محمدتقی معینیان – وقایع تاریخی میمه 5

2014-06-01
1670 بازدید

وقایع و حوادث تاریخی منطقه میمه  5-وقایع دوره رضاخان جوزدانی (1)(دوره رضاخانی)  شهرمیمه وروستاهای تابعه در دهه‌ها و سده‌هاي گذشته اتفاقات و حوادث زيادي را پشت سرگذاشته که بعضي از آنها به قدري دردناک بوده است که در يادها باقي مانده و گذشت ايام نتوانسته است، آنها را از خاطره‌ها پاك كند. در قديم که […]

وقایع و حوادث تاریخی منطقه میمه

03

 5-وقایع دوره رضاخان جوزدانی (1)(دوره رضاخانی)

 شهرمیمه وروستاهای تابعه در دهه‌ها و سده‌هاي گذشته اتفاقات و حوادث زيادي را پشت سرگذاشته که بعضي از آنها به قدري دردناک بوده است که در يادها باقي مانده و گذشت ايام نتوانسته است، آنها را از خاطره‌ها پاك كند.

در قديم که هنوز شناسنامه متداول نشده بود، مردم سن و سال خودشان را در مقايسه با اتفاقات روي داده مي‌سنجيدند و براي مشخص كردن سال تولد خود، از نام سالي كه در آن اتفاق مهمی روي داده، استفاده مي كردند، مانند سال گراني،  سال وبايي و يا سال رضاخاني و……………..

مهمترين اتفاقاتي كه در منطقه میمه روي داده و مردم آن را به صورت مبدا سال، بيان می کنند عبارتند از:

•     شيوع وبا که عده زيادي از اهالي منطقه، در اثر آن فوت كردند ( به نام سال وبائي )

•     سال (گراني یا قحطي) که بارها اتفاق افتاده و هربار عده‌اي در اثر گرسنگي جان سپرده اند.

•    حمله رضا خان جوزداني به منطقه كه به(سال رضا خاني )معروف است.

.(سال سیلی )، (سال 1338)سالی که سیل قنوات ومنازل بعضی از اهالی را خراب کرد    .

04

(1) رضا جوزداني كه بود؟

شادروان ابوالقاسم پاينده، رضا جوزداني را اينگونه وصف كرده است، آدمي بود مانند همه، با يك سر و دوگوش و دو چشم كه بسيار گود افتاده و ريز و بي حالت بود، قدي كوتاه داشت و جثه‌اي كوچك، چهره‌اي تيره و آبله زده اما همين خان كوتوله و سياه چرده، گروهي سوار داشت كه هر كدامشان با يك قبضه تفنگ و يك قطار فشنگ و يك يابو، به فلك باج نمي‌دادند

رضاخان جوزدانی یکی از اهالی روستای جوزدان اصفهان بود که در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی علم یاغیگری در منطقه اصفهان را برافراشت. رضاخان در جوانی کارگر حمام روستای جوزدان بود که به دلیل سرکشی و نافرمانی از اوامر و دستورات کدخدا،از حمام داری اخراج و توسط نیروهای کدخدا مورد ضرب و شتم قرار می گیردوبه زندان می افتد

این اقدام کدخدا باعث برانگیخته شدن حس انتقام در رضاخان می گردد وبه محض آزاد شدن از زندان  ، تفنگی تهیه و اقدام به سرقت اموال و احشام کدخدا و اطرافیانش می کند.پس از مدتی بخاطر درگیریهای مسلحانه متعدد با اطرافیان کدخدا از روستای جوزدان متواری و آواره بیابانها می شود. در زمان آوارگی تعدادی ولگرد مفت خور را دور خود جمع و از بی سروسامانی کشور استفاده و به راهزنی می پردازد.بعد از مدتی بخاطر شرارت و جسارتی که در راهزنی و یاغیگری در بلوکات جرقویه ،لنجان ، نجف آباد ، جوشقان قالی ، میمه و توابع کاشان از خود نشان می دهد توسط نیروهای نائب حسین کاشی (که آنزمان نماینده دولت و مسئول حفاظت از راههای اطراف کاشان بود) به کاشان دعوت و با ورود به شهر کاشان توسط نیروهای نائب حسین دستگیرو زندانی  می شود.پس از مدتی با ذکاوت و زیرکی خود را تواب و نادم جلوه و از نائب حسین امان نامه می گیرد و توسط نائب حسین به فرماندهی نیروهای سواره اش گمارده می شود.

رضاخان با خوش خدمتی و وفاداری به نائب حسین به دستور نائب حسین با دختر ماشاالله خان(پسر بزرگ نائب حسین) ازدواج می کند.پس از چند سال خدمت در درگاه نائب حسین،از نائب حسین جدا و با نبوغی که داشت با دادن پیشکش به مرتضی قلی خان صمصام بختیاری(حاکم اصفهان) به دستگاه وی نفوذ و به نائب الحکومه بلوک جوشقان و میمه برگزیده میشود

رضاخان به مدت 5 سال نائب الحکومه بلوک جوشقان و میمه بود و در این مدت با تمام توان غارتگران ،اشرار و یاغیان را از اطراف این بلوک تارو مار ، و در بلوک تحت الامرش آرامش و امنیت مناسبی برقرار می کند.

image005

پس از برقراری آرامش و امنیت در منطقه( ،بخاطر فقر مالی اهالی منطقه که به دلیل قحطی و خشکسالی گریبانگیر آنها شده بود) از منطقه گلپایگان و خمین برای اهالی گندم تهیه و از مرگ و میر اهالی منطقه جلوگیری می کند.رضاخان در کنار رفتار مستبدانه و زورگویانه خود برای روابط خانوادگی و حریم خانوادگی مردم احترام فوق العاده ای قائل بود و  حرمت شکنان نوامیس مردم را بشدت مجازات می کرد.برای جلوگیری از بی ناموسی و حرمت شکنی نیروهای تحت الامرش ،کلیه نیروهایش را ملزم می نمود اقدام به ازدواج کنند تا حریم و حرمت نوامیس مردم را محترم بشمارند (2) با  آغاز جنگ جها نی دوم رضاخان وارد جنگ با روسها میشود و در جنگ با روسها فعالیت زیادی میکند و نیروهای زیادی از آنها را به قتل می رساندو به عنوان جنگجو یی موفق به اصفهان برمی گردد   و روز به روزنفوذ ،قدرت وخودسری وی  توسعه می یابد و ازمنطقه بلوک جوشقان ومیمه به سایر بلاد و ولایت اطراف اصفهان می  رسد،بطوری که همه از نفوذ او در بیم و هراس می افتندوحکام وقت هم از درگیری  با وی عاجز شده و گاهی برایش پیشکشی و خلعت می فرستند و بیشتر تجار و رجال با وی مکاتبات دوستانه بر قرار و خود را نوکر او می دانستند.

07

هرچند بزرگان اصفهان و  علما در ابتدای امر( با نظر و صلاحدید، از نقطه نظر دشمن خارجی که در آن موقع ایجاب می کرد، با عملیات رضاخان برای نا امن نمودن طرق و شوارع موافق بودند) ولی کار رضاخان به جایی می رسد که با جعفرقلی خان چرمهینی)3( یکی از یاغیان و غارتگران منطقه تیران همدست می شود  و در آخر یاغی و مطلق العنان به صورت خودسرانه مردم و رعیت را توبیخ وتنبیه می کردوباگرز مطلا و چماق نقره بدست و  باوکیل باشی حرکت می کردو به دستوروی شبانه نیروهایش به خانه های مردم و  تجار حمله ور می شدند و به اموال آنها دست درازی می کردند.برای مثال رضاخان شبی به منزل یکی از خوانین روستای خسرو آبادبنام  اسماعیل خان می رود وبه زور کلیه اموال واحشام وی را غارت میکند (4)در مورد عملکرد رضاخان نظرات مختلفی وجود دارد اهالی مناطق جرقویه وی را دزد ،یاغی و غارتگر میدانند ،اما اهالی منطقه نجف آباد از جمله نویسنده کتاب تاریخ منطقه فلاورجان وی را مجاهدومبارزوطن ودشمن اجانب وخوانین زورگو معرفی میکند مرحوم حاج رضا فیروزفر که پدرش از نیروهای رضاخان بود وخودش ،روزگار زمامداری رضا خان رادرک کرده وبیاد داشت ،رضاخان را تا قبل از همدست شدن با جعفرقلیخان چرمهینی، فردی منصف،خیر خواه مردم وحاکمی مقتدر در بلوک جوشقان نام می برد وشرارتها ومردم آزاری وی را مربوط به زمان همدستی اش با جعفرقلیخان چرمهینی می دانست

 زیر نویس:

  در زمان کشته شدن ناصرالدین شاه و پایان دوره پنجاه ساله استبدادی٬ مظفرالدین شاه به قدرت میرسد. مردم با تلاش خود مشروطیت رابراه  می اندازند ،پس از مظفر الدین شاه  پسرش محمد علی شاه به پادشاهی میرسد.

در این هنگام هرج و مرج به دلایل بروز انقلاب مشروطیت و مخالفت محمد علی شاه با آن آغاز میشود وبا پادشاه شدن احمد شاه نوجوان هرج ومرج افزایش پیدا میکند  وبه اوج خود می رسدو حکومت شهرهای مختلف ایران به علت ضعف حکومت مرکزی کشور به دست ملوک الطوایفی می افتد.

در این زمان منطقه اصفهان و چهار محال در ید قدرت بختیاریان بود که یاغیان رسمی و دولتی آن روز به شمار میرفتند.

image009

ظل السلطان حاکم جبار اصفهان به همراه پول های کلانی که به زور و از حاصل دسترنج مردم فقیر فراهم آورده بود به روسیه فرار میکند و حکومت اصفهان به دست بختیاریان می افتد.

فقر و بدبختی در میان مردم بیداد میکند و حاکمان بختیاری با گرفتن مالیات های گزاف فضای نارضایتی را به وجودمی آورندکه نتیجه آن شکل گرفتن یاغی گری و راه زنی در منطقه و ظهور یاغیان معروفی  بین مردم چون جعفر قلی خان و رضا قلی خان میشود

نقل میشود که: در سال 1290 هجري شمسي به دنبال تصرف محل انجمن ولايتی و عمارت عدليه اصفهان توسط مردم، رضا خان  جوزدانی  که بدلیل شکایت کدخدای روستایشان در زندان بود از زندان  می گریزد و از آن پس منشاء برخورد ها و درگيري هايی  می شود كه عرصه را بر متجاوزين جنوب و حكومتهاي محلي و خوانين بختياري كه مالك الرقاب منطقه اصفهان و چهار محال گرديده بودند تنگ می کند به نحوی که نفوذ و سلطه قدرتمند وی باعث هراس و وحشت حكام می گردد و از اين روی در حكومت امير مفخم و مرتضي قلي خان  صمصام بختياري نايب الحكومگي جوشقان قالی را به وی پيشكش می کنند و اين خود باعث بسط قدرت وی  می گردد. عصيان و ناامنی كه وی در راهها بوجود می آورد ،كاروانها را از حركت باز  می ايستاندو مركزيان را بر آن وا می دارد تا وي را تحت فشار قرار دهند. رضا خان با برخورداري از حمايت بزرگان و رجال محلی، قدرت و توانايي زايد الوصــفي به هم  می زند،. به گونه اي كه هر روز كارواني مورد دستبرد وی قرار مي گیرد و عرصه را بر انگليسي ها و كمپاني هاي تجاري فراوانشان تنگ می کند. چنانچه حكام از دفع وي ناتوان  می گردند. توده هاي بي چيز روستايي كه از فشارهاي مختلف كارگزاران حكومتي آزرده شده بودند به وی می پیوندند تا از مهلكه بدبختي برهند.

(3)جعفری قلی خان چرمهینی که بود ؟ جعفر قلی خواهر زاده فردی به نام حاجی سیدال بوده است. این فرد با داشتن حدود بیست شتر در راه اصفهان به شیراز بار کاروان ها را حمل میکرده که جعفر قلی یکی از ساربانان این قافله بود.

در یکی از این سفرها در آباده درگیری بین جعفرقلی و و پسر دایی هایش شکل می گیرد که در نهایت موجب بازگشت جعفر قلی به چرمهین و کنار گذاشتن این کار میگردد.

وی که جوانی جسور و قوی هیکل بوده در همان شب اول در مکانی حدود سه راه فعلی اصفهان – باغبادران – شهرکرد با چوب به جان پپر مردی مسافر می افتد و به زور چند تومانی از وی دزدی میکند وباآن  پول یک اسلحه تهیه کرده و شب های بعد در همان مکان به راهزنی  می پردازد وی با این کار پس از مدتی ثروت نسبتا زیادی جمع آوری کرده و با تشکیل گروهی هشت نفری فضایی نا امن در منطقه نجف آباد به وجود می آورد و شب ها بر سر راه کاروان های عبوری دزدی میکندجعفر قلی با انتخاب لقب خان برای خود باعث می شودتا رفته رفته جمعی دیگر که خود را خان لقب داده بودند به خیل دسته جعفر قلی خان به پیوندند و هر کدام با گروهی که زیر دست خود داشتند یکی از سرداران جعفر قلی به حساب آیند.

هرشب نوبت یک سردار بود که در گردنه ها دست به غارت بزند جعفر قلی خان کمتر از شش ماه لشکری بیش از هزار و سیصد سوار کاملا مجهز فراهم می کند و به دلیل ضعف حکومت اصفهان خود را سلطان بلامنازع منطقه لنجان میداند و به نحوی ادعای خود مختاری لنجان را  اعلام می کندوکم کم. به دلیل قدرت گرفتن دست از چباول مردم و دهات لنجان بر می دارد و امنیت نسبتا خوبی  رادر سرتاسرمنطقه لنجان بر قرار  می کند و باعث می شود که مردم لنجان دیگر به دولت مالیات گزاف ندهند و خود چند پست اخذ عوارض موسوم به راهداری تشکیل می دهد و بابت هر الاغ عبوری ۵ ریال وبابت هر اسب عبوری ۱۰ ریال و بابت هرنفرشتر ۱۵ ریال از تجار عوارض راهداری اخذ میکند.

 در سال 1297رضا خان و جعفر قلی خان به دلیل دوستی دیرینه برعلیه روسها وکمپانیهای انگلیسی با یکدیگر متحد میشوند و همراه با یاران خود حدود هفت سال دست به یاغی گری علیه حکومتهای مرکزی ومبارزه باروسها وانگلیسیها ( که درپناه حکومتهای بی کفایت دولتی در حال غارت ثروتهای کشور بودند) می  زنند.

در آن زمان جعفر قلی خان که خود را حاکم لنجان و صاحب لشکری هزارواندی نفری میدانست به همراه رضا خان به دلیل ضعف حکومتی کشور، غارت گری خود را تا شهرها وروستاهای یزد٬ کرمان٬ قم وحتی نزدیکی های تهران گسترش می دهند.

گفتنی است رضا خان و جعفر قلی خان نسبت به برخی علمای اصفهان ارادت خاصی داشتند و از طرف برخی ثروتمندان و روحانیان اصفهان حمایت می شدند و حتی در بعضی از موارد با ندای آزادی با سربازان خارجی از جمله انگلیس و روسیه درگیر می شدند که همین موضوع باعث شهرت و طرفداری برخی از مردم از این دسته و پیوستن به آنها شده بود با افزایش تنش میان تهران و یاغیان اصفهان و ناراحتی مقامات تهران از به خطر افتادن حکومت و منافع استعمارگران سرانجام، دستور حمله به منطقه اصفهان و سرکوب یاغیان توسط فرمانده جنگ رضاخان پهلوی صادر می گردد البته در آن زمان به دلیل رفاقت بین رضا خان جوزدانی و حاج میرزا محمد علی کرباسی امام جماعت مسجد حکیم اصفهان٬ آقای کلباسی به وسیله حاج مشیر الملک فاطمی به رضا خان پهلوی پیغام می دهد که حاضر است مبلغ چهل هزار تومان بپردازد و تعهد کند که در دوره حکمرانی او در اصفهان رضا خان  جوزدانی آرام بنشیند ولی رضا خان پهلوی قبول  نمی کندو فرمان حمله  ودستگیری رضاخان جوزدانی را صادر میکند وی به وثوق الدوله  نخست وزیر امر می کند که نصیرخان سردار جنگ را  که فردی بسیار شجاع ومقتدر بودبا اختیارات کامل به عنوان حکومت اصفهان منصوب کند ،نصیر خان به محض ورود به اصفهان و اخطار به یاغیان در مقام جمع آوری و دستگیری آنها برمی آید.  بنابر امر رضاخان پهلوی و جهت رسیدگی به شکایات اهالی مناطق میمه، جوشقان  و…………..از زورگوئیها و اقدامات ظالمانه رضاخان و جعفرقلی خان چرمهینی و خواهرزاده اش علینقی چی، ،  نصیر خان ،رضا خان  جوزدانی را که سرمست از( غارت ولایات جرقویه و سرقت کمبانی انگلیسی  لنج )به حوالی تیرا ن  رفته بودبه اصفهان احضار می کند اما   رضاخان از رفتن به نزد سردار جنگ خودداری و نامه ای توهین آمیز برای سردار جنگ می فرستد ،سردار جنگ تصمیم می گیرد که دست تعدی او را  از سر اهالی اصفهان و حومه کوتاه کند به همین علت با 100 سوار مسلح برای دستگیر ی وی  به اردوگاهش در حاشیه ارتفاعات شرقی شهر  تیران حمله میکند.رضاخان به ناچار از تیران متواری و با نیروهایش به سمت نجف آباد می رود.

سواران سردار جنگ آنها را تعقیب و در نزدیکی قهدریحان بین رضاخان و یارانش با نیروهای سردار جنگ ، در گیری شدیدی رخ می دهد و نیروهای رضاخان محاصره و تارومار می شوند در این در گیری سی نفر از نیروهای رضاخان کشته و تعداد 15 نفر از جمله جعفر قلی خان و پسر خواهرش علی نقی چی دستگیرو رضاخان آواره بیابانها می شود و جهت نجات جان خود به قناتی در نزدیکی نجف آباد پناه می برد و از داخل قنات خود را به باغات نجف آباد می رساند.در باغات نجف آباد توسط علیخان فلاوردی و محمود بابااحمدی دستگیر و تحویل نیروهای سردار جنگ می گردد که بدستور( سردارجنگ) به همراه علینقی چی در میدان امام اصفهان به دار آویخته می شوند. شرارتهای رضاخان جوزدانی وجعفر قلی خان چرمهینی درشهر اصفهان وتوابع بسیار زیاد ومفصل است که در حد این مقال نیست . لذاعلاقمندان را حواله میدهم به کتب تاریخ شهرهای نجف آباد،تیران،کاشان،جرقویه،گلپایگان،جوشقان قالی وکتاب میمه شهری ناشناخته در حاشیه کویر

(2)-پدران مرحومین حاج رضا فیروزفر،امان الله الوندی وآقاحسن سمایی از نیروهای رضاخان جوزدانی بودند که در شهر میمه ازدواج کرده وساکن شدند

 (4)-اسماعیل خان خسروآبادی فردی ثروتمند ومال اندوز بودکه به زیر دستان (کارگران،رعیت وچوپانانش) بسیارظلم می کرد،حق وحقوق آنها رابر اساس عدالت وانصاف رعایت وپرداخت نمی کرده و در حق آنها اجحاف زیادی روا می داشته است . می گویند دستگاه فلک کردن اسمعیل خان همیشه برپابوده،رضاخان وقتی از رفتار وعملکرد این خان زورگو ودنیاطلب مطلع می شود جهت تنبیه وگوشمالی  وی دستور می دهد  نیروهایش شبانه به خانه  این خان بخت برگشته یورش ببرند،احشام ،اموال و پولهایش را به زور ضبط وبین نیروهای حکومتی تقسیم کنند نقل می کنندبعداز این واقعه اسماعیل خان به جنون مبتلا می شود وتا آخر عمر ورد زبانش این جمله بود(رضایی بسوزی)

منبع:دستنوشته هاو اظهارات مرحوم پدرم  (حاج محمد با قرمعینیان ) مرحوم حسینقلی خان صابری وآقای حاج فرهاد زاهدی،کتب تاریخ شهر تیران،وقایع تاریخی منطقه جرقویه،تاریخ شهر کاشان، تاریخ شهر فلاورجان ، تاریخ شهر نجف آباد ،تاریخ شهر گلپایگان وتاریخ اشرار کاشان

محقق:محمدتقی معیینان