله استقبال کردند»(9)
در مرداد 58 در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی به عنوان نماینده مردم استان اصفهان انتخاب شده وماندگارترین و بیادماندنی ترین خدمات خود را تقدیم اسلام و انقلاب کرد.
آیت برای اولین بار نظریه مترقی ولایت فقیه نقش سازنده و با ارزش روحانیت مجاهد را به عنوان یک اصل اساسی در قانون اساسی وارد کرده و در ادامه با درایت والای خود مساله فرماندهی کل قوا را که در واقع اساس قدرت در کشور است را به طور قانونی و رسمی در اختیاررهبرانقلاب قرارداد. کوشش بی نظیر وی در رسمی کردن نهاد سپاه پاسداران در قانون اساسی و قرار دادن فرماندهی آن دراختیار رهبر انقلاب نیز از دیگر خدمات گرانبهای او به انقلاب است. مشروح مذاکرات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی به خوبی نقش مثبت و درخشان او را در تصویب این امور نشان می دهد.
در 24 اسفند 1358 در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی با کسب 1346899 رای به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد. در ایام قبل از انتخابات مجلس دفتر هماهنگی رئیس جمهور و در راس آن بنی صدر خواستار حذف نام آیت از لیست حزب جمهوری اسلامی شده و اعلام کرده بود که حاضر است هر 30 نفر معرفی شده از طرف حزب و گروههای ائتلافی را بپذیرد منوط به آنکه نام آیت دربین کاندیداها نباشد.
جلسه بررسی اعتبارنامه آیت در مجلس شورای اسلامی از عبرت آموزترین رخدادهای تاریخ انقلاب اسلامی است. روزنامه کیهان در مورد این جلسه چنین نوشت: در یک جلسه متشنج و پرهیجان اعتبارنامه آیت تصویب شد. پنج شنبه گذشته (2 مرداد 59) مجلس شورای اسلامی یکی از شلوغترین و بی سابقه ترین و متشنج ترین جلسات خود را پشت سر گذاشت. جو آنچنان غیر عادی بود که هم از طرف وکلای مجلس و هم از طرف تماشاچی ها بارها به تشنج کشید. در این جلسه که اعتبارنامه حسن آیت مورد رسیدگی قرار گرفت اتفاقات و عکس العملهای بسیاری را به همراه داشت. (12)
احمد سلامتیان و شیخ صادق خلخالی از پر سر و صداترین مخالفان آیت بودند. سلامتیان مسئول دفتر هماهنگی بنی صدر و نماینده اصفهان در نطق خود عنوان کرد: دکتر آیت اشتهار به فساد و نادرستی دارد: 1-فساد و نادرستی سیاسی2- فساد و نادرستی اخلاقی.
وی در ادامه نطق خود آیت را متهم به همکاری با دستگاه مطبوعاتی و اطلاعاتی رژیم پهلوی، تدریس انقلاب سفید در دانشگاه، ارتباط با دکتر مظفر بقائی و عضویت در حزب زحمتکشان، حضور در سر کلاس در روزهای 16 آذر و منظور کردن غیبت برای دانشجویان غایب، بوسیدن دختر نوجوانی در کلاس درس یکی از مدارس دخترانه دامغان در دهه 40، ابراز مخالفت با بنی صدر و مقابله گری عملی با وی برای برانداختنش از مقام ریاست جمهوری و … نمود. (13)
آنگاه که نوبت به آیت رسید اینگونه به دفاع از خود پرادخت:
بسم الله الرحمن الرحیم
و مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین.
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد
روزی که جناب آقای احمد سلامتیان به اعتبار نامه من اعتراض کردند بسیاری در داخل مجلس خندیدند و تعجب کردند و همین طوری بسیاری در خارج مجلس. من هم از خوشحالی که داشتم خندیدم ولی تعجب نکردم خوشحال شدم برای آنکه به مصداق تعرف الاشیا باضدادها. من به ضدم شناخته می شدم. کسیکه خواهیم دید در جبهه ملی دوم با شاپور بختیار و خسرو قشقائی چه در داخل و چه در خارج همکاری داشته است کسی که در جبهه ملی چهارم در سال 57 آن جبهه ملی که امام اخیراً به حدی ناراحت بودند که فرمودند بروند گم شوند هم سخنگو بود وهم معاون و کسی که الان دفتر به اصطلاح هماهنگی رئیس جمهوری و مردم را تشکیل داده و سنجش افکار این دفتر اعلام کرده است که امام خمینی در بین مردم 48 درصد طرفدار دارد و دیگری 68 درصد.
در این هنگام مرحوم شیخ صادق خلخالی داد و فریاد و خطاب به رئیس مجلس می گوید که چرا می گذارید آقای آیت رسوایی به بار بیاورد. اینها دارند مردم را خفه می کنند. در این هنگام رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی) به خلخالی دستور سکوت داده و در صورت ادامه چنین رفتاری وی را تهدید به اخراج کرد.
آیت ادامه می دهد سنجش افکاری که اعلام کرده بود مسعود رجوی نماینده اول تا سوم تهران خواهد شد. چنین فردی با من مخالفت کرده است و این باعث افتخار من است. معلوم می شود ضربتی که من به اینها وارد کردم آنقدر کاری و موثر بوده که آنها را گیج کرده و دیوانه وار دست به هر کاری می زنند. در پاسخ به اتهام مخالفت با 16 آذر می گوید: این شماره اطلاعات سه شنبه 16 آذر 1340 است توجه کنید 19سال پیش از قول من بالای آن تیتر هست اعلامیه اللهیار صالح. به شما بگویم که این روزنامه آنقدر تاثیر کرده که چند بار چاپ شد که حالا فرصت ندارم جزئیات مسأله را بگویم فقط قسمتی از آن رامی خوانم. در آن روزنامه نوشته است: آقای آیت دانشجوی فوق لیسانس رشته علوم اجتماعی اظهار داشت: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» چند روز دیگر روز 16آذر است. 8 سال پیش در چنین ایامی به دستور سپهبد زاهدی به منظور تجدید رابطه ننگین و اسارت آور با انگلستان سه تن از رزمندگان راه راستی و آزادی را در صحن مقدس دانشگاه به ضرب گلوله از پای درآوردند. دولت زاهدی مانند سایرین تصور می کرد که با شکنجه می شود رستاخیز عظیم ملت را متوقف ساخت ولی اکنون پس از 8 سال هم آنها و هم ما به رای العین می بینیم که نه تنها آن کشتار وحشیانه نهضت ملی را متوقف نساخت بلکه نیروی جدیدی به آن داد که هر سال شور و هیجانی در این ایام برپا می شود و به نهضت ملی قدرت می بخشد. این درسی است که تاریخ به دیکتاتورها داده است که هیچگاه قتل و شکنجه از سیر جبری تاریخ که به طرف آزادی و گسستن زنجیرهای اسارت پیش می رود جلوگیری نمی تواند بکند. جا دارد که اینجا به روان پاک آن شهدای راه آزادی درود بفرستیم و از کشندگان آنها اظهار تنفر کنیم.
همین است آقای سلامتیان دیروز فرمودند که آیت در روزهای 16 آذر سر کلاس می رفته و به دانشجویانی که سر کلاس نمی رفته اند برای آنها غایب می گذاشته است. نظر آیت در 1340 راجع به 16 آذر آن روزی که جبهه ملی دوم اصلاً آیه قرآن بلد نبودند حالا گاه گاهی چرا می خوانند با آیه قرآن شروع کرده و مطالبش را گفته و بعد یکی از دانشجویان من اینجاست آقای بشارتی می توانند سوابق را بگویند می توانید بپرسید ولی اصلاً تنها کسی که سر کلاس های دانشگاه حضور و غیاب نمی کرد من بودم. و اگر احیاناً هم حضور و غیاب می کردم همیشه اعلام کرده بودم که من کسی را به علت غیبت از امتحان محروم نمی کنم. حضور و غیابی نمی شد و اگر برای خالی نبودن عریضه که دانشکده اعتراض نکند گاهی غیبتی گذاشته می شد آن هم محسوب نمی شد نمی گذاشتم به حد نصاب برسد ـ دراین لحظه بشارتی که خود از نمایندگان حاضر در مجلس بود به تائید گفته های شهید آیت اعلام کرد صحیح است ـ آیت ادامه داد: از بنده سوال نموده اند که صریحا بگویید که آیا انقلاب سفید تدریس می کردید یا نه؟ نه بنده انقلاب سفید تدریس نمی کردم. در پاسخ به اتهام فساد اخلاقی می گوید: یکی از رذل ترین دستگاه های ما ساواک بود. آخر ما فکر می کردیم که آیا رذل تر از ساواک هم پیدا می شود که تفاله های ساواک را ببلعند و نشخوار کنند؟ حالا با ماجرای دامغان برای شما شرح می دهم ببینیم که چه کسانی هستند که قی کرده های ساواک را می بلعند. وقتی که به دامغان وارد شدم البته مثل همه شهرهای ایران و از یک جهتی بدتر از سایر شهرهای ایران. البته چون من در فرهنگ بودم وضع از نظر امور مالی بسیار بد بود وضع بسیار بدی از نظر امور امتحانی بود. خویشاوندانشان از اطراف می آمدند و در دامغان امتحان متفرقه می دادند و قبولشان می کردند. متنفذین سوالات را برای ایشان می نوشتند. حتی سوالات امتحانات نهائی که همه اش مدرک بود پاکت لاک و مهر و موم شده را با بازرس می ساختند باز می کردند و سوالات را می نوشتند. از نظر سیاسی هم دامغان وضع بسیار ناجوری داشت. شما می دانید ارتشبد نصیری اهل سمنان بود و آن منطقه را شدیداً تحت کنترل داشت. از نظر اداری و مالی من دبیران را متشکل کردم و همچنین تا حدودی از نظر سیاسی. دیگر نمی شد افراد را بیخودی قبول کرد دیگر نمی شد دزدی کرد. دبیرانی که جرات نمی کردند پیش رئیس فرهنگ بروند دسته جمعی تهدید به دست کشیدن از کار می کردند و خواسته های مشروع خودشان را به کرسی می نشاندند. یکی از کارهایی که من کردم آن موقع قرآنی شاه چاپ کرده بود و به همه جا می فرستاد والبته پولش را هم می گرفت. این قرآن را به دبیرستان آوردند و من عضو شورای مالی دبیرستان بودم و با خرید این قرآن مخالفت کردم. آقای سلامتیان آن موقع در پاریس بودند و نمی دانند ایران چه خبر بوده و اینکه یک دبیر توی دامغان با خرید قرآن آریا مهر مخالفت کند یعنی چه. این تو پرونده ساواک منعکس است. یادتان هست که به هر مناسبتی از مردم پول می گرفتند. یک روز خرجهای جشن های شاهنشاهی، یک روز خرج تاجگذاری و … در پرونده منعکس است آیت پول نداد صریحا پول نداد. در چهارم آبان یعنی روز تاجگذاری من به تهران برگشتم و دامغان نماندم. چون جشن های تاجگذاری بود و فقط کسانی می رفتند که در جشن ها شرکت می کردند. بر حسب اتفاق من آن زمان مریض شدم. مریض خیلی سخت. درد کلیه و این بیماری به مدت 2ماه طول کشید. اینها حقوق مرا قطع کردند و تا چند ماه بعدش هم حقوق مرا ندادند تا بعد مجددا حقوقم را پرداختند. حقوق آبان یا آذر را من به کسی وکالت داده بودم که در غیابم بگیرد. ایشان حقوق را گرفته و از ترسش یک مبلغش را به عنوان جشن تاجگذاری داده بود و من این پول را پس گرفتم. توجه کنید اینها آن موقع خیلی دل و قلوه می خواست. در هر صورت اینها همه انباشته شد. بعد از آن عناصر ناپاک و طاغوتی خواستند از زمینه ناجور من پیش ساواک حداکثر استفاده را ببرند. به سایر افرادی که با من بودند تهدید می کردند که پرونده می سازیم و آبرویتان را می بریم. بعد از عید که من به دامغان آمدم شنیدم که به گوش من می خورد که دانش آموزی که وابسته به ساواک بود گفته بود که من برای اینکه آبروی فلانی (آیت) را ببرم سر کلاس بین جمع او را خواهم بوسید و کسی باور نمی کند که من او را بوسیده ام. این به گوش من رسید و من مراقب خودم بودم. به هر حال او نتوانست چنین کاری بکند و چنین اتفاقی هم نیفتاد. اما در شهر شایع کردند. و همان موقع نه مردم و نه دبیرها قبول کردند. مردم تظاهرات کردند و در خیابانها برای اولین بار اعلامیه پخش کرده و از من دفاع کردند. دبیرها هم اکثرشان به نفع من اعتصاب کردند. (14)
در همین رابطه شهید شاهچراغی نماینده دامغان در مجلس اعلام می کند: در مورد جریان دامغان باید عرض کنم که بیش از یک شایعه نبود و همان زمان هم اختلاف شدیدی بین یک عده ای که هوادار آقای آیت بودند و مخالف آقای آیت، و مخالفین از عناصری نبودند که بشود اعتماد کرد. من در مورد کلی آقای آیت نظری ندارم نه ایشان را رد می کنم و نه تائید اما جریان بیش از یک شایعه نبود و آنهایی که این شایعه را راه انداختند بیشتر از دروغ پردازها و عناصر رژیم بودند.(15)
در همان زمان علی معلم دامغانی شاعر عرصه انقلاب و دفاع مقدس نامه سر گشاده ای بدین مضمون منتشر ساخت: ای امت رسول خدا نویسنده این سطور شاهد و شاعر این شایعه (اتفاق دبیرستان دخترانه دامغان) است و در پراکندن این خبر نقشی سزاوار توجه داشته است. آنروزها دوره اول دبیرستان را می گذراندم. خانمی از اولیای دبیرستان پروین اعتصامی در رهگذری به من برخورد کرده و شایعه را به من تلقین کردند. ما شعرا هم که خوب گاهی پیرو گمراهانیم و من شعری ساختم در واقعه مشکوک و به یکی از آشنایان دادم و غروب آنروز همه آنرا زمزمه می کردند و خبر فاش شد در حالی که هیچ گوینده ای حتی خود من که در اشاعه آن مرد اول بودم نسبت به اصل خبر مطمئن نبودم .سه روز بعد خانم دیگری از دبیران همان دبیرستان با من صحبت کردند و قضیه را توطئه خانم … و تحریک … قلمداد نمودند و ما دریافتیم که چه ناجوانمردیی شده است و شعری در رد شعر اول نوشتیم که بله کار فلانی است و فلانی را غدر کرده اند که البته این شعر رواج چندانی نیافت ولیکن عوام براثر این شایعه که بزرگ شده بود غوغا کردند و کار به سیاست کشید که آن روز ما را از آن خبری نبود و امروز اسناد ملی که ما خیال می کردیم از این اسناد فقط آنهائیش اهمیت دارد و معتبر است که دلالت ربط کسی با مثلا دولتسرائی یا دولت مردی باشد و می بینیم که نه خیر حتی پرونده سازیهای طاغوت تا آن درجه اهمیت دارد که شخصیت موجهی را که حداقل سلامت او را مردم در این چند گاه پس از انقلاب که فصل فرو افتادن میوه های کرم زده این باغ است امتحان کرده و دانسته اند که در فرهنگ و اطاعت اسلامی بر بسیاری رجحان دارد مورد تهمت و بازخواست و بی آبرویی قرار می دهند. من آیت را جز یکبار ندیده ام به یاد هم ندارم که با او سخن گفته باشم و چون اهل شعرم از چهره عبوس و جدی او هم لذتی نمی برم. این نامه را به خاطر خدا و برای امت مسلمان نوشتم. با آرزوی اینکه بر مجلس شورای اسلامی اگر اخلاق اسلامی سایه نخواهد افکند انشاالله حریت و جوانمردی حاکم شود.(16)
آیت دفاعیات خود را با این جملات به پایان می برد که: بنده از سال 50 با دکتر بقایی اصلا ارتباط نداشتم. از سال 42 تا 50 من با بقایی رابطه سیاسی نداشتم. رابطه من با بقایی در سال 40 است موقعی که آیت الله کاشانی زنده بود. من در جناح آیت الله کاشانی بوده ام و با بقایی و به اتفاق آیت الله کاشانی بودم که بر ضد آن دستگاه مبارزه می کرد.(17)
در پایان جلسه و بعد از 3 ساعت و 10 دقیقه از 199 نفر نماینده حاضر در مجلس 170 نفر در رای گیری شرکت کردند. از این تعداد 114نفر رای موافق و30 نفر رای مخالف و 26 نفر رای ممتنع دادند. بدین ترتیب اعتبارنامه سیدحسن آیت به تصویب رسید. (18)
از چهره های شاخصی که در جریان رأی گیری به آیت رای منفی دادند می توان به این افراد اشاره کرد:
محمد مجتهد شبستری، احمد صدر حاج سید جوادی، مهدی بازرگان، محمد جواد حجتی کرمانی، ابراهیم یزدی، احمد سلامتیان، یدالله سحابی، هاشم صباغیان، فضل الله محلاتی، کاظم سامی، عزت الله سحابی و شیخ صادق خلخالی. (19)
و سرانجام روز موعود فرا رسید. در حالیکه کمتر از 40 روز از جنایت هولناک و دهشتناک انفجار 7 تیر و شهادت دوستان و یارانش در حزب جمهوری اسلامی نگذشته بود که پرستوی جامانده از قافله دلدادگان کوی دوست نیز به کاروان شاهدان کربلای سرچشمه پیوست.
ساعت 6:50 صبح چهارشنبه 14مرداد1360هنگام خروج از منزل جهت عزیمت به محل کارش (مجلس شورای اسلامی) مورد آماج حدود 60 گلوله کین نفاق شده و در همان دم روح سترگش از قفس جان رها گشته و به سوی دلدارش عروج نمود.
مطلب تازه ای بود متشکریم.
فاعتبرو یا اولابصار
جالب بود .به این ترتیب شهید سیدحسن آیت یکی از نقش آفرینان پرچالش ترین دهه ی انقلاب است.یادش گرامی.
با تشکر از صبح میمه.شاید شهادت سید حسن آیت پاداش بصیرتش به نسبت زمانش بود.
درباره شهادت دکتر سید حسن آیت؛ 60 گلوله برای سکوت
ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، صداي جمهوري اسلامي ايران، اين خبر تكان دهنده را پخش كرد: «سيد حسن آيت نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي صبح امروز در مقابل منزلش توسط ضد انقلابيون به شهادت رسيد» و بعد از ظهر همان روز، روزنامه ها نوشتند كه ضد انقلابيون بيش از ۶۰ گلوله به سوي آيت شليك كرده اند. حزب جمهوري اسلامي كه بعدها زندگي نامه آيت را منتشر كرد، در مورد شليك اين تعداد گلوله (۶۰ گلوله) به سمت آيت، مي نويسد: «بدينسان مي توان به ميزان خشم و كينه فريب خوردگان و مزدوران بيگانه در مقابله با يكي از بهترين فرزندان و پويندگان راه امام پي برد.»
خانم مهرانه معلم دامغانی همسر شهيد دكتر آِيت كه در آخرين لحظات جان دادن آيت، سر او را در بغل داشته است مي گويد: «آن روز ساعت 6.30 صبح جلسه داشت مثل اين كه آن روز به من الهام شده بود كه حادثه اي پيش خواهد آمد. محسن (فرزندم) را بيدار كردم، محافظ هم در حياط قدم مي زد و ماشين را آماده مي كرد، قبل از اين كه از منزل خارج شود تلفن زنگ زد، گفتم امروز كمي دير برو، مجلس اكثريت پيدا كرده، خسته اي، مريضي، چند روزي مرخصي بگير، گفت: نه، هفته آينده مجلس راجع به مطبوعات جلسه خواهد داشت- مدتها بود كه روي لايحه مطبوعات كار مي كرد- بعد از لايحه مطبوعات شايد يك هفته اي مرخصي بگيرم، خلاصه با تلفن صحبت كرد، چند دقيقه به هفت مانده بود، معمولاً من بدرقه اش مي كردم ولي آن روز در آشپزخانه كار داشتم، با عجله به آشپزخانه رفتم، رفت توي حياط و سوار ماشين شد، از در خارج شدند، ناگهان صداي رگبار شنيدم رفتم بالاي تراس، ديدم خودش را انداخت پشت بشكه نفت، مرتب صداي رگبار مي آمد من هم فرياد مي كشيدم، دويدم توي كوچه، راننده شوكه شده بود، چند ثانيه بيشتر طول نكشيد همه ماجرا بين يكي دو دقيقه به هفت اتفاق افتاد، ديدم محافظش تير خورده و خونريزي دارد خودش هم از ناحيه گردن و مغز تير خورده بود، او را از ماشين بيرون كشيدم ديدم از بيني و دهانش خون بيرون زد، رنگش زرد شد و …» و دكتر حسن آيت نماينده مجلس شوراي اسلامي و دبير سياسي حزب جمهوري اسلامي شهيد شد.
میزگرد 598 درباره کتاب “اسرار آیت” با حضور نویسنده کتاب:
اکثر اسناد ترور شهید آیت غیب شده / نقطه اختلاف آقای هاشمی و شهید آیت میرحسین موسوی بود / مخالفت با موسوی و مصدق خط قرمز اطلاح طلبان است/شهیدآیت به عمد از تاریخ حذف میشود
آقای هاشمی از همسنگران شهید آیت است منتها تا قبل از میر حسین موسوی. یعنی نقطه اختلاف آقای هاشمی و شهید آیت آقای موسوی بود / تا به حال حدود 15 ویژه نامه برعلیه آیت در روزنامه های مختلف در این سی ساله چاپ شده است / در واقع شهید آیت خط قرمز ملی گراها، ملی مذهبی ها است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، دهه شصت در جمهوری اسلامی معروف به دهه ترور است. گروه های مختلف مانند فرقان، مجاهدین خلق، کومله و… با ترور رهبران انقلاب، سعی در ساقط کردن جمهوری اسلامی داشتند. شهید سید حسن آیت که یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی و همچنین نماینده مجلس بود در 14 مرداد سال شصت با شلیک 60 گلوله به شهادت رسید. اما پرونده این ترور با ترور شهدای دیگر بسیار متفاوت است. گم شدن اسناد پرونده باعث شده است که بعد از گذشت سی و سه سال از ترور، هنوز هم پرونده باز باشد.
پایگاه 598 در میزگردی با حضور جواد موگویی نویسنده کتاب اسرار آیت و محمد رضا امینی تاریخ نگار و نویسنده کتاب سراب سیاست به بررسی مراحل گرد آوری کتاب اسرار آیت و ابهامات موجود در ترور شهید آیت پرداخته است که متن این میزگرد در ادامه می آید.
جواد موگویی درباره چگونگی پرداخت به زندگی شهید آیت می گوید: عقبه تاریخ نگاری در خصوص شهید آیت مربوط می شود به دوران دانشجویی که با دوستان طرحی را شروع کردیم به نام شناسایی شهدای نخبه. در آن زمان حدود 200 شهید رتبه برتر کنکوری را پیدا و تحقیقاتمان را شروع کردیم و به علت رشته تحصیلی بنده و دوستان دانشجوی همکار، اولویت را با شهدایی که تحصیلات پزشکی داشتند گذاشتیم و در ادامه به سمت شهدای دانشجو و نخبه رفتیم.
پرونده شهید آیت را برای اولین بار در لابلای پرونده های شهدای نخبه دیدم
موگویی در ادامه می افزاید: برای اولین بار پرونده شهید آیت را در لابلای پرونده های شهدای نخبه دانشگاه های دیگر دیدم. شهید آیت از لحاظ علمی بسیار قابل توجه بودند، ایشان لیسانس ادبیات دارند و فوق لیسانس علوم اجتماعی، فوق لیسانس و دکتری حقوق دارند همچنین لیسانس روزنامه نگاری دارند و به زبان فرانسه، عربی و انگلیسی هم تا حدود زیادی مسلط بودند و دورس حوزه علمیه را هم خوانده اند و حافظ قرآن نیز می باشند و همه اینها باعث شد که توجه ما نسبت به شخصیت ایشان جلب بشود اما نه به صورت جدی چون شهدای دیگری هم بودند مثل شهید احمد رضا احدی و شهید اخوان و …
فضای سال 88 در کار ما مقداری وقفه ایجاد کرد. هم خودمان درگیر فضای سال 88 شدیم و هم دانشگاه هایی که با ما همکاری می کردند. اما بر اساس اولویت گذاری که کرده بودیم شهید آیت در اولویت کار ما بود. اولین مصاحبه را با آقای دکترابراهیم اسرافیلیان از دوستان شهید آیت و نماینده دور دوم مجلس شورای اسلامی در خصوص شهید آیت گرفتیم. بعد از وقایع سال 88، وطن امروز مصاحبه ای با ایشان انجام دادند و در آن مصاحبه سخن از ترور شهید آیت و اینکه نگذاشتند ایشان حرف بزند و شهید آیت اسنادی را داشت بیان داشتند.
شهید آیت نقدهای جدی به مصدق داشت
مصاحبه دکتر ابراهیم اسرافیلیان دلیلی دیگر بر اولویت قرار دادن تاریخ نگاری در خصوص زندگی شهید آیت شد که در ابتدای کار، انگیزه ما تولید یک فیلم مستند بود. ما اصلا قصد ورود به فضای کتاب را نداشتیم و استارت کار فیلم را اواخر سال 88 زدیم که از آقای شجونی و احد کاشانی مصاحبه گرفتیم. مقداری که جلو رفتیم متوجه شدیم که اطلاعات ما در خصوص این شهید بزگوار بسیار ناقص است، ایشان نقدهای بسیار سنگینی را نسبت به مصدق دارند و شهید آیت حدود 600 سخنرانی دارد که نزدیک به 80 درصد این سخنرانی ها، در مورد ملی گراها و نهضت آزادی و ورود فراماسونرها و جریانات ملی گراهاست.
به همین دلیل از اوایل سال 89 مصاحبه را متوقف کردیم و مشغول جمع آوری اسناد و تحقیقات در مورد ایشان شدیم. متاسفانه سندی از شهید آیت وجود نداشت، یعنی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی گرفته تا مجلس شورای اسلامی و همچنین موسساتی چون هابیلیان و شهدای ترور و هرجایی که فکر می کردیم سند و مدرکی در خصوص ایشان وجود داشته باشد را گشتیم و هیچ مدرکی از آیت پیدا نکردیم. یعنی مرکز استاد حتی یک عکس از شهید آیت نداشت و این کار را بسیار سخت می کرد.
نقش موسوی و هاشمی در زندگی شهید آیت مورد ممیزی وزارت ارشاد قرار گرفت
جواد موگویی میگوید که در کتاب هرجا که اسمی از هاشمی رفسنجانی آمده با ممیزی وزارت ارشاد مواجه شده است: بعد از ماه ها تحقیقات بالاخره کتاب به اتمام رسید و برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد رفت. بنده بخش هایی را که دیدم ارشاد ایراد گرفته است دقیقا مباحثی است که در آن نام آقای موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی آمده است و اعلام کرده اند که باید حذف شود که تقریبا 30 الی 40 صفحه می شود و ما روز سه شنبه 14 مرداد مراسم رونمایی از کتاب را داریم هنوز مجوز را نداده اند”.
موگویی در ادامه می افزاید: حمایت هایی که آقای هاشمی از آقای موسوی کرده اند، بحث 99 نفر و اختلافات میر حسین موسوی با حضرت آیت الله خامنه ای و اسنادی که شهید آیت درباره موسوی جمع آوری کرده بود غالب بخش ممیزی وزارت ارشاد برای مجوز دادن به کتاب می باشد. در کتاب هرجایی که اسم آقای هاشمی آمده است مورد اشکال ارشاد قرار گرفته است. بنده با توجه به عدم تمایل آقای هاشمی برای مصاحبه از خاطرات خود ایشان استفاده کردهام و یا نقدهای شهید آیت به حسن حبیبی از دیگر موارد مورد اشکال بوده است و کار کردن روی زندگی شهید آیت به علت مخالفت های ایشان در آن برهه، صدای مخالفت بسیاری از افراد و جریانات را بلند می کند”
آقای هاشمی از همسنگران شهید آیت است منتها تا قبل از میر حسین موسوی
این تاریخ نگار جوان با اشاره به رابطه چندین ساله شهید آیت با هاشمی رفسنجانی از نقطه اول اختلاف بر سر وزیر امور خارجه شدن میر حسین موسوی میگوید: آقای هاشمی از همسنگران شهید آیت است منتها تا قبل از میر حسین موسوی. یعنی نقطه اختلاف آقای هاشمی و شهید آیت آقای موسوی بودند و این را در خاطرات آقای هاشمی در روز 14 تیر شصت هم میتوانید مشاهده کنید. در جلسه هفتم تیر قبل از انفجار، بحث وزارت امور خارجه موسوی مطرح می شود و آقای آیت می گویند رای من مخالف است. منتها جمع رای مثبت می دهد و مقرر می شود که آقای موسوی را به عنوان وزیر امور خارجه معرفی نمایند. شهید آیت در آن جلسه می گوید با این حال من فردا در مجلس رای منفی می دهم و در آنجا بیان می شود که شما حق نداری رای خلاف حزب را بدهید و شهید آیت می گویند اینجا عضو حزب هستم و در مجلس نماینده مجلس هستم.
جواد موگویی اختلاف شهید آیت با رفسنجانی را به خاطرات هاشمی رفسنجانی استناد می دهد و می افزاید: این بحث را آقای هاشمی در خاطراتشان نوشته اند که امروز جلسه رای اعتماد مجلس به تصدی وزارت امور خارجه به آقای موسوی بود که آقای آیت مخالفت کرد و به عنوان یک هم حزبی این امر وجهه خوبی نداشت. این تنها سندی است که آقای هاشمی در زمان حیات شهید آیت مخالفتش را با ایشان بر سر موضوع آقای موسوی نشان داده است و البته بعد از این که آقای آیت به شهادت می رسند آقای هاشمی نطق تندی را علیه شهربانی و کمیته می کنند که چرا نمی توانید از شخصیت ها حفاظت کنید.
موگویی به گم شدن اطلاعات درباره پرونده ترور شهید آیت اشاره میکند و معتقد است که پرونده هیچ شهیدی مانند شهید حسن آیت با نبود اطلاعات مواجه نیست: به جز مصاحبه ای که وطن امروز گرفته بود و دو مصاحبه دیگر، هیچ حرف دیگری وجود ندارد و حتی دوستان شهید آیت هم شناسایی نشده اند. صوت و فیلم های ایشان معلوم نیست کجا قرار دارد و بنده فکر نکنم در مورد هیچ شهید شاخصی با ویژگی های منحصر به فردی چون شهید آیت اینقدر با نبود اطلاعات مواجه باشیم. هر آنچه که در فیلم مستند و کتاب اسرار آیت آمده است حاصل تحقیق ما بوده است.
نویسنده کتاب اسرار آیت در فصل آخر کتاب به مخالفت شهید آیت با میر حسین موسوی اشاره میکند و به نقد دولت موسوی می پردازد: فصل آخر کتاب که شهید آیت به شهادت می رسند، قبل از نخست وزیری آقای موسوی، رفتار سیاسی شهید آیت توسط دوستانش مثل مرحوم عسگر اولادی آقای بادامچیان و سید محمد خامنه ای و شهید محمد تقی بشارت ادامه پیدا می کند. این باعث شده که در این کتاب دولت آقای موسوی را نیز نقد کنیم. من در مقدمه فصل آخرنوشته ام که از آنجایی که رفتار سیاسی شهید آیت ادامه پیدا می کند و آیت نیز پیش بینی کرده است که آقای میرحسین موسوی شایستگی نخست وزیری را نداشته است به این بحث می پردازیم.
ترور آیت با دیگر ترور ها متفاوت است
موگویی در ادامه به شیوه ترور شهید حسن آیت اشاره میکند و می افزاید “شیوه ترور شهید آیت نیز شاخص و متفاوت است. ترور به این صورت بوده که ایشان محافظی داشتنه اند به نام جواد خردیار و راننده ای داشته اند به نام قاسم ابوفاض. آقای خردیار می گویند چند وقتی بود که تقاضای مرخصی داده بودم که با مرخصی ایشان موافقت می شود و روز ترور فرد دیگری را به عنوان محافظ معرفی می کنند. خانم شهید آیت می گفتند از آیت پرسیدم که ایشان را می شناسی و شهید آیت می گویند نه فقط می دانم جای جواد آمده است. در روز شهادت آیت، حدود 65 گلوله در جلوی درب منزل به سمت ایشان شلیک می شود که 12 گلوله به شهید آیت برخورد می کند. جالب است که محافظ پنهان می شود و سالم می ماند و قاسم (راننده) درگیر می شود که بر اثر اثابت گلوله قطع نخاع می شود و چهار سال بعد هم شهید می شود. آن محافظ هم بعد از آن شب غیب می شود. وقتی من پرونده را از بیمارستان رسالت تهران گرفتم و برگه های شرح حادثه را نگاه کردم، دیدم آدرس آن محافظ هم جعلی است. من خیلی گشتم تا پیدایش کنم، جواد خردیار را از طریق سازمان بازنشستگی پیدا کردم ولی اسم محافظ دوم را در لیست بازنشستگی نیروهای مسلح هم پیدا نکردم”.
تنها 2 برگ بازجویی در پرونده شهید آیت باقی مانده بود
نویسنده و کارگردان اسرار آیت معتقد است که بسیاری از اسناد پرونده گم شده و حتی خانواده شهید آیت هم نتوانسته اند اسناد را ببینند: پرونده ای شهید آیت دارند در دادگاه انقلاب که بنده پس از نامه نگاری پرونده را گرفتم. پرونده 15 صفحه بود که گزارش شهربانی و کمیته و بازجویی و شاهدان عینی بود و 2 برگ بازجویی بود که خانم آیت گفتند بعد از شهادت شش نفر را بازداشت نموده بودند. ما برای شناسایی رفتیم و یقینا بازجویی شش نفر بیش از 2 برگه خواهد بود. هیچ خانمی بازداشت نشد در حالی که شاهدان عینی( یکی از همسایه های شهید آیت) می گفتند خانمی هم در برنامه ترور حضور داشته و اما نام هیچ خانمی در بین مجرمین نبود. من پرونده را بردم و نشان آقای روح الله حسینیان و جواد منصوری دادم و از این آقایان پرسیدم شما در آن زمان کسی را با این چنین پروند ای اعدام می کردید که آقای منصوری گفتند حداقل باید در مورد آیت یک پرونده 300 صفحه ای دیگر هم باشد. من بار دوم به دادگاه انقلاب مراجعه کردم و متصدی پرونده ها فرد دیگری بود که وقتی نامه را نشان دادم و پرونده را رفتم برگ دیگری هم به پرونده قبلی اضافه شده بود که آن نامه دادیار منطقه 4 به دادستان تهران در سال 1370 جواب داده است”.
نویسنده اسرار آیت در ادامه اظهار میدارد” من پرونده را بردم و نشان آقای روح الله حسینیان و جواد منصوری دادم و از این آقایان پرسیدم شما در آن زمان کسی را با این چنین پروند ای اعدام می کردید که آقای منصوری گفتند حداقل باید در مورد آیت یک پرونده 300 صفحه ای دیگر هم باشد. من بار دوم به دادگاه انقلاب مراجعه کردم و متصدی پرونده ها فرد دیگری بود که وقتی نامه را نشان دادم و پرونده را رفتم برگ دیگری هم به پرونده قبلی اضافه شده بود که آن نامه دادیار منطقه 4 به دادستان تهران در سال 1370 جواب داده است.
ابهامت بسیار در پرونده ترور شهید آیت وجود دارد
نامه دادستان اکنون موجود نیست و فقط جواب آن موجود است که در آن جوابیه آمده به خاطر گذشت ده سال از پرونده دیگر نمیتوان به آن رسیدگی کرد. ریاست دادگاه نیز نامه را به وزارت اطلاعات پاراف میکند. بنده به مراجع اطلاعات نیز مراجعه کردم که به این دلیل که پرونده هنوز کار قضایی آن به پایان نرسیده و این پرونده هنوز باز است نمیتوان به پرونده دسترسی پیدا کرد. جالب است که دادگاه انقلاب حتی یک کپی از پرونده را نیز برای خود نگه نداشته در حالی که باید تجمع کل پرونده در دادگاه انقلاب وجود داشته باشد. این سند نیز یکی از ممیزات وزارت ارشاد است که به کتاب اسرار آیت گرفته شده است.
کسانی که به خاطر ترور شهید آیت دستگیر شده اند هیچ کدانم اعدام نشدند. خانم آیت نیز در سال 64 دوباره پیگیر قضیه میشوند که بی نتیجه میماند. اسناد پرونده نیز حتی در اختیار خانواده آیت هم قرار نمیگیرد.
شهید آیت بعد از شهادت هم مورد هجمه مخالفین قرار گرفت
جواد موگویی میگوید: شهید آیت شخصیتی است که حتی بعد از شهادت هم مورد هجمه مخالفین و دشمنانش قرار گرفته است. تا به حال حدود 15 ویژه نامه برعلیه آیت در روزنامه های مختلف در این سی ساله چاپ شده است. نشریه چشم انداز از سال 70 به بعد 10 ویژه نامه بر علیه آیت چاپ کرده است. ده روز بعد از اکران خصوصی مستند شهید آیت ماهنامه اصلاح طلب مهرنامه دو شماره بر علیه شهید آیت منتشر کرد.
کتاب اسرار آیت، مستند و مرجع است
در ادامه محمد رضا امینی نویسنده کتاب سراب سیاست که درباره شخصیت موسوی خوئینی ها می باشد درباره کتاب اسرار آیت میگوید” از نظر کیفی کتاب اسرار آیت بسیار عالی است چون به دنبال منبع رفته است. این کتاب خود مرجع است و از این به بعد هر کس بخواهد تحقیقی درباره شهید آیت بکند، چه موافق و چه مخالف باید به این کتاب مراجعه کند. تحلیل های کتاب تماما مستند است و هیچ کس نمیتواند اسناد آن را انکار کند.
مخالفت با موسوی و مصدق خط قرمز ملی گرایان است
امینی شهید آیت را خط قرمز ملی گرایان و جریان ضدارزشی میداند و معتقد است که هر کس با مصدق و موسوی مخالفت کند در واقع خط قرمز آنان را رد کرده است ” در واقع شهید آیت خط قرمز ملی گراها، ملی مذهبی ها است. خط قرمز اصلاح طلبان مصدق و موسوی است و چون شهید آیت به این دو معترض بوده بر علیه شان می نویسد. عقبه اطلاحات نشئت گرفته در شخصیت مصدق است و آنها به منشا خود بسیار حساس هستند”.
نویسنده کتاب سراب سیاست در ادامه می گوید: آقای میرحسین موسوی میخواست ادای مصدق را دربیاورد. میخواست مانند مصدق قهرمان باشد و این برای تفکر اصلاح طلبان و خود موسوی بسیار مهم است. این مورد در کتاب اسرار آیت معترض شخصیت مصدق و موسوی میشود و بایستی منتظر جواب آنها باشیم. در واقع کتاب نه شخصیت ها بلکه به ریشه ای فکری جریان ملی گرایی و ضد ارزشی پرداخته است.
امینی در خصوص لزوم تاریخ پژوهی و رسیدن به حقیقت تاریخ معاصر انقلاب اسلامی بیان می داردکه فضای تاریخ نگاری دهه شصت احتیاج به جسارت دارد چون در حال باز کردن معبر هستند و جریان ضد ارزشی تا کنون اجازه تاریخ نگاری را به کسی نداده است. برای جریان اصلاحات آنقدر تاریخ پنجاه ساله اخیر مهم است که برای تقی زاده هم ویژه نامه منتشر می کنند. تقی زاده ای که به عنوان پدر جریان غرب زدگی مشهور است و نشریه تخصصی راجب این افراد منتشر می کنند. تاریخ را هم اینها ساخته اند که اگر در مورد این افراد موشکافی شود دست جریان ملی گراها و ضد ارزشی عیان می شود لذا هر کاری را در این حوزه مورد هجمه قرار می دهند.
شهید آیت به عمد از تاریخ حذف شده است
در پایان نویسنده کتاب اسرار آیت درباره مستندات کتاب خود میگوید ” هیچ حرف منطقی از طرف وزارت ارشاد درباره ایرادات به کتاب زده نمیشود. مثلا در مورد مرحوم حسن حبیبی تمامی نطق های ایشان که در اعتبار نامه مجلس یا نطق های که موقع گرفتن رای اعتماد از مجلس به عنوان وزیر دادگشتری گفته اند در این کتاب استناد داده شده اما وزارت ارشاد به آن ایراد گرفته است که اکنون زمان مناسبی برای این کار نیست. یا در مورد زهرا رهنورد که به مصاحبه های شخص رهنورد که در آن درباره ارتشی بودن و بی قید بودن خود و خانواده خود گفتهاند استناد کرده ایم و به نظر بنده شهید آیت شخصیتی است که به عمد از تاریخ انقلاب حذف شده است”
پاسداشت این شهید والامقام با حضور آیت الله سیدمحمد خامنهای، دکتر اسدالله بادامچیان، روح الله حسینیان و دکتر جواد منصوری برگزار میگردد. رونمایی از کتاب «اسرار آیت» نوشته جواد موگویی و همچنین سایت شهید آیت از ویژه برنامه های ستاد بزرگداشت شهید آیت خواهد بود. سازمان فضای مجازی سراج، مرکز مستند پیام گستر و دبیرخانه دائمی بزرگداشت قربانیان ترور پذیرای هم وطنان عزیز در این همایش هستند. این مراسم ، سه شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 17 الی 19 در تهران خیابان سمیه تقاطع حافظ تالار سوره حوزه هنری برگزار می گردد.
http://www.598.ir/fa/news/240209/%D8%A7%DA%A9%D8%AB%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D8%AE%D8%B7-%D9%82%D8%B1%D9%85%D8%B2-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%AD-%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%85%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AD%D8%B0%D9%81-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF