همسر ˈجمشید دانایی فرˈ مرزبان ربوده شده ایرانی از مجامع بین المللی برای کمک به روشن شدن وضعیت و بازگشت همسرش به میهن اسلامی درخواست همکاری کرد. ˈالهام نظام دوستˈ روز چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا با تقدیر از همراهی ملت بزرگ ایران و مسوولان کشور با او در طی دو ماه گذشته […]
همسر ˈجمشید دانایی فرˈ مرزبان ربوده شده ایرانی از مجامع بین المللی برای کمک به روشن شدن وضعیت و بازگشت همسرش به میهن اسلامی درخواست همکاری کرد.
ˈالهام نظام دوستˈ روز چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا با تقدیر از همراهی ملت بزرگ ایران و مسوولان کشور با او در طی دو ماه گذشته اظهار کرد: انتظار دارم مجامع جهانی من و فرزند تازه متولد شده جمشید را فراموش نکنند و کمک کنند هر چه زودتر خانواده ای را از نگرانی رهایی بخشند.
وی همچنین از تمام کسانی که در هر سطح و به هر شکل در آزادی چهار سرباز مرزبان ایرانی و بازگشت آن ها به آغوش گرم خانواده هایشان تلاش داشته اند، تقدیر و تشکر کرد. نظام دوست گفت: فرزندم چندی پیش و پس از ربوده شدن شوهرم به دنیا آمد و چشم انتظارم تا جمشید پس از بازگشت به میهن اسلامی اسم او را انتخاب کند و به امید آن روز در زمان حاضر فرزندم را ˈامیدˈ صدا می زنم.
وی افزود: شوهر من مانند هر سرباز دیگری در هر نقطه از جهان در راه صیانت و حفاظت از مرزها و آسایش مردم کشورش تلاش داشت و انتظار دارم آنهایی که او را در اختیار دارند این موضوع را درک کنند.
گفتند:مقدمه
گفتم:بی مقدمه …
گفتند :نمی شود
و من نوشتم:می خواهم بر سر گنجینه ام بروم و دفتر خاطرات خود را که مدتهاست نگشودام را برداشته و مروری بر گذشته داشته باشم.
صدای ورق زدنم را در اتاق خالی پر از سکوتم می شنیدم که ناگهان صفحه ای توجه مرا به خود جلب کرد.
صفحه ای که در آن نقش حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی را حک کرده بودم که اهمیت آن روز را برای من یاد آوری کرده باشم، همان روزی که ملت غیور ایران در اوج فشارهای غربی علیه ایران با حضور خود در انتخابات سرنوشتی را برای این مرزو بوم رقم زدند که در چنین شرایطی یک استثنا به شمار می آمد.
نتیجه این حضور حداکثری مردم شخصی را از نسل آدم و از قشر روحانیون در صندلی ریاست جمهوری نشاند که هم روحانی بود و هم روحانی…!!!
***
این است متن نامه یک طلبه کم سواد به یک روحانی باسواد
سلام آقای روحانی حقوق دان
سلامی به گرمی آفتاب، سلامی به بلندای آسمان آبی و سلامی به بزرگی عزت و غرور ایرانیان
این چه معنایی دارد که رئیس جمهور یک کشور بزرگ و با افتخار؛ در سخنان اخیرش؛ گذاشته و برنداشته به منتقدان یک توافق خارجی بگوید: “کم سواد”؟!
گیریم همه بی سواد و بعضی آقایان ریش پرفسور دار باسواد!
آقایان باسواد، توافق ژنو به ما ربطی ندارد پس چرا عصاره ملت نیز از محتوای آن بی خبرند؟!
(لبخند با طعنه) اِ هِ بیخیال بگذریم…
اینکه به یک لبو فروش و راننده تاکسی های زحمتکش کنایه بزنید که “به شما چه ربطی دارد که انرژی هسته ای چیست و اساساً حق مسلم هست یا نه؟!”
واینکه مردم را در صف های طولانی سبد کالایی جمع کنید به امید اینکه پیام صف های سبد کالا، این باشد روحانی، متشکریم…
اینها و همه اینها شد عزت؟!نمی دانم چون کم سوادم.
و نمی دانم خاطرتان هست که در 18 خرداد 92 در ورزشگاه شهید شیرودی خطاب به این ملت اینگونه گفتید:«من عزت و غرور ایرانیان را باز خواهم گرداند … اگر می خواهید عزت و شکوه و عظمت به همه ایرانیان برگردد، پای صندوق آراء بشتابید.
بارها و بارها واریز یارانه به حساب مردم را برابر با گداپروری دانسته و باعث خورد شدن عزت و آبروی مردم دانستید!
خاطرتان هست که گفتید: “صدقه گرفتن افتخار نیست بلکه صدقه دادن افتخار است؛ باید کار را به جایی برسانیم که به جای اینکه مردم دستشان را به سوی دولت دراز کنند، دولت دستش را به سوی مردم دراز کند.”
حال انصاف بدهید، این است آن عزتی که شایسته ی این ملت بزرگ بود؟!
سرما، صف، زنبیل و… مردم را اینطور تکریم میکنند!
بماند که چه تعداد پیرزن و پیرمرد زیر دست و پا وجان خود را از دست دادند! و بماند که چند نفر دیگر گریبان گیر سبدی خواهند شد که به نام نیازمندان و به کام توانمندان در فروشگاه ها عرضه می شود!
اگر راستش را بخواهید اصلا تقصیر شما نیست! تقصیر ماست! وقتی بی مهابا به دغدغه ی نان بپردازی و به جای اعتماد به روزی رسان، به شعارهای دهان پرکن خلق اون چنگ زنی، باید هم اینگونه در داخل و خارج ذلیل خاص و عام شوی…
آری، از ماست که بر ماست
آقای روحانی این ها حرف یک هم زبان شماست، به قول طلبه ها توجیه بس است کمی تقوا پیشه کنیم و به خود آئیم.
من و تو هرچه باشیم برای خود خطوط قرمزی داریم که باید رعایت کنیم!
شما که حقوق دان هستید کمی هم به حقوق ملت شریف ایران توجه کنید!!!
با دیدن بیگانه رنگ عوض نکرده و آنها را ذو الحق ندانیم!
***
پ.ن:اگه مطلب ناقص بود به پای کم سوادی ما بزارین انشاا… کمی که باسواد شدم کاملش می کنم.
مادر عادت داشت همه ی کارهای روزانه اش را یادداشت کند. چیزهایی که می خواست بخرد، کارهایی که باید انجام می داد و حتی تلفن هایی که می خواست بزند. من هم از سر شیطنت، همیشه سعی می کردم دستی در لیست ببرم و یا چیزی را به آن اضافه کنم. فقط برای اینکه در تنهایی اش و درست در یک لحظه ی معمولی که انتظارش را ندارد او را بخندانم. مثلاً اگر در لیست تلفن هایش نوشته بود زنگ به دایی جان، من جلویش می نوشتم ناپلئون. می شد زنگ به دایی جان ناپلئون! یا در لیست خرید نوشته بود خرید شیر. قبل و بعدش یک بچه و آفریقایی اضافه می کردم که بشود خرید بچه شیر آفریقایی! یا بار دیگر زیر لیست کارهای مهمش نوشته بودم: پیدا کردن یک عروس پولدار برای پسر گلم! خلاصه هر بار بعد از خواندنش که همدیگر را می دیدیم می گفت: اینا چی بود نوشته بودی؟ امروز حسابی خندیدم. خدا بگم چیکارت نکنه بچه! یک روز که سرمای شدیدی خورده بودم و سردرد امانم را بریده بود به رسم مادر، کاغذی روی در یخچال چسبانده بودم که هنگام خرید یادم بماند. کنار چیزهای دیگر نوشته بودم مسکن برای سردرد. کنارش خط مادر نوشته بود: دردت به جانم!
ایا به جای حرام وحلال بودن یارانه بهتر نیست به فکر مرزبان کشورمان باشیم . مراجع ودولت کاری انجام دهند.
در سی و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر فیلم «شیار 143» سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشارگان را از آن خود کرد و مریلا زارعی نیز بازیگر نقش اول زن شد.زارعی پس از دریافت سیمرغ خود، از حضار خواست :
” به جای تشویق وی، به احترام همه مادران و زنان سرزمینش که در این سالها صبورانه ایستادند، عزیزانشان را برای جان و مال و ناموس این کشور دادند و باز هم سکوت کردند، به احترام بایستید.”
در همین راستا جمعی از خانوادههای شهدای استان سیستان و بلوچستان با ارسال نامهای از این اقدام مریلا زارعی تقدیر کردند. در این نامه آمده است:
بسم رب شهدا
دختر عزیزمان خانم «مریلا زارعی» اکنون که شما در جشنواره فیلم فجر سال 1392 به دلیل ایفای نقش در فیلمی که دغدغهها و رشادتها و صبوریهای مادران شهدا در پشت جبههها را به زیبایی به تصویر کشیده است تقدیر شدهاید، نور امیدی در قلب مادران و همسران شهدا روشن شد.
بدانید که باعث افتخار خانواده شهدائید، شهدایی که در وصیت نامهشان مادر را سفارش به صبوری در فراغشان میکردند اکنون در روز افتخار و سر افرازی و تجدید عهد و بیعت با امام شهدا(22 بهمن) شما به واسطه افتخار آفرینی و احترام ویژهای که پس از کسب جایزه ویژه جشنواره به مادران و همسرانشان گذاشتهاید قلبشان را شاد و درونشان را برخود فزونی کردهاید، ما مادران و همسران شهدای استان سیستان و بلوچستان کسب این موفقیت هنری را به شما و خانواده عزیزتان تبریک عرض میکنیم و به وجود هنرمندی شایسته همچون شما بر خود میبالیم و امید داریم همچنان در عرصه بزرگ فرهنگی و هنری بدرخشید و قدمهای محکمتر و استوارتر شما را در ترویج فرهنگ رشادت و شهامت مادران و همسران شهدا نظاره گر باشیم. انشاءالله موفق و پیروز و سربلند باشید…
جمعی از مادران و همسران شهدای استان سیستان و بلوچستان
مریم رضایینژاد مادر شهیدان ابوالفضل و حسن جهانزاده (شهید جنگ تحمیلی)
فاطمه جعفری همسر شهید جهانزاده (شهید جنگ تحمیلی)
عصمت عیالوار مادر شهید محمد رضا حیران (شهید جنگ تحمیلی-شلمچه)
زهرا میر شهرکی همسر شهید غلامحسن میر حسینی (شهید کربلای 5)
کبری سیاسر مادر شهید سیروس پیروزی (شهید جنگ تحمیلی-شلمچه)
فاطمه بهروان مادر شهیدان فرزاد و فرامرز بهمنی (شهدای کربلای 5 و والفجر10)
فرخ میرشکار همسر شهید تیمور مرادقلی (اولین شهید انقلاب در سیستان و بلوچستان)
فاطمه قائم دوست مادر شهیدان احمد رضا و محمود رضا نیکبخت (شهدای جنگ تحمیلی در عملیات کربلای 5 و والفجر8)
فاطمه عالی مادر شهیدان حسین و محمود اکبریان (عملیات والفجر 4)
پری پیغان مادر شهیدمسلم لکزایی و همسر شهید حبیب لکزایی و خواهر شهیدان نعمت الله و حسین پیغان
بیگم نادری مادر شهیدان نعمت الله و حسین پیغان (شهدای ترور و امنیت)
خدیجه کسنویه مادر شهیدان علیرضا و مجید برازنده (شهدای کربلای 5 و مهران2)
آرزو آرمان همسر شهید بابک آرمان (شهید راه امنیت در مرزهای شرقی کشور)
ماهرخ کیخا مادر شهید علی خمر (شهید دفاع مقدس در جنوب اهواز)
فاطمه کیخا جوان خواهر شهید محمد کیخا جوان (شهید جنگ تحمیلی-شلمچه)
ملیحه رفیعی مادر شهید محمد هاشمی (کوچکترین شهید استان در جنگ تحمیلی13 ساله-خرمشهر)
زهرا کرد مادر شهید علیرضا کرد (شهید حادثه تروریستی مسجد جامع زاهدان)
پروین ویژه مادر شهید علی طهرانی مقدم (شهید حادثه تروریستی مسجد جامع زاهدان)
مریم ذاتی مادر شهید غلامرضا پیشداد (طلبه شهید در عملیات والفجر 8 )
کنیز آبیز مادر شهیدان علیرضا و محمود آبیز (شهدای حادثه تروریستی مسجد علی ابن ابیطالب (ع) زاهدان)
نهجان نارویی مادر شهیده مطهره نارویی (شهیده حادثه تروریستی تاسوعای چابهار)
زهرا عسکری مادر و همسر شهید علی رضا و ابراهیم عسکری (شهدای حادثه تروریستی مسجد علی ابن ابیطالب (ع) زاهدان)
کنیز رضا زنجانی مادر شهیدان سکینه سندگل و ثناء پردل شهید دوماهه استان (شهدای حادثه تروریستی تاسوعای چابهار)