صبح میمه : این پست تقدیم به همه ی همسرهای خوب که مردان موفق رهین منت آنانند . نکاتی درباره خانه حضرت خدیجه (س) زکی یمانی در کتابی می نویسد: «احدی از علمای اوائل دوره اسلامی زیارت اماکن تاریخی در مکه و آثاری که پیامبر(ص) منسوب است از جمله خانه حضرت خدیجه را انکار نکرده […]
درست میان این بنا و دیوار مسعی، در نزدیکی مروه، خانه حضرت خدیجه بوده و بنایی داشته و زمانی زیارتگاه حاجیان بوده است. این بنا که تا این اواخر یعنی قبل از توسعه این نواحی در اوائل عهد فهد برجای بوده، البته بنای تازه ای به عنوان دارتحفیظ القرآن، به طور کامل تخریب شده است. همان زمان، یعنی سال ۱۴۱۰ ق بناهای زیرین آن مکشوف شده و با ماسه پر شده و روی آن راهروی عمومی که همان شیب تند انتهای بازار معروف به ابوسفیان در ورود به محوطه بیرون مسعی است، ساخته شده است.»
جعفریان درباره این کتاب در ادامه می گوید: «کتاب سال گذشته ۲۰۱۳ / ۱۴۳۴ منتشر شده است که ۴۲ تصویر، ۲۶ شکل و رسم و ۳ نقشه در این کتاب آمده که آن را نفیس تر کرده است. از ۱۴۳ تا ۱۶۷ فهرست راهنماست که آن هم بسیار سودمند تهیه شده است. تقریبا صفحه ای نیست که با عکس یا نقشه و رسمی همراه با توضیحات عرضه نشده باشد.»
به گفته استاد تاریخ دانشگاه تهران، در بخش هایی از این کتاب آمده است: «حضرت خدیجه دو خانه داشته است. یکی که پیش از ازدواج با رسول (ص) بوده و در محله بنی اسد بن عبدالعزیز قرار داشته و در سکه حزامیه واقع بوده است؛ و خانه دوم که موضوع بحث این کتاب است و در محله عبدشمس در منطقه شمال شرقی مسجد الحرام در جنوب غربی محله بنی هاشم بوده است. این تحقیق نشان می دهد که این خانه که در زقاق الحجر یا عطارین قرار داشته همان جایی بوده که رسول (ص) با خدیجه زندگی می کرده اند و فرزندانشان هم همانجا بدنیا آمده بودند. این خانه از روزگار معاویه به این سوی مسجد بوده تا آن که در اواسط قرن چهاردهم هجری زیر خاک می رود.
در طول قرون تغییراتی در این بنا رخ داده است، از زمانی که به دستور معاویه مسجد شده تا تغییرات داخلی و زمانی که نام های مختلف به آن زقاق یا کوچه داده شده است. از پس از قرن نهم، اسامی خاصی برای برخی از اتاق های خانه داده شده است. از جمله به حجره قبۀ الوحی، حجره سیده خدیجه نامیده شده است. چنان که بر محلی که مختبأ بوده عنوان قبۀ الوحی یا مصلای رسول داده شده است. البته حجره مولد فاطمه (س) همان نام خود را حفظ کرده و البته در سمت جنوب و شمال غرب این حجره توسعه پیدا کرده است.
این خانه از روزگار معاویه تا زمان ملک عبدالعزیز موقوفه بوده و این تا عهد شیخ عباس قطان شهردار مکه ادامه داشت و وی در آنجا بنایی به عنوان مرکز حفظ قرآن ساخته است. در طول قرون امرا و خلفا و سلاطین به این خانه توجه داشته و همواره در ترمیم و تجدید آن تلاش داشته اند. گاهی این این اقدامات توسط شیوخ حرم به نیابت از سلاطین انجام می شده است.
احدی از علمای اوائل دوره اسلامی زیارت اماکن تاریخی در مکه مکرمه را انکار نکرده است، آثاری که به رسول الله (ص) انتساب دارد. از آن جمله همین خانه حضرت خدیجه است. از جمله این سخن قاضی عیاض که نوشته است: شایسته است تا جاهایی که با وحی و نزول قرآن آباد شده و جبرئیل و میکائیل به آنجا رفت و آمد دارند …. عرصه شان وسعت یابد و زمین و دیوارشان بوسیده شود.»
دم صبح میمه گرم.
زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها – هم او که گوهر بود و هم گوهرشناس هم خود صدفی برای پرورش گوهر شد – را می توان نمونه ای کامل از تحول مثبت و سیر به سمت کمال است زیرا خدیجه (س) بیش از چهل سال از زندگی اش را در دوران جاهلیت سپری کرد آنگاه با غلبه بر تمام تضادهای موجود اجتماعی دل به اسلام سپرد و به اولین اجتماع کوچک اسلام گام نهاد. زندگانی او چون پلی است که ابتدای آن در دوران جاهلیت و انتهایش در دوران اسلامی است.
همه ی همسران خوب از صبح میمه برای تقدیم این پست تشکر می کنند.روزهای سبز زندگی تان پیچیده در رایحه ی بنفش زندگی.