دکتر احمد جلالی؛ نماینده سابق ایران در یونسکو : دست مریزاد

2013-10-14
494 بازدید

دست مریزاد دکتر ظریف۰ می باید و می شاید که در بازگشت از سفر نیویورک به دکتر ظریف دست مریزاد گفت چنانکه گوئی از فرماندهی کارآزموده و موفق استقبال می کنیم که از تلاشی دشوار برای تعبیۀ خطوط دفاعی و سنگر سازی برای حفاظت از منافع حیاتی کشور از جبهه بازگشته است. خدا قوت. خسته […]

7
دست مریزاد دکتر ظریف۰

می باید و می شاید که در بازگشت از سفر نیویورک به دکتر ظریف دست مریزاد گفت چنانکه گوئی از فرماندهی کارآزموده و موفق استقبال می کنیم که از تلاشی دشوار برای تعبیۀ خطوط دفاعی و سنگر سازی برای حفاظت از منافع حیاتی کشور از جبهه بازگشته است. خدا قوت. خسته نباشید.

تیم ایران در این سفر همه زحمت کشیده اند. چه هیاتی که از تهران رفته بودند و چه نمایندگی دائم کشور در نیویورک. اما در اینجا سخن از شخص وزیر خارجه است که مسئولیت هماهنگی ها برای استقرار خطوط دفاعی و آرایش جبهه و نظام دادن به سازمانِ کار و سامانِ منطقی پدافند با او بوده است که با آگاهی به پیچیدگی و دشواری شرایط، هم هدایت دیپلماسی خارجی کشور را پذیرفته و هم مسئولیت مذاکرات پروندۀ هسته ای را. به خاطر ایران، با همۀ عظمت ها و زیبائی ها و معنویتش، همه باید از او حمایت کنیم و کاردانی اش را قدر بشناسیم. و با دعا و احترام او را در سفری که همین روزها به ژنو دارد بدرقه کنیم. موضوع اصلا شخصی نیست. به خاطر ایران است که این قلم ناچیز هم چیزی می نویسد.

*******

خوشبختانه، کارشناسان ما در دستگاه دیپلماسی کشور، از وزیری فرمان می گیرند که مراحل کارشناسی و کارآزمودگی را طی سی سال خدمت در دیپلماسی، و بخصوص ساز و کار روابط چند جانبه در قالب سازمان های بین المللی، با آبرومندی و تعهد پیموده است و استاندارد کار او در دیپلماسی، در فراز و نشیب های احوال دیپلماتیک ما در این سی سال، همواره مورد اذعان همتایانش در حوزۀ روابط بین الملل بوده است.

در تصورات رایج در بعضی مقاطع در دیپلماسی ما، گاهی چنان عمل شده است که گوئی ماهیت «روابط چند جانبه» چیزی نیست جز همان جمع جبریِ خشک و ریاضیِ و بی روحِ «روابط دو جانبه». این تصور درستی نیست. چند جانبگی در روابط بین المللی ماهیتی ارگانیک دارد یعنی که اجزاء آن مانند اندام های مختلف یک موجود زنده تا حد زیادی در ارتباط با هم عمل می کنند که در صورت اغتشاش و ناموزونی در یک بخش، کارکرد دیگر اندام ها ناگزیر برهم می خورد و از تعادل بیرون می رود، هرچند که تاثیر بعضی اجزاء فراگیرتر و عوارض آن فوری تر است. درست است که در این نطع شطرنج، نقش پیاده و پیل و اسب و رخ و وزیر، و میدان تحرک و زاویه پرش آنها، متفاوت است اما از دست ندادن یک پیاده گاهی می تواند پیل را نجات دهد و رخ و وزیر را برای هنگامۀ کیش و مات نگاه دارد. اگر این نبود که دیپلماسی هنر نمی بود، چنانکه بعضی چنین پنداشتند و چنان کردند و زیان ها آوردند.

نگاهی به همین گزارش های کوتاه فیس بوکی ظریف و سرفصلِ فعالیت های سفر نیویورک می تواند مثالی باشد از تدارک این شبکۀ ارگانیک، یعنی: سامان دادن مجموعۀ گسترده و به هم پیوسته ای از فعالیتها، تماسها و مذاکرات در سطوح بالا همراه با درک توالی منطقی میان آنها، ایجاد تعادل میان زبان دیپلماتیک بین المللی و ترجمۀ آن به زبان ملی، ظرفیت سازی و کشش بیرونی و امکان جذب درونی، دفعِ دخل های مقدر از سوی دشمنان دانا و دوستان نادان، مقابله با انزوای بین المللی در عینِ پیشگیری از انزوای داخلی، مراقبت لحظه به لحظه در پشتوانه قرار دادن توان ملی و اصول انقلاب برای هر عرض اندام خارجی، شفافیت و صراحت حرفه ای و غیرت مندانه، و ماندن در زیِّ نظام که مورد مراقبت دقیق رهبری است.

جهان ما جهان تصویر است. تصویرها تصور ها را می سازند. و این تصورها آبستن تصدیق ها هستند. به قول مولانا:

فـکری بُدست احوالـها، خاکی بُدست این مـال‌ها
قالی بُدست این حالها، حالی بُدست این قال ها

درست است که در جهان سیاست همواره قال ها به حال ها تبدیل نمی شوند، و پختگی در اقوال همواره نویدبخش بهبودی پیشرفت در اعمال نیست اما بالعکس آن صادق است یعنی خامی در اقوال قطعا ضایعات عملی پدید می آورد. اما، در سطح حرفه ای و برای کارآزمودگان حوزۀ روابط بین الملل و بخصوص مجموعۀ سازمان ملل، تغییر و تغیر احوال از تحول اقوال آغاز می شود یعنی از تحول در جهانِ زبان و آرایش بیان رهگشائی ها و امیدهای نو به میدان می آیند و با ارتقاء سطح و نوع فهم متقابل، امکان تحرک مبتکرانه مطرح می شود. البته که این همۀ ماجرا و شرط کافی نیست، اما شرطی لازم و نشانه ای گویا هست.

تصویری که از ملتها، کشورها، فرهنگها و نظام ها و ضعف و قوت آنها در اذهان جهانیان و بخصوص نخبگان ساخته می شود یک باره شکل نمی گیرد. مانند نقش یک خاتم کاری است که از قطعات بسیار ریز رنگارنگ با نظمی هندسی در کنار هم پدید می آید. قدرت رسانه ها در چینش قطعات این موزائیک و زدن نقشی بر صفحۀ افکار عمومی البته غیرقابل انکار است. اما نخبگان و صاحب نظران و تصمیم سازان، که در زبان قدمای ما از آنها با عنوان «اهل اصطلاح» یاد شده است، هرچند از رسانه کمک می گیرند، اما خود چندان رسانه ای فکر نمی کنند بلکه حساب و کتاب و رمل و اسطرلاب خاص خود را در آستین دارند. از قدیم رسم براین بوده است که در جمع علما و خریطان فن، همین که کسی تازه واردی لب به سخن می گشاید، حریفان اول مترصد می مانند که ببینند طرف اهل اصطلاح هست یانه؛ که اگر نباشد، مجلس داران با اشارات خاص خود رندانه به یکدیگر علامت می دهند و فضا عوض می شود و کار تفاهم متقابل دشوارتر و حتی گاهی ممتنع. و همین است که ضرورت دارد کسانی که به نمایندگی از یک ملت در مجامع تخصصی لب به سخن می گشایند یا دست در کار مذاکره می برند و به برای حل مشکلات قیام می کنند بدانند که «قالی بُدست این حالها، حالی بُدست این قال ها». و از همین روست که در زبان قرآن کریم نیز از دعوت به زبان حکمت و مجادلۀ احسن سخن رفته، و حکیمانی چون سعدی سخن گفتن را آئینۀ عیب و هنر آدمی دانسته است. ظرف و محتوی می باید با هم سازگار باشند. خداوند هم همین کار را کرده و وحی فاخر خود را به زبانی فاخر فرو فرستاده است.

*******

حاشا که بخواهم غلو کنم و باب نقد و نظرهای اصلاحی را ببندم، که خود نیز بر این نمط می روم. اما در مجموع در این سفر تلاش شده بود تناسب میان ساختار نطق های رئیس جمهور با موضع و موقع سخن رعایت شود. صرف نظر از پیرایش یا ویرایش هائی که به نظر من می رسد، نطق اول ایشان در مجمع عمومی، البته موضع ایران بود در حالی که سخن ایشان در باب خلع سلاح هسته‌یی، از موضع رءییس جنبش عدم تعهد تنظیم شده بود که می باید نظر مشترک همه اعضای جنبش باشد و سراسر عبارات آن در مذاکرات با بیش از صد کشور وارسی و مصوب شود که چنین شده بود. مقتضای کار حرفه ای همین است.

حجم و سطح تقاضا برای ملاقات با ایران در مجمع عمومی امسال و میزان حضور در سخنرانی رئیس جمهور، در عین قاطعیت ایران در مواضع اصولی اش، یک نشانه موفق از تحرکی معقول بود که در واقع ترجمۀ گویائی بود از پیام حرکت ذیقیمت مردم ما در انتخابات به زبان بین المللی و در چارچوبی آبرومند، و تلاشی برای هموار کردن راه هم ‌افزایی آرمان‌ها و منافع ملی همچنانکه وزیر خارجه در مجلس نیز به روشنی در برنامۀ خود ارائه داده بود.

در این مجموعه، ملاقاتهای چندگانه وزیر با دبیر کل سازمان ملل جای برجسته ای داشتند، به همراه رئیس جمهور و نیز دو بار به تنهائی. از موضوع هسته ای گرفته تا سوریه و امنیت خلیج فارس و اهداف توسعه هزاره در سند مشهور ملل متحد در دستو مذاکره بوده اند. سخن گفتن شخصیت های حرفه ای بین المللی، چون بان کی مون، دقیق و حساب شده و از ارزیابی های کلیشه ای برکنار است؛ و به هیچ روی از باب خالی نبودن عریضه نیست. پس سخن او را می باید دست آوردی جدی محسوب داشت وقتی که هم به وزیر ما و هم به همکاران خود در دبیرخانه می گوید که طی هفت سال تجربۀ دبیرکلی سازمان ملل، هیچگاه فضا را چنین مثبت ندیده و دلیل آن را در سه مولفۀ حضور مؤثر دکتر روحانی و دکتر ظریف و نشانه های پیشرفت در بحث هسته ای و سوریه و اجماع در مورد اهداف توسعه ای هزاره جمع بندی می کند. سخن دبیرکل آئینه ای است از انعکاس تصویری تازه و به روز از دیپلماسی کشور ما.

اما شرکت وزیر ما در مذاکرات وزرای ۵+۱ و ملاقاتهای جنبی آن از موضع به نمایش نهادن حرفه ای ارادۀ سیاسی ما برای رفتن به سوی حل مشکل انجام گرفت بی آنکه نیازی به عدول از مواضع اصولی ما باشد. اصلا اعتبار دستگاه دیپلماسی کشور منوط به حضور و انفاذ اصولی است که از ارادۀ ملی ناشی می شود. برای همین است که می گوئیم مذاکره خوب یک هنر است و تجربه و تخصص می خواهد. اما گزینش های ارزشی در دیپلماسی می باید بر وظیفه ای متمرکز شود که در آن لحظه به آن سپرده شده است. یعنی می باید مقام بیان حفظ شود. نرمش هم در همین چارچوب موضوعیت پیدا می کند که اصلا به معنای عدول از حقوق ملت نیست بلکه به معنای قدرت ابتکار برای عبور از بن بست های گذشته و پرداختن به آینده است. مقام بیان اقتضا می کرد که در این مذاکرات رسما نشان دهیم و ثابت کنیم که چرا ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت و تحریم‌های بین المللی ناشی از آن قانونی و مشروع نبوده است و چرا تحریم راه حل نیست. باید روشن کرد که چرا اثبات صلح آمیز بودن برنامه هسته ای‌مان در نگاه استراتژیک ما اهمیت دارد و چرا طرف مقابل هم باید، برای تضمین این هدف، برنامه صلح آمیز غنی سازی ایران را تحت نظارت آژانس بپذیرند؛ و برای این مهم، چه راه حلی می تواند موفق باشد. نوع گزینش استدلال ها و رهیافت راهبردی ما در این میان گویای پشتوانۀ اندیشگی ما در ادامۀ آبرومند راه و عدم تذبذب در فهم و نمایش منافع ملی است. این همان است که تلاش دکتر ظریف در آن جلسه بر آن متمرکز بود. البته او، برای تمهید این فهم متقابل، در روزهای قبل از جلسه، با همه وزرای ۱+۵ ، به جز وزیر خارجۀ آمریکا، به صورت مفصل ملاقات‌های جداگانه ترتیب داده بود. به گمان من، در یک نگاه حرفه ای، گفتگوی با آقای کری در حاشیه جلسه نیز در تحقق همین هدف می گنجد.

اصولا در فضای فشرده حضور وزرا در مجمع عمومی جز این دست آورد نمی باید انتظار داشت. زیرا آن فرصت، جای رسیدن به نتیجه فنی نیست بلکه جای تعیین ظرفیت و سطح استراتژیک مذاکرات است. جای آن است که وزیر ما بتواند چنان حضوری روشن و حرفه ای و مسلط نشان دهد که متناسب باشد با ارتقاء سطح مذاکرات به سطح وزیران پس از هشت سال، تا نشانی باشد از ظرفیت و اعتماد به نفس و نگاه جدی ما برای خروج از دور باطل مذاکره برای مذاکره در اجلاس آتی ژنو که طی آن کار مهمی در پیش است و حمایت یکپارچۀ ملی از آن شرط عقل سیاسی است. انگیزۀ من هم در این نوشته جز این نیست.

در این میان، پس از ۳۴ سال مشکل و تنش، موضوع دیدار و سپس گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی مطرح می شود. سنگینی تصمیم در این موضوع کم نیست و مواجهه درست و مسئولانه با آن و کنترل امواج برآمده از آن و بهینه سازی نتایج آن در داخل و در خارج نیازمند توان حرفه ای و اعتماد به نفس دیپلماتیک است، در حالی که نشستن و عافیت طلبیدن و کاری نکردن و شعار دادن البته کار آسانی است. و البته هیچ دیپلمات پخته ای مدعی امکان لحاظ همۀ جوانب در لحظه نیست بل اجتهاد بر اساس معیارها در آن لحظه کار اوست. و این منافاتی با استقبال از نقد و نظرهای سازنده و مکمل ندارد.

در هر صورت، نتیجۀ مهمی حاصل می شود یعنی اعلام ارادۀ سیاسی و دستور دو رئیس جمهور به وزاری خارجه خود برای رسیدن به راه حلی سریع. کسانی که کار دیپلماتیک نکرده اند و مسئولیت نپذیرفته اند و با تاریخ دیپلماسی مدرن هم آشنائی ندارند ممکن است نتوانند اهمیت همین گام را حس کنند. اما مردان عمل می دانند که این عرصه جای حوصله و ژرف بینی است و نه جای شعار و دهن بینی. جای آن نیست که بگوئیم:

از هـر کـرانـه تیر دعـا کرده‌ام روان
باشد کزین میانه یکی کارگر شود

بلکه جای آن است که از هر کرانه تیرهای اخلاص و ابتکار و حوصله و دقت و صبوری چنان روان کرد که مجموعۀ آن کارگر شود.

وقتی حرکت دیپلماتیکی شروع شد، صحنۀ عمل را می باید پویا و زنده نگاهداشت؛ هم می باید آن را لحظه به لحظه به روز کرد و هم به مولفه های حاشیه ای نیز توجه کرد تا آرایش صحنه از همۀ جوانب حفظ شود و برهم نخورد. و همین است که وزیر خارجه می باید وسط همۀ این گرفتاری ها، جلسۀ وزاری خارجۀ عدم تعهد را هم ادراه کند، و دهها ملاقات دوجانبه را هم انجام دهد تا مولفه های لازم برای ساز و کار روابط چندجانبه و برپائی خیمۀ فعال دیپلماتیک فراهم شود. از طرف دیگر، در چینش کار وزیر، ملاقات با جوانان متخصص ایرانی که از شهرهای مختلف به نیویورک آمده اند را نیز باید دید. به آنها هم باید گوش داد و دلگرمشان نگاه داشت. با هیات پارلمانی ایتالیا هم باید گفتگو کرد، و رایزنی با رئیس صلیب سرخ جهانی، و نیز دیدار با رئیس و برخی اعضای شورای روابط خارجی امریکا و اعضای شورای آتلانتیک، برخی اساتید دانشگاه پرینستون؛ به علاوۀ همراهی با رئیس جمهور در بعضی دیدارها با همتایان ایشان. کارهای جاری هم هست؛ جلسات داخلی منظم با هیات وزارت خارجه هم می باید داشت، جمع بندی کرد. گزارش ها را شنید و تصمیم گرفت، و البته گاهی هم در وسط جلسه به خواب رفت! یک روز دیگر هم، از ساعت ده صبح تا پنج بعدازظهر، نه وزیر خارجه را دید و مذاکره کرد، و البته در همان کنار راهروهای ساختمان سازمان ملل نمازی هم خواند و به دو تکه ای پیتزای سبزیجات هم برای نهار بسنده کرد! بخشی از فهرست ملاقاتهای گستردۀ سفر را در پی نوشت می آورم.

مصاحبه های تلویزیونی هم بخش دیگری از کار است. یکی با فرید زکریا، که یکشنبه ای از شبکه سی ان ان پخش شد، و یکی دیگر در یکشنبه ای دیگر، که باید ساعت هشت و نیم صبح در استودیوی شبکه ABC در نیویورک رفت برای یک مصاحبه زنده (Sunday Morning Talk Shows) که بسیار پربیننده است و هر هفته هم چند تن از مقامات آمریکا در آن شرکت می کنند. دکتر ظریف در میدان این مصاحبه ها تازه کار نیست. او حدود ۲۶ سال قبل هم اولین بار در همین برنامه به همراه عصمت کتانی سفیر وقت عراق شرکت داشته تا با زبان مودبانه ای از منافع ایران دفاع کند. او خوب می داند که هدف از این مصاحبه ها اقناع مخاطبان آن شبکه در جهت منافع ماست و نه گیج کردن آنها به نیت مصرف داخلی گفتگوها. پس از مصاحبه هم، یکشنبۀ وزیر پر است. ملاقات با یک استاد برجسته ایرانی که برای این ملاقات شش ساعت از کالیفرنیا در پرواز بوده ( همچنانکه در روز دیگر، ملاقات با یک استاد ایرانی دیگر که رییس یکی از دانشکده‌های مهم آمریکاست) ، و سپس نهار با پانزده نفر از اساتید برجسته و سیاسیون آمریکایی. تصحیح دیدگاه‌های نخبگان موثر آمریکایی کار موثری است که نباید نادیده انگاشت. ملاقات طولانی دیگر ظریف با اعضای مهم اندیشکده‌های آمریکا که در بخشی از آن دکتر روحانی هم حضور داشته اند در همین ردیف قرار دارد. شام آن یکشنبه هم با جوانان دانشمند نخبه ایرانی می گذرد.

در سوی دیگر، وقتی می خواهیم با جو نادرستی که در اطراف برنامه هسته ای ما درست شده و منافع ملی ما را به مخاطره انداخته مسئولانه برخورد کنیم، لازم است از نظریات علمی کلوپ بین المللی دانشمندان هسته ای در جهان هم بهره برد تا بتوان احتجاج کرد که، اگر نیت حل مشکل در میان است، نگاه علمی و فنی متخصصان بی طرف هم در آرام کردن فضا و افزایش قدرت دفاع منطق ما مورد اعتنای ماست. تکیه بر اجماع علمی دانشمندان در بسیاری از موارد راهگشای کنار زدن بهانه های سیاسی است. پس، در همین روزهای پرکار، وزیر می باید چهار ساعت با تعدادی از دانشمندان هسته ای صاحب نام و برجسته آمریکایی در رزیدانس بنشیند و از نظر تخصصی آنان در روش های فنی ایمن سازی برنامه هسته ای ایران از خطر اشاعه آگاه شود و آن را در چنتۀ خود برای ارائه راه حل در سر میز مذاکره نگاه دارد زیرا، برای اسکات خصم، نه شعار به کار می آید و نه آرزو. باید نظرگاههای قابل استناد روی میز گذاشت. و برای تمهید این مهم، باید سخت جان بود، تلاش را ادامه داد و دل سرد نشد. رها کردن کار آسانی است، بهانه هم به اندازۀ کافی وجود دارد. دکتر طریف به خاطر می آورد که همین هفت هشت سال قبل، در دوران سفارتش در نیویورک، در مدتی مسئول بخشی از مذاکرات هسته ای هم بود. با بعضی از همین دانشمندان آمریکائی، که اشاره رفت، جلسات طولانی متعدد در همین رزیدانس داشته است تا بلکه طرحی قابل ارائه به دست آید که دهان بهانه جویان را در مذاکرات ببندد. آن رایزنی ها با دانشمندان به طرحی منجر می شود که شد که در فروردین ۸۴ در پاریس به سه کشور اروپایی ارائه می گردد (با استفاده از پاورپوینت!!)، اما متاسفانه به دلیل فشار جان بولتن (معاون وقت وزارت خارجه آمریکا) بر اروپایی ها آن طرح به نتیجه نمی رسد که، به اذعان اهل فن، اگر به نتیجه رسیده بود شرایط جور دیگری می بود.

برای آشنایان به صحنۀ شطرنج روابط بین الملل و قواعد آن، روشن است که، در این میان، تب و تاب رژیم اسرائیل برای چیست. گران ترین ارمغان برای او، به دست آوردن تریبون است. فراهم شدن امکان جلب توجه و مطرح شدن. امکان حرف زدن و شنیده شدن. رژیمی که به دلیل ماهیت جعلی اش اساسا حرفی ندارد که برای وجدان عدالت در جامعۀ جهانی گفتنی باشد، و به همین دلیل، در شرایط سالم، به طور طبیعی همواره منزوی است. و فقط در فضای آشفته امکان حرف زدن و مطرح شدن دارد. و نمود و حرکتش در چشم انداز منطق بشری، همواره قسری است. به خلاف کشوری تاریخی و اصیل چون ایران، با موقعیت ژئوپولیتیکی استثنائی اش، که به طور طبیعی مطرح است و منزوی کردنش قسری است. هم تاریخ این امکان را به ایران داده است، و هم طبیعت، و هم روحیۀ اعتماد به نفس و مقاومت که میراث نفسی است که امام و انقلاب و اخلاص شهدا در ملت دمیدند که در دفاع مقدس جلوه کرد. برای منزوی کردن چنین کشوری، ناسالم و غبار آلود کردن فضا و همهمه پردازی برای شنیده نشدن صدای او راهی است که بدخواهان بر می گزینند. و متاسفانه، غفلت های ما هم گاهی آب به آسیاب آنها ریخته است.

اهل نظر در روابط بین الملل به خوبی می دانند که بالاترین خدمت به رژیم اسرائیل، فراهم آوردن زمینۀ حرف زدن و مطرح شدن اوست. یعنی امکان سازی برای طبیعی جلوه دادن فریب کارانۀ یک حرکت قسری. امکانی که بعضی حرف های نامعقول ما هم متاسفانه در مقطعی در تمهید آن موثر بوده است. در چنین واقعیت پیچیده ای است که اهمیت شبکۀ گسترده فعالیتهای حرفه ای فشرده و چند بعدی و برخوردار از استاندارد درست دیپلماتیک دکتر ظریف و تیم او را می باید درک کرد و ارج نهاد. او به درستی گفت که اسراییل، پس از هشت سال باردیگر در مجمع عمومی منزوی شد و اجازه نیافت، با سوء استفاده از برخی حرف‌های شعاری و از راه مظلوم‌نمایی، از دیگر کشورها باج‌خواهی کند. و حربۀ او نخ نما شد. این در حالی بود که بیش از سفر نیویورک، در کنگره امریکا زمزمۀ طرحی بود برای انزوای بیشتر ایران که برای اسرائیل بسیار غنیمت است. چرا می باید با خالی گذاشتن صحنه از فعالیت حرفه ای دیپلماتیک، به زبان قابل فهم اهل فن در جامعه جهانی، ابتکار عمل و زمینه سازی برای تحریف را به نتانیاهو سپرد؟ چنانکه بی تحرکی یا زبان نامانوس و نامفهوم و جنجالی ما در مقاطعی در هشت سال گذشته چنین فرصتی را به او داد.

* * * * * *

اقامت شانزده روزه وزیر خارجه و تیم ایران در نیویورک حاوی تلاش متراکمی بود به نیت فراهم آوردن زمینه و مقدمۀ مناسبی برای ورود در اصل دستورکار برای حل مشکلات در چارچوب منافع ملی و زی اصولی نظام. پس از اینهمه، آنها به وطن بازگشتند تا نفسی تازه کنند و پس از تمهید این مقدمۀ لازم، آماده پرداختن به گام های تخصصی شوند که موضوع مشخص اولین پاراگراف آن مذاکرات آتی در ژنو است.

حمایت رهبری از تحرک دیپلماسی دولت و سفر نیویورک و ابراز اعتماد و خوشبینی به آن، قوت قلبی اثر بخش و پشتوانه ای بزرگ برای ادامۀ مسیر است. مجموعۀ فعالیتهای سفر و ساختار دیپلماتیک آن همچون متنی است که در این فصل دیپلماسی ما نگاشته شده؛ و رهبری چون برای متن این تحرک ارزش و اهمیت قائل شدند، البته بعضی فقرات آن را مستحق ویرایش هم دانستند. و چه خوب. زیرا همینکه صاحب نظری به ویرایش یک متن و موضع و موقع بعضی جملات و عبارات اهتمام کند خود نشانۀ ارجمندی و قابلیت و مبنا قرار گرفتن اصل متن است. بخصوص وقتی موضوع متنی که نگارش شده است مهم و حساس و ملی است البته می باید ساختار آن را به صاحب نظری که اشرافی متین بر متون مربوط و حواشی و تفاسیر محتمل دارد سپرد تا کار پخته شود و دفع دخل های مقدر لحاظ گردد و مصونیت از آفت های محتمل منظور شود. در تدوین یک متن، معتبر بودن یا نبودن یک گزارۀ خاص یک بحث است و «جای» آن در مجموعۀ متن در ویرایش نهائی بحث دیگر. این دو را می باید از هم تفکیک کرد. عبارات رهبری در اظهار نظرشان دقیق انتخاب شده بود. خلط نباید کرد. رهبری مسئول سیاست های کلی نظام اند که اقتضای آن جامع نگری از موضع اشراف است. هم حق و هم وظیفه دارند که حساس و موشکاف باشند. هرکس می باید کار خود را بکند. کار تیمی که در خط قرار دارد استفادۀ بهینه و عزت مندانه از همۀ امکانات و ابزارهای دیپلماتیک در لحظه در دستور کاری است که برای او تعیین شده است، و کار رهبری مراقبت جامع استراتژیک از افقی بلندتر و مشرف بر صحنه است که می باید به راهیانِ خط مقدم منتقل شود. این دیده بانی راهبردی یک نعمت و یک ضرورت لجستیک است و نشانۀ استحکام و گسترۀ دید نظام.

بگذارید در تبیینِ این مراقبت دوسویه، سخن را با نگاهی قرآنی، به قدر فهم خود، متبرک کنم که در یکجا، پس از آنکه دستورمان می دهد که آنچه در توان داریم در مقابل دشمنان آماده کنیم تا در موضع قدرت قرار بگیریم، سفارش می کند که «اگر سرِ صلح داشتند، تو هم از درِ صلح درآی و بر خدای شنوا و دانا توکل کن؛ و اگر بخواهند با تو نیرنگ ببازند، خدا تو را کفایت خواهد کرد، همو که تو را با یاری خود و با مومنان مدد فرمود» یعنی که در عین آمادگی برای دفاع، اصل بر صلح است و توکل بر خدا در نگرانی های محتمل. اما از سوی دیگر و جای دیگر، او را به ایستادگی و گریز از رُکون در مقابل ظالمان، فرمان می دهد تا مبادا به آتش گرایش به آنان در مقابل فشارهایشان بسوزیم و پشتوانۀ معنوی خود را ببازیم: «تو و هرکه با تو روی در خدا آورده باید بایستید که این فرمانی است که نباید از آن سر بپیچید که خدا به کارهایتان بیناست؛ و به سوی ستمکاران متمایل نشوید که آتش دامانتان را خواهد گرفت و جز خدا یاری نخواهید داشت و زان پس بی یار رها خواهید شد.» . این فشارها بر پیامبر(ص) گاهی چنان بود که، اگر دست حمایت خدا بر شانۀ او قرار نمی گرفت، می رفت که حتی آن بزرگوار را هم به اندک کوتاه آمدنی بکشاند: «و نزدیک بود که به فریب آنها از وحی ما منحرف شوی تا چیز دیگری بر ما ببندی، و البته در آن صورت تو را به دوستی خواهند گرفت؛ و اگر نبود آن پای مردی که به تو دادیم، بی گمان بیم آن می رفت که اندک گرایشی به جانب ایشان پیدا کنی؛ در آن صورت، نتیجۀ آن را در زندگانی و مرگ دو چندان به تو می چشانیدیم و یاوری در برابر ما نمی یافتی».

در بیان رهبری، حمایت از برآیند سفر و تحرک در دیپلماسی دولتی که برگزیدۀ ملت است، و خوشبینی و اعتماد به تیم دیپلماتیک ما که ، تناقضی با ابراز بدبینی و بی اعتمادی به بیگانه ندارد؛ که آن اعتماد و خوش بینی محصول شناختن توان و انگیزۀ فرزندان ایران است که برکشیدۀ انقلابند، و این نگرانی مسبوق به رصدی است که نشان داده است مدار گردش منظومۀ ارباب قدرت در سپهر سیاست جهانی چندان امن و پاکیزه نیست. پس در واقع این تذکر هم، در عمق خود در دراز مدت، مقوم همان اعتماد و حمایت است. این ویرایش مقوم متن است. این هردو از جنس پشتیبانی و حفاظت لجستیک است. این مراقبت دوسویه رهبری را می باید قدر شناخت. مگر نه آن است که یک کار ملی می باید متین و مستدام و مستظهر به همۀ توان ملی باشد؟ با پختگی و بلوغ و اخلاصی که در وزیر خارجه در مسئولیتی که پذیرفته است سراغ داریم، او هم نه تنها از آن استقبال می کند که به آن نیاز دارد. سلوک و معرفت تجربی هم همین را توصیه می کند:

به کــوی عـشــق منه بی دلیـــل راه قــدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

این توجه دقیق و موشکافانه و حمایت و اعتماد و خوشبینی رهبری را به تیم دولت می باید تبریک گفت و آن را پشتوانۀ تداوم و موفقیت تلاشهایشان و افزونی انگیزه و دقتشان قرار داد. چنین بادا.

از یاد نبریم که آنکه مسئولیت آماده سازی و کاربردی کردن اولین ویرایش یک نقشۀ راه اساسی و همه جانبه را عهده دار است کاری دشوار در پیش دارد که ادامۀ تا موفقیت محتاج حمایت ملی و دلسوزی و انصاف و قدرشناسی همگان است. کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها. طبیعی است که یک دیپلمات خبیر، براساس اجتهاد در لحظه و با توجه به منافع کلان ملی و شاقول اصول نظام حرکت می کند و به هیچ روی مدعی انطباق کامل امورِ عالم اثبات با عالم ثبوت نیست. این کار او نیست. کار او در لحظه در عالم اثبات شکل می گیرد و تطابق ثبوتی آن در زمان و تدریج و در عرصۀ نقد و آزمون و خطا به سوی تحقق می رود. و کیست که نداند معما چو حل گشت آسان شود. در این میان، مهم باور به توانمندی های اندیشگی خودمان در لحظه و اعتماد به نفس ملی است. خوشحالیم که هدایت کنندۀ دستگاه دیپلماسی ما، در طول سالها، از آزمون درایت و غیرت ملی و اعتقادی پیروز بیرون آمده است، و اکنون، در مقطعی حساس برای تاریخ کشور و نظام مسئولیت پذیرفته است.

******

وزیر خارجه کاری سنگین و بزرگ در پیش دارد. امیدوارم توان خود را بر اصل کار متمرکز کند و بعضی حواشی نفس گیر فرصت سوز را واگذارد. کشور در این اوضاع و احوال حساس و خطیر، وزیری همواره امیدوار و تازه نفس و پا به رکاب می خواهد. آنها که باید او و قدر زحمات او را بشناسند می شناسند و دعا و حمایت آنان بدرقۀ راه خدمتگزاری او به کشور است. دعا می کنیم که خداوند به همۀ نقادان ما دلسوزی و انصاف و تقوای کلام و به همۀ کارگزاران ما نعمت توکل و نقدپذیری و مراقبه در کشاکش های این دارِ غرور عطا فرماید

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است
راهـــــرو گر صد هــــنر دارد توکــــــــل بایدش
نازهــا زآن نرگس مستـانـه‌اش باید کشــــــید
این دل شوریـده تـا آن جـعد و کاکـــل بایـدش

به رسم تبرک، و هدیه به تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، سخن محکم امیر مومنان(ع) در داستان جمل به فرزندش را ختام مِسک این کلام قرار می دهم:

تزول الجبال و لاتزل . . . واعلم ان النصر من عندالله. کوه ها می لرزند و تو استوار باش . . . و بدان که پیروزی از خداست.

* دکتر احمد جلالی؛ نماینده سابق ایران در یونسکو و رئیس اسبق کتابخانه مجلس شورای اسلامی

—————–
پی نوشت ها:

۱- ملاقات با وزیران خارجه اروپائی، انگلیس، فرانسه، آلمان، سوئد، ایتالیا، سوئیس، يونان، هلند، فنلاند، اسلواكی، کرواسی، نروژ، پرتغال، بلژیک، ایرلند، رومانی، بلغارستان، مجارستان و لهستان ،چک، بوسنی و نیز وزیر خارجه روسیه و امریکا و در میان همسایگان: همتایان افغان، ارمنی، آذری، ترکمن و ترک و با کشورهای عربی: وزیران خارجه امارات، بحرین، سوریه، یمن، قطر و عمان؛ و از اقیانوسیه، وزرای خارجه نیوزلند و استرالیا. و از امریکای جنوبی، وزرای خارجه آرژانتین، کوبا و برزیل؛ و از شرق آسیا، وزاری خارجه ژاپن، اندونزی، سنگاپور و سریلانکا و معاون وزیر خارجه کره شمالی؛ و از آسیای میانه، وزرای خارجۀ قيزستان و قزاقستان؛ و از افریقا، با وزرای خارجۀ بروندی و الجزایر؛ و در سوی دیگر، دیدار با وزرای خارجۀ قبرس، گرجستان و بلاروس؛ و سفرای بعضی دیگر کشورها.

۲- آیات ۶۱ و ۶۲ سورۀ انفال: وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ، إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ؛ وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّـهُ، هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ .

۳- آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سورۀ هود: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون.

۴- آیات ۷۳ تا ۷۵ سورۀ اسراء: إِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ، وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا؛ وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا؛ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا.