رضا شیبانی/ به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز طلوع میکنی آخر، به نور و نار قسم به آسمان، به افقهای بی سوار قسم هنوز منتظر بازگشتنت هستم به لحظههای غم رفتن قطار قسم خزان به سخره گرفته ست گریه ی گل را به غصههای دل ابری بهار قسم نمانده است گل و نیست جای […]
رضا شیبانی/ به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز
طلوع میکنی آخر، به نور و نار قسم
به آسمان، به افقهای بی سوار قسم
هنوز منتظر بازگشتنت هستم
به لحظههای غم رفتن قطار قسم
خزان به سخره گرفته ست گریه ی گل را
به غصههای دل ابری بهار قسم
نمانده است گل و نیست جای شکوه ز باد
که میخورد به سر پر غرور خار قسم
نشاندهام به دل خسته داغ شهری را
به قلب خستهی این شهر داغدار قسم
به خون نشسته دلم مثل قالی تبریز
به حلقه و گره و مرگ و چوب دار قسم
دلم شبیه گسلهای شهر تبریز ست
به این سکوت … به این صبر پایدار قسم
کجا روم که دمی شهریار خود باشم؟
نه شهر مانده…نه یاری…به شهریار قسم
ولی هنوز به آینده روشن است دلم
به بخت تیره ی مردان این دیار قسم
علی فردوسی/ یک اتفاق ساده
یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
یابد نشست و یک غزل تازه کار کرد
در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد
سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
از ذهن من گذشت که با سنگ میشود
آیا چه کارها که در این روزگار کرد !
با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت
طغیان رودهای روان را مهار کرد
یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد
یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت
با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد
با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت
گنجشکهای مفت زیادی شکار کرد
یا میشود که سنگ کسی را به سینه زد
جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد
یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را
در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد
ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ
اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد :
تنها به یک جوان فلسطینیام بده
با من ببین که میشود آنگه چه کار کرد!
غلامعلی حداد عادل
آسمان ابری است اما ماه پیدا میشود
ماه پنهان است اما گاه پیدا میشود
ماه بازی میکند با خاکیان از پشت ابر
گاه پنهان میشود ناگاه پیدا میشود
آسمان تاریک، ره باریک، مقصد ناپدید
زیر نور ماه اما راه پیدا میشود
از برای دیدن مهتاب پنهان زیر ابر
گاه گاهی فرصتی کوتاه پیدا میشود
یوسف یعقوب در صحرا اگر گم میشود
یک دو روز دیگر اندر چاه پیدا میشود
سینهای دارم که در آن جا برای کینه نیست
اندر این آئینه تنها آه پیدا میشود
گرچه ناپیدا است اما دل گواهی میدهد
قاصدی با مژدهای دلخواه پیدا میشود
بی خدا بودم در آن عمری که با خود داشتم
هر کجا من گم شود الله پیدا میشود
ظهیر احمد صدیقی شاعر پاکستانی/ ای شما ایرانیان
ای فروغ فکر و فن از نور افکار شما
رونق گلزار ما از رنگ رخسار شما
ثابت و قایم مثال کوه کردار شما
همچو برگ گل لطیف و نرم گفتار شما
ای عزیزان عجم ای صاحبان دین و دل
دیدن خضر و مسیحا هست، دیدار شما
من ز پاکستان بیاوردم درود پرخلوص
صد دعای دوستان پاک نثار شما
شاد بادا شهر یزد و مشهد و شیراز و قم
زنده بادا مردم جانباز و سالار شما
جان تازه دردمیده در تن ما میبدی
قلب مار را کرد روشن ” کشف اسرار” شما
راه شعر و حکمت و عرفان به ما بنموده اند
مولوی و حافظ و خیام و عطار شما
همچو یک جان در دو تن اسلام ما را ساخته ست
دشمن تان دشمن ما، یار ما یار شما
خانه های ما همه پیوسته چون دلهای ما
محکم از دیوار ما گردید دیوار شما
دشمنان پاک و ایران دوست با هم گشته اند
این حقیقت را ببیند چشم بیدار شما
اتحاد قوم مسلم مقتضای دقت است
اتحاد قوم مسلم ، کار ما کار شما
دوستی پاک و ایران تا ابد پاینده باد
پر بهاران باد باغ ما و گلزار شما
بالرام شکلا شاعر هندو
به من رساند نسیم سحر سلام علی
برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی(ع)
چو کوکی که ز مادر آموزد
خوشم که نکته می آموزم از مرام علی(ع)
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چو مرغکی به دام علی(ع)
مساز بطن خودت را چو گور جانداران
مرا غلام کند این صدا ز کام علی(ع)
علی علی و علی عالی و علی اعلا
پر است هفت ممالک ز عطر نام علی(ع)
سلام ما به علی(ع) آن وصی پیغمبر(ص)
سلام ما و رسولان به احترام علی(ع)
چو نزد حضرت حق سجده کرده است و قیام
بود قیام همه سجدهو قیام علی(ع)
علی(ع) امیر خرابات عشق و توحید است
تمام خلق به مستی کشند جام علی(ع)
خدا کند که بخوانم چو مردم آزاد
علی امام من است و منم غلام علی(ع)
مومن قناعت شاعر تاجیک
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
می رسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی
سیده تکتم حسینی شاعر افغانستانی
نشسته برف پیری روی مویت دلم می خواست تا باران بگیرد
تنت از خستگی خرد و خمیر است بیا تا خانه بوی نان بگیرد
بهـــــاران از تو تصویـــری ندارد، پــدر پاییـــــز تقصیـــری ندارد
نمی خواهم که در این فصل غربت دل پرمهــرت از آبان بگیرد
غریب و خسته و بی سرپناهم، سیاه است آسمان بختگاهم
برای برگ های زرد عمـــــرم بگـــو جنگل حنــابندان بگیــــرد
پدر اندوه در دلهــا زیاد است سرِ راه تو مشکل ها زیاد است
بگو کی می رسد از راه آن روز که بر ما زندگــی آسان بگیرد
خدا قوت.. نباشی خسته ای ماه از این دنیای تاریک و پر از آه
خدای یوسف ِ افتـــاده در چاه تقاصت را از ایــن زندان بگیرد..
خدا را شکــــر اگر امروز غـــــم هست
حرم هست و حرم هست و حرم هست
خودت گفتی به من امکان ندارد
دل سادات در ایــران بگیرد
علیرضا قنبری
هر چند که درشهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود… خریدار زیاد است
من در به درِ پنجره فولادم و دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است!
پاییز رسیدم به حرم با همه گفتم:
اینجا چقدر چادر گلدار زیاد است!
با بار گناه آمده ام مثل همیشه
با بار گناه آمدم این بار زیاد است!
خورشیدی و ماهی و طلوعی و غروبی
پس در حرمت روزۀ شکدار زیاد است!
گندم به کبوتر بدهم؟ شعر بگویم؟
آخر چه کنم در حرمت؟! کار زیاد است!
نوروز به نوروز… محرم به محرم…
سرمست زیاد است،عزادار زیاد است
هرگوشۀ ایران حرم توست که با تو
همسایۀ دیوار به دیوار زیاد است
از دور سلامی و تو از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
یک شب که به رؤیای من افتاد مسیرَت
دیدم چقَدر لذت دیدار زیاد است…
درخواب سرِ سفرۀ اطعام، توگفتی:
هرقدر که میخواهی بردار… زیاد است
احمد بابایی
خبر، آمیخته با بغض گلوگیر شدهست
سیل دلشوره و آشوب، سرازیر شدهست
سرِ دین، طعمهی سرنیزهی تکفیر شدهست
هر که در مدح علی(ع) شعر جدید آوردهست
گویی از معرکهها نعش شهید آوردهست
روضهی مشک رسیدهست به بیآبیها
خون حق میچکد از ابروی محرابیها
باز هم حرمله… سرجوخهی وهابیها
کوچه پسکوچهی آینده، به خون تر شده است
باز بوزینهی کابوس، به منبر شده است
خط و ربط عرب ای کاش که کاشی گردند
تا حرم، همسفر «قافلهباشی» گردند
لاشهخواران سقیفه، متلاشی گردند
میزند قهقهه، «القارعه» بر خامیشان
خون دین میچکد از «دولت اسلامی»شان
بنویسید: تب ناخلفیها ممنوع!
هدف آزاد شده، بیهدفیها ممنوع!
در دل «عرش»، ورود سلفیها ممنوع!
«عرش» یک روضهی فاش است که داغ و گیراست
«عرش»… گفتیم که نام دگرِ سامرّاست
شرق، در فتنهی اصحاب شمال افتادهست
بر رخ غرب، از این حادثه خال افتادهست
وا شده مشت و از این چفیه، عقال افتادهست!
گویی از هرچه که زشتیست، کفی هم کافیست!
جهت خشم خدا، یک سلفی هم کافیست!
تا «بهار عربی» روی علف باز کند
جبهه در شام و عراق از سه طرف باز کند
وای اگر دست کجی پا به «نجف» باز کند!
عاشق شیرخدا، وارث شمشیر خداست
سینهی «سنی و شیعه» سپر شیر خداست
لختِ خونِ جگر ماست به روی لبشان
کورهی دوزخیان، گوشهنشین تبشان
لهجهی عبری و لحن عربی، مکتبشان
«نیل» را تا به «فرات»، آنچه که بود، آتش زد
شک مکن؟ ما همه را «مکر یهود» آتش زد
بیجگرها جگر حمزه به دندان گیرند
انتقام اُحُد و بدر ز طفلان گیرند
چه تغاثی ز لب قاری قرآن گیرند
بیشتر زان که از این قوم، بدی میجوشد
از زمین غیرت «حجربن عدی» میجوشد!
گره، انگار نه انگار به کار افتاده
سایهی سرکش ما گردنِ دار افتاده
چشم بیغیرت اگر سمت «مزار» افتاده
صاعقه در نفسِ ابری خود کاشتهایم
به سر هر مژهای یک قمه برداشتهایم
سنگ تکفیر به آئینهی مذهب؟ هیهات!
ذوالفقار علی و رحم به مرحب؟ هیهات!
دست خولی طرف معجر زینب؟ هیهات!
ما نمک خوردهی عشقیم، به زینب سوگند
پاسبانان دمشقیم، به زینب سوگند
داس تکفیر، گل از ریشه بچیند؟ هرگز!
کفر بر سینهی توحید نشیند؟ هرگز!
مرتضی همسر خود کشته ببیند؟ هرگز!
پایتان گر طرف «کرب و بلا» باز شود
آخرین جنگ جهانیِ حق آغاز شود
خوشخیالی است مرامی که اجاقش کور است
مفتیِ نفتیِ این حرملهگان، مزدور است
قصه حنجره و تیرِ سهپر مشهور است
خار در چشم صعودی شده «بیداریِ ما»
باز کابوس یهودی شده «بیداریِ ما»
رگ «بیداریِ ما» شد شریانی که زدند
بشنوی (بر دُهُل «جنگ جهانی» که زدند)
پاسخ شیعه به هر زخم زبانی که زدند
بذر غیرت، سر خاک شهدا میکاریم
پاسخ شیعه همین است که «صاحب داریم»
سعید طلاییش
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجادۀ زر دوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یکذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانیست!
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقبمانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکیست، ربا نیست!
از بسکه پی نیموجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به به، چه نمازیست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!
یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
باید نشست و یک غزل تازه کار کرد
.
در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد
سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد
.
از ذهن من گذشت که با سنگ می شود
آیا چه کارها که در این روزگار کرد
.
با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت
طغیان رودهای روان را مهار کرد
.
یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد
.
یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت
با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد
.
یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد
.
با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت
گنجشک های مفت زیادی شکار کرد
.
یا می شود که سنگ کسی را به سینه زد
جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد
.
یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را
در چشم ناکس و کس شرمسار کرد
.
ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ
اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد:
.
تنها به یک جوان فلسطینی ام بده
با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد!
جای عبدالرضا شیبانی در ضیافت افطار رهبر معظم انقلاب خالی است.
جالب بود.
– جزئیات تازه و تکان دهنده از سه هزار بورسیه غیر قانونی/ بورسیه خانوادگی برخی از مدیران و نمایندگان
آخرین تحولات در خصوص پرونده سه هزار بورسیه غیرقانونی در وزارت علوم حکایت از آن دارد که علاوه بر برخی نمایندگان مجلس هشتم و نهم، نام تعدادی از مدیران دولتی و مهمتر از آن مسئولان دانشگاه های کشور در دوره محمود احمدی نژاد نیز در این پرونده دیده می شود.
در حالی که وجود اسامی برخی از نمایندگان مجلس در میان سه هزار بورسیه غیرقانونی تلویحا تائید شده است، اخبار پشت پرده دیگری نیز از این جریان به گوش می رسد. از جمله وجود نام برخی از مسئولان دانشگاهی در بین این اسامی و از جمله معاون آموزشی یکی از دانشگاه های بزرگ کشور. این در حالی است که همزمان سه نفر از اعضای کمیته ۵ نفری رسیدگی به این موضوع در مجلس نیز خواهان مختومه شدن این پرونده هستند و معتقدند که وزارت علوم در این خصوص خبرسازی کرده است.
به گزارش پیام نو، آخرین تحولات در خصوص پرونده سه هزار بورسیه غیرقانونی در وزارت علوم حکایت از آن دارد که علاوه بر برخی نمایندگان مجلس هشتم و نهم، نام تعدادی از مدیران دولتی و مهمتر از آن مسئولان دانشگاه های کشور در دوره محمود احمدی نژاد نیز در این پرونده دیده می شود
.
استفاده خانوادگی برخی نمایندگان از سه هزار بورسیه غیرقانونی
جواد هروی، یکی از اعضای کمیته بررسی این پرونده در مجلس در گفت و گو با پیام نو تائید می کند که تعداد نمایندگانی که در مجلس نهم توانسته اند از این «رانت» دولت محمود احمدی نژاد استفاده کنند بیش از ۱۰ نفر است. وی همچنین می گوید چیزی در حدود همین تعداد هم در مجلس هشتم از امکانی که در وزارت علوم دولت احمدی نژاد برای بورسیه شدن فراهم شده بود، استفاده کرده اند. با این حال هروی توضیح می دهد که موضوع وجود نام برخی نمایندگان در لیست این بورسیه ها فقط به همین مورد ختم نمی شود.
به گفته این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس موضوع اصلی این است که درصد زیادی از این نمایندگان به همراه چند نفر دیگر از نزدیکان و اعضای خانواده خود توانسته اند از این موقعیت سود ببرند. به گفته هروی در برخی موارد مربوط به نمایندگان مجلس کسانی هستند که با ۷ یا ۸ نفر از خانواده و بستگان خود توانسته اند این دست بورسه ها را دریافت کنند.
نام برخی از مدیران دانشگاهی در لیست بورسیه ها
اما در پیگیری های خبرنگار پیام نو مشخص شد که موضوع بورسیه های غیرقانونی دولت سابق ابعاد دیگری را هم شامل می شود که دامنه آن به خود دانشگاه ها کشیده شده است. از جمله اینکه برخی افراد با استفاده از همین دست موقعیت های تحصیلی توانسته اند با اخذ مدارک دانشگاهی به مسئولیت های قابل توجهی در وزارت علوم دولت سابق برسند. اکنون نام برخی از مسئولان دانشگاه های کشور نیز در لیست این بورسیه ها وجود دارد که قبلا اعلام شده بود بروز تخلف در هر ۳ هزار مورد آن قطعی و محرز شده است.
به عنوان مثال در این بین می توان به (م . ر) معاون آموزشی یکی از دانشگاه های مطرح کشور اشاره کرد که با معدل لیسانس حدود ۱۱ و معدل فوق لیسانس حدود ۱۴ توانسته از چنین موقعیتی برخوردار شود. مدارک موجود در پرونده سه هزار بورسیه غیرقانونی دولت سابق تائید می کند که فراگیری این دست نمونه ها در میان برخی مسئولان و مدرسان دانشگاه های کشور که عموما در بین سال های ۸۷ تا ۹۲ وارد فضای دانشگاهی شده اند و یا به مسئولیتی در این حوزه رسیده اند، کم نیست. چه آنکه نام برخی از روسای دانشگاه های شهرستان های کشور نیز در این لیست آمده است. پیشتر تائید شده بود که افراد استفاده کننده از این بورسیه ها توانسته اند به راحتی به عضویت هیات های علمی دانشگاه ها در بیایند. در همین باره گزارش ها و اسنادی وجود دارد که نشان می دهد فرزندان برخی از مسئولان وزارت علوم دولت سابق هم توانسته اند از این موقعیت ایجاد شده منتفع شوند.
فشار سه عضو کمیته بررسی مجلس برای عقب نشینی وزارت علوم
در همین حال اما پی گیری این موضوع در کمیته تخصصی که در مجلس تشکیل شده است با شرایط خاصی دنبال می شود؛ بدین معنا که این کمیته تقریبا بدون هماهنگی بین اعضا کار خود را دنبال می کند. اعضای این کمیته که همگی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هستند عبارتند از عباس مقتدایی، رضا صابری، علی اصغر زارعی، جواد هروی و قاسم جعفری هستند. در میان این ۵ نفر تا کنون عباس مقتدایی که یک نماینده نزدیک به جبهه پایداری است بیشتر در حالت انفعال عمل کرده است و دخالت و مشارکت چندانی در جراین بررسی این سه هزار بورسیه انجام نمی دهد که دلیل ان مشخص نیست.
اما سه نماینده دیگر این کمیته یعنی علی اصغر زارعی، رضا صابری و قاسم جعفری به شدت در پی مسکوت ماندن این پرونده هستند و البته بیشتر هم وزارت علوم را محکوم می کنند که اخبار و اطلاعات نادرستی را منتشر کرده است. از این جمع سه نفره علی اصغر زارعی عضو جبهه پایداری و رضا صابری و قاسم جعفری نیز نزدیک به تفکر این مجموعه هستند.
بر این اساس تنها از این جمع ۵ نفره جواد هروی، نماینده مستقلی است که مشغول بررسی جدی پرونده در این کمیته شده است. خود او نیز در گفت و گو با پیام نو این موضوع را تائید می کند و می گوید: «کمیته تشکیل شده در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس چندان رغبتی برای بررسی جدی و بی طرفانه این بورسیه ها ندارد». به جز هروی در میان ۲۵ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات تنها حجت الله درویش پور، نماینده ایذه است که خواستار پیگیری رانت داده شده در دولت احمدی نژاد به حدود ۳ هزار متقاضی ادامه تحصیل است.
لابی جبهه پایداری در کمیسیو ن آموزش
مشکل اصلی در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس این است که اولا ترکیب این کمیسیون بیش از دیگر کمیسیون های مجلس به جبهه پایداری نزدیک است و دیگر اینکه نام افرادی چون غلامعلی حداد عادل و محمد مهدی زاهدی در این کمیسیون دیده می شود که به دلایل مدیریتی و مسئولیتی که به ترتیب به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین وزیر علوم دولت نهم داشته اند، با این موضوع مرتب می شوند.
علاوه بر این نام یک نفر از نمایندگان این کمیسیون هم در فهرست کسانی که از این سه هزار بورسیه استفاده کرده اند به چشم می خورد. از ۲۵ عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ۱۵ نفر یا عضو و یا نزدیک به جبهه پایداری هستند که در نوع خود در کمیسیون های مجلس بی نظیر است.
دستورالعملی که باعث ایجاد زمینه رانت برای استفاده ۳ هزار نفر از بورسیه های غیرقانونی شده، در دوران وزارت محمد مهدی زاهدی که اکنون رئیس کمیسیون آموزش و تحقیات مجلس می باشد صادر شده است. حدادعادل و زاهدی طی یک ماه اخیر نقشی جدی در پشت پرده هدایت استیضاح کنندگان وزیر علوم و همچنین منتفی کردن بررسی سه هزار بورسیه غیر قانونی داشتند. هر چند حدادعادل در نقش میاجی در جلسات هیات رئیسه مجلس و وزیر علوم و استیضاح کنندگان او حضور می یافت اما نهایتا نتوانست نگرانی خود را از منتفی شدن این استیضاح پنهان کند و چند روز پیش صراحتا در جمع اساتید بسیجی دانشگاه از این استیضاح حمایت کرد.
روز چهارشنبه حامد قادرمرزی از اعضای فراکسیون دانشگاهیان مجلس و از معدود اصلاح طلبان بهارستان به پیام نو گفت که برخی افراد دخیل در این سه هزار بورسیه از امضای طرح استیضاح وزیر علوم خود داری کرده اند تا بدین ترتیب نقش آنها افشا نشود.
اخبار سیاسی – پیام نو