حجاریان: در انتخابات ۸۸ تقلب نشد سعید حجاریان میگوید که در انتخابات ۸۸ آنچه از صندوقهای رای بیرون آمد نام احمدینژاد بود و تقلبی در صندوقهای رای صورت نگرفت. به گزارش ۵۹۸، سعید حجاریان از چهرههای سیاسی اصلاحطلب است که همه وی را به عنوان تئوریسین جریان اصلاحات میشناسند. سعید حجاریان از آن دست شخصیتهایی […]
حجاریان: در انتخابات ۸۸ تقلب نشد
سعید حجاریان میگوید که در انتخابات ۸۸ آنچه از صندوقهای رای بیرون آمد نام احمدینژاد بود و تقلبی در صندوقهای رای صورت نگرفت.
به گزارش ۵۹۸، سعید حجاریان از چهرههای سیاسی اصلاحطلب است که همه وی را به عنوان تئوریسین جریان اصلاحات میشناسند. سعید حجاریان از آن دست شخصیتهایی است که به دلیل وضعیت جسمانی و همچنین نظرات خود کمتر در رسانهها بروز و ظهور دارد ولی وقتی حرفی برای گفتن در افکار عمومی داشته باشد ساکت نمیماند.
سعید حجاریان از موسسان وزارت اطلاعات بود که تا کنون دو بار ترور شده است. به گفته خودش اولین بار در سال ۱۳۶۰ بود که توسط مجاهدین خلق مورد ترور قرار گرفت ولی دومین بار که توسط سعید عسگر در سال ۷۸ مورد ترور قرار گرفت، عمرش به جهان ماند ولی برای همیشه ولیچر نشین شد. حجاریان بعد از این گفتوگو با یک سوال استفهام انکاری از ما پرسید که “به نظر شما، به من میآید خودم، خودم را ترور کرده باشم؟” و خودش هم ادامه میدهد:”شخصی علیه من کتاب نوشته است و در این کتاب نوشته است که حجاریان خودش، خودش را ترور کرده است”.
به هر حال، تئوریسین اصلاحات بیش از یک ساعت و نیم به گفتوگو نشست. وی وارد مباحث سیاست خارجی و سیاست داخلی شد. در این گفتوگوی مشروح، با سعید حجاریان درباره مسائل مختلفی از جمله مشکلات دولت روحانی، ماجرای انصراف عارف، ماجرای چینش کابینه روحانی، ادعای تقلب در انتخابات ۸۸، مطالب جدید سروش درباره قرآن و … سخن گفتهایم.
در اثنای این گفتوگو که در دهه آخر ماه مبارک رمضان انجام شد، سعید حجاریان یادی هم از آیتالله مجتبی تهرانی میکند و میگوید که شبهای احیا را در مجالس ایشان بوده و امسال دیگر آقا مجتبی …
آنچه در ذیل میآید متن کامل گفتوگوی تسنیم با سعید حجاریان است:
تسنیم: بسیار تشکر میکنیم از اینکه علیرغم وضعیت نهچندان مساعد جسمیتان، وقتی را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار دادید که بتوانیم با شما به گفتوگو بنشینیم. به عنوان سؤال اول، میخواهیم نظر شما را در این باره بدانیم که چه اتفاقی افتاد که دولتی با شعار اعتدال بعد از دولت احمدینژاد بر سر کارآمد؟ مهمترین چالشهای و پاشنه آشیل دولت آقای روحانی در ادامه راه چه خواهدبود؟
– حجاریان: ابتدا اجازه بدهید سوالی از شما بپرسم، آیا میدانید معنای تسنیم چیست؟
تسنیم: بله، بر اساس آیه شریفه “و مزاجه من تسنیم، عیناً یشرب بها المقربون” تسنیم چشمه جوشانی در بهشت است که مقربین از آن مینوشند.
– حجاریان: درست است. میدانید دو مزاج دیگر هم در قرآن داریم؟
تسنیم: نه متاسفانه اطلاعی ندارم.
– حجاریان: یکی «مزاج کافور» و یکی هم «مزاج زنجبیل». اینها در آیات قرآن است. شما زنجبیل خوردهاید؟
تسنیم: بله زنجبیل خوردهایم.
– حجاریان: کافور چطور؟ (خنده)
تسنیم: نمیدانم، شاید در سربازی داخل غذا ریخته شده باشد و من هم خورده باشم. (خنده)
– حجاریان: میدانید خاصیت زنجبیل و کافور و تفاوتشان چیست؟
– تسنیم: فکر میکنم منظورتان این است که زنجبیل میل و تحرک انسان را بیشتر میکند و کافور برعکس.
– حجاریان: ببینید یکی برای افراط است و یکی برای تفریط است، اما تسنیم چیست؟
تسنیم: اعتدال؟ (خنده)
– حجاریان با خنده: شما مشی معتدلانهای دارید؟
تسنیم: بله؛ انشاءالله مشی ما اعتدال به معنای واقعی باشد. سعی میکنیم که مشی ما اعتدال باشد.
– حجاریان: سعی کنید که مشی شما هم مانند نامتان معتدل باشد. کم کم با دولت هم راستا شوید(خنده). انشاالله که اعتدال را مشی خود قرار دهید زیرا به اسم تسنیم هم میخورد.
اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که آقای روحانی با مشکلات خیلی زیادی روبروست که بنده در چند مصاحبه به آنها اشاراتی داشتهام. ایشان با مشکلات داخلی، خارجی، اقتصادی و فرهنگی، اشتغال، تورم، آموزش و پرورش، بهداشت، پروژههای ناتمام و عقب مانده، بدهیها و حتی بدهی به بانک جهانی روبرو هستند و باید با آنها دست و پنجه نرم کنند.
تسنیم: البته موضوع عدم پرداخت بدهی به بانک جهانی را میگفتند به این خاطر بوده که ما تحریم بانکی شدیم و قادر به نقل و انتقال بینالمللی بانکی نیستیم.
– حجاریان: این موضوع به بانک جهانی ربطی ندارد.
تسنیم: آن بانک واسط به خاطر تحریم بانکی ایران، پول را به بانک مرکزی پرداخت نمیکرده و پیش خود نگه داشته است. یعنی ایران پول را به بانک واسط پرداخت کرده بود.
– حجاریان: آنها در تهران پروژه دارند، پول این پروژهها باید مستقیماً و بدون واسطه پرداخت می شده که مدتی است این امر انجام نشده. اخیراً کنگره آمریکا هم تحریمهای شدیدتری علیه ایران تصویب کرد اما اجرای آن را به بعد از مهر ماه موکول کرد تا ببیند که آقای روحانی چه کار میکند. اگر اوباما این تحریمها را تصویب کند ما دیگر نمیتوانیم میزان قابل توجهی نفت بفروشیم. الان هم ذخایر دلاری تمام شده است و دوباره قیمتها به خصوص قیمت کالاهای سرمایهای و تکنولوژی صنعت نفت بالا میرود که این هم به نفع آن طرف است.
تسنیم: از طرفی اگر آقای روحانی بخواهد با آنها کنار بیایند… بنده اخیراً یک مقاله در بی بی سی خواندم که تاکید میکرد آقای روحانی باید مواضع خود را به کلی تغییر بدهد و مطالبات خاص ۱+۵ را بپذیرد اما در قبال آن حتی منتظر رفع تحریمها هم نباشد، چون ممکن است پروسه رفع تحریمها ده سال به طول بینجامد. این زورگویی غرب به روحانی و مردم ایران نیست؟
– حجاریان: سالها طول میکشد تا تحریمهای سازمان ملل لغو شوند. تحریمهایی که در شورای امنیت سازمان ملل علیه صدام وضع شده بود همین ماه گذشته لغو شد.
تسنیم: چطور آنها به سرعت تحریم میکنند ولی به کندی آن را لغو میکنند و از طرفی هم به سرعت از ما میخواهند تسلیم شویم؟ این نوعی قلدرمآبی نیست؟
– حجاریان: چون برای رفع تحریم هر پنج عضو دائم شورای امنیت باید آن را امضا کنند ولی تصویب آن راحت است و آن را به سازمان ملل میبرند و ثبت میکنند. فعلاً دنیا اینگونه است.
البته دولت احمدینژاد، دولتی بود که میخواست دفتر سازمان ملل را به ایران بیاورد و میگفت که هزینه آن را می دهیم، در حالی که آنها را در کمیتههای فرعی سازمان ملل هم راه نمیدادند.
میخواهم عرض کنم که آقای احمدی نژاد خیلی بی احتیاطی کرد و به تحریم ها با دید کاغذ پاره نگاه کرد و همین کاغذ پارهها ما را بدبخت کردند. مدت زیادی است که صدام ساقط شده و عراق به دست آمریکا افتاده است و روابط حسنهای دارد ولی پس از دوازده سال تحریمهای عراق لغو شدند.
تسنیم: فکر نمیکنید که اگر آقای روحانی بخواهد از همین اول امتیاز دهد جلوتر که برویم با مشکل روبرو میشویم؟
– حجاریان: ببینید قصه بسته (Package) است، بستهای نیاز است که همه مواد ضروری در آن دیده شده باشند.آنها به دنبال اعتمادسازی هستند، چند بار هم نماینده آژانس برای بازدید از پارچین به اینجا آمده است، اما اجازه بازدید پیدا نکرده است.
تسنیم: سایت پارچین یک مرکز نظامی است و طبیعتاً محرمانه هم است و با توجه به اینکه چند وقت پیش اسناد ما توسط آژانس فاش شد نباید به آنها بیاعتماد باشیم؟
– حجاریان: سؤالهای دیگری هم دارند. ۱۲ سوال دارند که ما آنها را پاسخ ندادهایم.
تسنیم: اگر خاطرتان باشد، یک مودالیته ۷ ماده ای بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنظیم شد و دو طرف متعهد شدند که بر اساس این مودالیته کار کنند. در این مودالیته بنا بر این بود که ایران هر کدام از ۷ سوال آژانس را یک به یک پاسخ دهد، البته با این شرط که هر سوالی که ایران پاسخ داد و آژانس قانع شد، آژانس رسماً اعلام کند که آن موضوع خاتمه یافته و به سراغ سوال بعدی برویم. ایران هر ۷ سوال را پاسخ داد و آژانس اعلام کرد که پاسخ خود را شنیده، اما باز هم زیرش زدند و به حل موضوع هستهای ایران رضایت ندادند.
– حجاریان: آنها خیلی زرنگ هستند ولی خب ما هم جواب ندادیم.
تسنیم: چرا، آژانس گفت که ایران آن هفت مورد را جواب داد…
– حجاریان: آن موضوع در زمان البرادعی بود، اما مدیر کل بعد از او گفت که ایران جواب نداده است.
تسنیم: در مودالیته، به دلیل اینکه روند کار، مرحله به مرحله و گام به گام بود، اگر هر مرحله ای طی نمیشد و پاسخ داده نمیشد. آژانس نمیتوانست وارد مرحله بعد شود. وقتی اینها وارد مراحل بعدی می شدند یعنی پاسخ گام قبلی را کاملا گرفته و قانع شدهاند.، زمانی که وارد مرحله هفتم شدند یعنی شش مرحله قبلی را امضا کرده بودند و حل شده بود.
– حجاریان: شما مثلا بحث فردو را ببینید…
تسنیم: فردو مسئله جدیدی بود. تاسیسات فردو از نظر قوانین NPT مشکلی نداشت، ما یک تاسیساتی داشتیم که در این مرحله، هیچ نیازی به اعلام آن نبود. این به نوعی بهانهگیری غرب بود.
– حجاریان: ما باید اعلام می کردیم ولی آنها کشف کردند و بعد ما اعلام کردیم. من نمیخواهم زیاد وارد این حوزهها شوم و خیلی در این زمینه تخصص ندارم ولی آنها زرنگ هستند و ما باید دقت کنیم. در حالی که خیلی بی دقتی شد، خیلی جارو جنجال شد، بدون اینکه دستاوردی داشته باشیم، داد زدیم که ما این کار و آن کار را انجام دادهایم. در حالی که کشوری مانند پاکستان دقیقاً بر عکس این فرایند عمل کرد. اصلا لزومی ندارد بر سر این مسائل تبلیغات بیجا کنیم.
آقای احمدینژاد یک پروژه نفتی راکه به صورت ناقص بوده افتتاح کرد. گاز را از جای دیگر آورده و تزریق کردهاند و در ادعایی بیهوده میگویند که این فاز مورد بهرهبردای قرار گرفته است. آیا این کار درست است؟ تمام کارها شعاری است، در حالی که سر قضیه هستهای نمیتوان با شعار جلو رفت. اما مثلاً دروزارت دفاع آقای وحیدی شعار ندادند و واقعاً کار کردند.
تسنیم: آقای روحانی درباره کابینه خود با شما مشورت کرده است؟
– حجاریان: خیر.
تسنیم: چینش افراد و وزرای پیشنهادی کابینه آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
– حجاریان: خب! شعار آقای روحانی اعتدال بود و بالطبع کابینه ایشان هم معتدل است.
تسنیم: آقای روحانی شما را افراطی میداند؟
– حجاریان: نه! آقای روحانی با ما رفیق است، ولی نزد رسانه های معتدلی چون شما اینگونه جا افتاده است.
تسنیم: در کابینه آقای روحانی از طیف نزدیکتر به شما استفاده شده است؟
– حجاریان: بله، مثلاً از آقای حجتی استفاده شده است.
تسنیم: وزارت جهاد کشاورزی؟
– حجاریان: بله! زیرا آقای حجتی گندم را به خودکفایی رساند و مدیر کار بلدی است.
تسنیم: به نظر میرسد از طرف اصلاح طلبان یک تدبیری در حال انجام است و آن اینکه آقای روحانی به عنوان یک اصلاحطلب معرفی نشد. بر خلاف این اشتباهی که اصولگرایان انجام میدهند. به قول آقای مرعشی خدارا شکر که اصولگراها بعد از انتخاب آقای روحانی، فهمیدند که ایشان اصولگراست!
به نظر میرسد اصلاحطلبها منطقیتر عمل کردند و اعلام کردند که آقای روحانی را اصلاحطلب نمیدانند، برای اینکه اگر دولت آقای روحانی نتوانست مطالبات مردم را پیگیری کند در چهار سال بعد خود را آلترناتیو آقای روحانی قرار بدهند، پشت این استراتژی چقدر فکر خوابیده است؟
– حجاریان: به این دلیلی که شما گفتید نبود که اصلاح طلبها آقای روحانی را یک غیر اصلاحطلب معرفی کردند. مهمترین دلیل این است که آقای روحانی خود را فراجناحی معرفی کرده است. ما هم هر کمکی از دست ما بر بیاید دریغ نخواهیم داشت.
بخش زیادی از مردم به خاطر اصلاح طلبان بر سر صندوقها آمدهاند و آقای روحانی هم انتخاب شده است.در آن سو هم مملکت وضعیت خوبی ندارد، لذا هر کمکی توانستیم باید به آقای روحانی بدهیم. زیرا نمیخواهیم دولت ایشان زمین بخورد. به دلیل اینکه زمین خوردن روحانی مساوی با نابود شدن مردم است و صدمه اصلی به مردم وارد می شود. برای ما مردم از خودمان مهمتر هستند.
تسنیم: شما اگر به جای اصولگرایان بودید با دولت آقای روحانی چطور مواجهه میکردید؟
– حجاریان: تعامل؛ تعامل میکردیم و الان هم به او کمک میکنیم. بدون سهمخواهی تعامل کنیم. البته از آقای روحانی انتقاد هم میکنیم ولی هدف ما کمک است.
تسنیم: تا الان انتقادی را به آقای روحانی گفتید؟
– حجاریان: علنی خیر ولی مطالبی را به طور خصوصی منتقل کردهایم.
تسنیم: پس با خود شما غیر از کابینه در مورد موارد دیگر مشورت میکنند؟
– حجاریان: ایشان هنوز کارش را شروع نکرده است، اجازه دهید کار شروع شود تا بعد. بنده حدود ۴ سال در شورای عالی امنیت ملی ارتباط داشته ام و ۴ سال هم در مرکز تحقیقات استراتژیک با آقای روحانی کار کردهام .من با ایشان از قدیم ارتباط داشتهام.
تسنیم: احتمال دارد دوباره به امور اجرایی برگردید؟
– حجاریان: بنده دیگر توان کار اجرایی ندارم.
تسنیم: انشاالله که سالم و سلامت باشید. بگذارید سوالاتی را از جنبههای دیگر هم بپرسیم؛ حضرتعالی از قدیم با آقای سروش بحثهایی را داشتهاید و در آن زمان که در نشریه کیان بحثهایی مطرح میشد. شما مقالاتی را درخصوص اندیشههای سروش و در نقد ایشان با نام مستعار “جهانگیز صالحپور” مینوشتید، الان نیز مجدداً بحثهای جدیدی از آقای سروش درباره قرآن مطرح شده است، آیا هنوز با آقای سروش مراوده دارید و یا مطالب وی را نقد میکنید؟
– حجاریان: من فعلا نظریات دکتر سروش را مطالعه می کنم و باید ببینم بحثهای ایشان تا کجا ادامه دارد.
تسنیم: تا اینجایی که خواندید نظری داشتید؟
– حجاریان: باید نظریه آقای دکتر سروش کامل شود و بعد ما نقد خود را اعلام کنیم.
تسنیم: در مورد بسط تجربه نبوی آقای سروش نقدی داشتهاید. سابق بر این شما با آقای سروش در زمینه حکومت ایدئولوژیک بحث داشتید و نظرات ایشان را کاملا نقد میکردید. میخواهیم بدانیم که الان با نظریات آقای سروش چگونه برخورد میکنید؟
حجاریان: باید دکتر سروش کار خود را تمام کند. البته چون ایشان در ایران حضور ندارند و امکان پاسخگویی شان وجود ندارد، بنابراین امکان نقد برای بنده نیز وجود ندارد. ترجیح می دهم هر وقت نقد من و پاسخ دکتر سروش در جایی امکان چاپ داشت، آن وقت اظهار نظر کنم.
تسنیم: در داخل کشور چاپ میشود؟
– حجاریان: اگر امکانش بود که بنده نظریات دکتر سروش را نقد کنم و پاسخهای ایشان به من در داخل چاپ شود، این کار را خواهم کرد.
تسنیم: تاکنون نقدی درباره مطالب جدید ایشان به ذهن شما رسیده است؟
– حجاریان: بله.
تسنیم: اگر نظریات سروش تمام شد شما نقدی را بر این نظریات منتشر میکنید؟ و اگر در رسانههای داخلی نشد در رسانههای خارجی منتشر میکنید؟
– حجاریان: در خارج منتشر نمیکنم، اگر در داخل امکانش وجود داشته باشد منتشر میکنم.
تسنیم: :الان مشغول چه کاری هستید؟
– حجاریان: البته از توان بنده واقعا کاسته شده است، اما در حال حاضر چند کار را به صورت موازی پیش می برم. یک مقداری روی بحث “جامعهشناسی فقه” کار میکنم و کمی هم در مورد رابطه “سیاست و اخلاق”.
کارهای فرعی هم دارم و مقالات کوچک نیز می نویسم ولی توان من اجازه فعالیت بیشتر را نمیدهد زیرا محقق باید به این طرف و آن طرف برود و دنبال منبع بگردد که من توان این کار را ندارم، باید از افراد بخواهم که از قم و نجف برای بنده منبع بیاورند. اگر بنده پا داشتم خود به دنبال منابع میرفتم و به کسی زحمت نمیدادم.
تسنیم: گروه و تیم کاری خاصی ندارید که این کارها را برای شما انجام دهد؟
– حجاریان: خیر چنین تیمی ندارم.
تسنیم: آقای حجاریان درباره ادعاهایی که درباره تقلب شده بودید، چه نظری دارید؟
– حجاریان: بنده چند بار گفته ام که بحث ما این نیست که تخلف و یا تقلب شده است. به نظر من واقعهای اتفاق افتاده است که اسم آن “تدلیس سیستماتیک” است. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلا اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیب زمینی و یارانه و پول یامفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است. درست است؟
تسنیم: خب! این ر ا در اکثر انتخابات هم میتوان گفت. مثلاً در مورد آقای خاتمی میتوان گفت که با شعارهایی در انتخابات حاضر شد که اصلا در دولت خود به آن پایبند نبود.
– حجاریان: آیا آقای خاتمی از پول بیت المال در راستای شعارهایش استفادهای کرد؟
تسنیم: منظور بنده وعدههایی است که داده میشود و شعارهایی است که بدون اعتقاد واقعی به این شعارها سر داده میشود.
– حجاریان: آقای احمدینژاد وعده نداد، در این راه پول خرج کرده وگونیگونی سیب زمینی و غیره به مردم داده است، درست است؟
تسنیم: در این باره ندیدم که سندی یا عکسی منتشر شده باشد. ولی فرض کنیم همهی این ادعاها درست باشد. بالاخره مردم آمدند و به آقای احمدینژاد رأی داداند. در صندوق که رأی جابجا نشده است. درست است؟
– حجاریان: لابد به شما چیز دیگری داده است که سیب زمینیها را ندیدهاید. بنده میخواهم بگویم چهار سال دور اول ریاست جمهوری به علاوه دوره شهرداری، آقای احمدینژاد چقدر از بیت المال برای رای آوردن “تدلیس” کرده است؟ بر این اساس نه میگویم تقلب شده و نه میگویم تخلف شده است. ترجیح می دهم اسم جدیدی برای آن انتخاب کنم و آن “تدلیس سیستماتیک” است.
یک زمانی برای دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی با پول خودمان و نه بیت المال، دفترچه مشق ۴۰ برگ برای مدرسه ها تهیه کردیم که عکس آقای خاتمی پشت آنها بود. اما شورای نگهبان آن را مصداق تدلیس تشخیص داد و همه را جمع کرد.
حال کسی که پول بیتالمال را در سطح وسیع و در طول هفت سال بی حساب و کتاب خرج کند، سهام بدهد، سیب زمینی بدهد،یارانه بدهد، آن را چه میتوان نامید؟ دست آخر هم ثمره هفتصد میلیارد دلار درآمد کشور تورم بالای ۴۰%، بیکاری مزمن و اشتغالزایی سالانه چهارده هزار شغل باشد. باید معلوم شود این پولها کجا رفته است.جز این است که خرج تدلیس شده است؟
تسنیم: خب! در همین انتخابات ۲۴ خرداد هم ادعا می شود که آقای روحانی در برخی روستاها پول توزیع کرد! از این حرفها زیاد گفته میشود. از این موضوع که بگذریم، با نظر شما مشخص میشود آن شبههای که در مورد تقلب مطرح شد صحت نداشت. تدلیس یک بحث است و جابجایی رای در صندوق چیز دیگر.
– حجاریان: بنده میگویم نه تقلب بوده و نه تخلف، بلکه یک اسم قانونی دارد با عنوان تدلیس سیستماتیک. البته این پول را درون توپ هم میریختید می ترکید.
تسنیم: برای همین باید آقایان بگویند که تقلب را به دروغ مطرح کردهاند.
– حجاریان: توجه داشته باشید که آقای احمدینژاد رای آورده است و نام وی از صندوق بیرون آمده است ولی به چه قیمتی؟ به روش تدلیس.
تسنیم: از این موضوع که بگذریم، در بحث انتخابات تحلیلهای زیادی در مورد پیروزی آقای روحانی مطرح شد، به جز تحلیل خودتان کدام تحلیلها را میپسندید؟
– حجاریان: همه تحلیل ها درست نبودند. خیلی از حرف ها هم تکه تکه بودند. مثلاً بخشی از حرفهای یک نفر درست بود و بخش دیگری از حرفهای شخص دیگری. نمیتوان گفت کدام به تحلیلهای من نزدیکتر است.
تسنیم: شما بحث قدرت سیاستورزی آقای روحانی را در پیروزی وی دخیل میدانید؟
– حجاریان: بله.
تسنیم: این ویژگی را اصل میدانید و یا اینکه در حاشیه بود؟
– حجاریان: یکی از عوامل موفقیت بود. چند عامل را برای موفقیت ایشان می توان بر شمرد. انصراف آقای عارف، اجماع آقایان هاشمی و خاتمی و همچنین مهندسی آقایان هاشمی و خاتمی و یک مقداری هم اتفاق، چرا که همه چیز هم به طور قاعده مند پیش نرفت، از سوی دیگر تشتت بین اصولگرایان نیز یکی دیگر از عوامل پیروزی آقای روحانی در انتخابات بود.
تسنیم: اگر شما به جای اصولگرایان بودید و میخواستید به اصولگرایان مشورت بدهید چه میگفتید؟
– حجاریان: پیشنهاد می کردمسراغ آقای ناطق نوری بروند.
تسنیم: نه، منظورم در جریان رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری یازدهم بود.
– حجاریان: باید بر روی آقای قالیباف اجماع میکردند، زیرا رأی بالاتری داشت.
تسنیم: اگر اجماع می کردند شانس پیروزی داشتند؟
– حجاریان: ممکن بود منجر به موفقیت آنها شود، البته معلوم نبود که آرای آقای ولایتی به سبد آقای قالیباف بریزد. ممکن بود آرای ولایتی به سبد آقای روحانی ریخته شود.
تسنیم: البته آقای ولایتی زیاد رأی نداشت و اگر موج ایجاد میشد شاید آقای قالیباف میتوانست پیروز شود.
– حجاریان: موج که همینجوری ایجاد نمیشود، موج سازی کار زیادی میبرد.
تسنیم: برای این موج باید چه کاری میکردند؟ زیرا کنار رفتن آقای عارف و اجماع آقای هاشمی و خاتمی باعث ایجاد یک موجی به نفع آقای روحانی شد.
– حجاریان: آقای روحانی در مناظرهها هم خوب ظاهر شد.
تسنیم: آقای قالیباف درخششی هم در مناظرهها داشت.
– حجاریان: ایشان نتوانست در مناظره ها خود را بالا بکشد. ضمن اینکه از طریق رقبای اصولگرایش هم تخریب میشد.
تسنیم: اگر آقای عارف میماند و آقای روحانی کنار میرفتند، به نظر شما آقای عارف رای میآورد؟ زیرا آقای عارف در مناظرهها درخششی نداشت.
– حجاریان: نمیدانم در آن صورت چه اتفاقی میافتاد. آقای هاشمی قول داده بودند از اجماع حمایت کنند و گفته بودند اگر عارف گزینه اجماعی باشد، از او حمایت خواهند کرد.
تسنیم: آقای عارف در نامهای که برای انصراف نوشت، گفته بود که پس از دریافت مرقومهای از آقای خاتمی کنار کشیده است. شما هم برای کنار رفتن، به عارف توصیهای کردید؟
– حجاریان: خیر! بنده نه با آقای روحانی و نه با آقای عارف صحبتی نداشتم. بنده خانهنشین هستم.
تسنیم: بالاخره حرف شما نافذ است و تحلیلهای شما در بین اصلاحطلبان خریدار دارد.
– حجاریان: خیر بنده فقط یک سری مطالبی نوشتم.
تسنیم: همان نوشتههایی که در همان زمان در روزنامهها منتشر شد؟
– حجاریان: بله.
تسنیم: در آن زمان خبرهایی منتشر شده بود که قبل از انتخابات شما در جلسات شورای اصلاحطلبان بودید و …
– حجاریان: خیر من در جلسات شورای اصلاح طلبان حضور نداشتم.
تسنیم: آقای محقق داماد و اسحاق جهانگیری هم نبودند؟
– حجاریان: من اطلاعی ندارم.
تسنیم: آیا بحثهایی که برای کاندیداتوری آقای محقق داماد در آن زمان مطرح شد، صحت داشت؟
– حجاریان: بله! یک زمانی بحث شد ولی قطعی نشد. خود ایشان هم مایل نبودند، زیرا آقای محقق شخصیت اجرایی محسوب نمیشوند.
تسنیم: آقای جهانگیری چطور؟
– حجاریان: ایشان هم مطرح بودند.
تسنیم: به دلیل اینکه آقای هاشمی آمدند، آقای جهانگیری کنار رفتند؟
– حجاریان: ایشان اساساً ثبت نام نکردند.
تسنیم: این آمدن و رفتن آقای هاشمی را چگونه ارزیابی می کنید؟یاد دارم که قبل از کاندیداتوری آقای هاشمی، آقای عبدی یک مصاحبهای با ما داشت و گفت که آقای هاشمی شانسی برای پیروزی ندارد. البته شاید بعد از ثبت نام آقای هاشمی، نظرشان فرق کرده باشد اما چیزی در این باره از ایشان منتشر نشد.
– حجاریان: بنده اعتقاد دارم اگر آقای هاشمی در انتخابات حضور داشت رای بالایی کسب می کرد. همین وضعیت برای آقای خاتمی هم وجود داشت.
تسنیم: قبل از اینکه آقای هاشمی ثبت نام کنند شما میدانستید آقای هاشمی به انتخابات ورود پیدا میکنند؟
– حجاریان: بله! من قبلا در مصاحبهای پیش بینی کرده بودم.
تسنیم:بر چه اساسی؟ خبر داشتید و یا تحلیل شما اینگونه بود؟
– حجاریان: تحلیل بنده این بود.
تسنیم: مصاحبه شما را خواندم. گفته بودید که در دقیقه نود میآیند و معادلات را بهم میزنند.
– حجاریان: درست است.
تسنیم: این بحثی که اصلاح طلبان حاضر شدند آقای عارفی که اصلاح طلب بودند را کنار بزنند و بیایند از آقای روحانی حمایت کنند طبق تئوری شما و فتح سنگر به سنگر و آرام آرام بود؟
– حجاریان: خیر! بنده اصلاً دخالت نکردم. گروهی به انتخاب آقای خاتمی نظرسنجی کردند، و به این نتیجه رسیدند. البته نمایندگان آقایان روحانی و عارف هم در جریان این امر قرار داشتند.
تسنیم: الان اگر آقای حجاریان به ۲۰ سال قبل و یا اول انقلاب برگردد چه کار جدیدی را شروع میکنید؟
– حجاریان: سیل انقلاب ما را با خودش برد. (خنده)
تسنیم: شما نقش اساسی در خنثی کردن کودتای نوژه داشتید…
– حجاریان: در حدی که وظیفه ام ایجاب میکرد نقش داشتم.
تسنیم: یعنی یک موجی از انقلاب آمد و شما را با خودش برد؟
– حجاریان: بله.
تسنیم: شما الان راضی هستید؟
– حجاریان: مگر چاره دیگری دارم؟
تسنیم: اگر دوباره بر میگشتید همین انتخاب را داشتید؟ یا کار دیگری را شروع میکردید؟
– حجاریان: بنده برای مهندسی درس میخواندم، اما بعد ها و به کمیته مستقر در ستاد ارتش رفتم و بعدش هم در این مسیر قدم گذاشتم.
تسنیم: عدهای آقای حجاریان را از طرفی آدم خیلی مذهبی می دانند و از طرف دیگر برای بچههای اصولگرا بسیار عجیب است که آقای حجاریانی که یک فرد مذهبی است در طیفی قرار دارد که خیلی به عنوان طیف مذهبی شناخته نمیشود. حتی بنده شنیده ام که شما صبح روز ۱۸ تیر ۷۸ در دعای ندبه بودید. چگونه است؟ شما مقلد چه مرجعی هستید؟
– حجاریان: من خودم مجتهد هستم و از خودم تقلید میکنم. خوب است؟ (خنده)
تسنیم: اگر مجتهد باشید که قطعاً خوب است.
– حجاریان: نه! شوخی کردم من مجتهد نیستم. من در تقلید باقی برفتاوای مرحوم امام هستم.
تسنیم: در این روزها چند ساعت وقت خود را به مطالعه اختصاص میدهید؟
– حجاریان: همه قرصهایی که من استفاده می کنم خواب آور هستند. خیلی از وقت من نیز به درمان میگذرد. بنابراین خیلی انرژی سابق را ندارم.
تسنیم: ما هم سعی می کنیم که زیاد شما را خسته نکنیم.
– حجاریان: به نظر شما به من میخورد که خودم را ترور کرده باشم؟
تسنیم: چرا این سوال را میپرسید؟!
– حجاریان: عدهای برای این مسئله کتاب چاپ کردند.
تسنیم: چه کسی کتاب را نوشته است؟
– حجاریان: چند سال پیش آقای رسایی در کتاب بازی ترور نوشته است که خودم، خودم را ترور کردم.(خنده)
تسنیم: آقای حجاریان آیا اصلاحطلبها برای مجلس دهم برنامهای دارند؟
– حجاریان: حتماً دارند. البته باید فضا بازتر شود و اجازه فعالیت بیشتری داده شود.
تسنیم: شما به آقای عارف پیشنهاد میکنید که حزب تشکیل دهند؟
– حجاریان: من به هر کسی برسم میگویم حزب تشکیل دهد، به خصوص به آقای ناطق. زمانی هم آقای باهنر دنبال آن بود و این شیوه خوبی است. حزب خیلی مهم است.
تسنیم: چرا به آقای ناطق بیشتر از همه پیشنهاد میکنید؟
– حجاریان: برای اینکه الان جریان راست از هم پاشیده است.
تسنیم: بخش مهمی که الان به اصطلاح راست حساب میشوند خیلی آقای ناطق را از خودشان نمیدانند…
– حجاریان: نه، الان آقای باهنر و دوستان آقای ناطق هستند و گروههای دیگری هم البته هستند که ایشان را قبول دارند. این از هم پاشیدگی جناح راست بد است.
تسنیم: آقای ناطق در بدنه اصولگراها و در بدنه بچه های حزب اللهی خیلی جایگاه ندارند و بیشتر پایگاه اجتماعی وی، اگر پایگاهی داشته باشند، به سمت اصلاحطلبان رفته است…
– حجاریان: حالا اگر ناطق نتوانست، آقای لاریجانی این کار را بکند. باز اگر ایشان هم نتوانست آقای باهنر و یا آقای مرتضی نبوی. جناح راست باید خود را جمع و جور کند واختلافات را کنار بزند.
تسنیم: شما در گفتوگویی که با شرق داشتید گفتید که لازم نیست اصلاحطلبان به دولت بروند و به سمت روزنامهنگاری و بحثهای رسانه ای بروند. چقدر این عرصه را مهم میدانید؟ آیا منظور شما هدف تغییرات عمقتر است؟
– حجاریان: بالاخره دولتها میروند و میآیند. این قبیل کارها که من پیشنهاد کردم مهمتر هستند.
تسنیم: در دوره دوم خرداد بود که روزنامهها و خبرگزاریهای اصلاحطلب پایهگذاری شدند وهنوز هم که هنوز است تعداد آنها بیشتر از روزنامههای اصولگراست.
– حجاریان: من هم عمده وقتم را برای روزنامه گذاشته بودم و بعضی وقتها تیراژ روزنامه به یک میلیون نسخه میرسید.
تسنیم: ضعف روزنامهها و رسانههای اصولگرا را در چه میبینید؟
– حجاریان: جامعه ما جامعه نقادی است و مردم بیشتر به دنبال نقد میروند. البته بنده اعتقاد ندارم که یکسره باید نقد کرد. ضمن اینکه اصولگراها خبرنگار و روزنامهنگار حرفهای هم کم دارند.
تسنیم: اصلاحطلبها در آن دوره نیروهای روزنامهنگار زیادی تربیت کردند.
– حجاریان: بله. البته این خارج از حوزه دولت بود.
تسنیم: زعفرانیهنشینی آقای حجاریان چقدر روی اندیشههایش تاثیر میگذارد؟
– حجاریان: اول باید پرسید که چرا من به اینجا آمدم، در حالیکه من بچه نازیآباد هستم. بعد از اینکه بار اول توسط سازمان مجاهدین خلق(منافقین) ترور شدم به آپارتمانی در خیابان فاطمی منتقل شدیم و بعد از ترور دوم که زمان عضویتم در شورای شهر تهران بود، محدودیتهای حرکتی زیادی برایم ایجاد شد و چون منزل ما در طبقه هفتم آن ساختمان بود، در مواقع قطع برق و خرابی آسانسور دچار مشکلات زیادی می شدم. پس به ناچار به این منزل نقل مکان کردیم. البته این خانه را همسرم که پزشک جراح است خرید، والا با پول کارمندی که من نمیتوانستم این خانه را بخرم.
تسنیم: کدام روزنامهها را بیشتر مطالعه میکنید؟
– حجاریان: کیهان، شرق و بهار را حتماً مطالعه میکنم.
تسنیم: چرا کیهان را میخوانید.
– حجاریان: میخواهم ببینم که چه میگوید.
تسنیم: شما به روزنامههای شرق و بهار هم مشورت میدهید؟
– حجاریان: نه! من فقط مقالهها و یادداشتهایم را در آن روزنامهها منتشر میکنم.
تسنیم: چند وقت پیش یک مصاحبهای را با مهرنامه داشتید و درباره موضوع سکولاریسم صحبت میکردید، شاید اصلاحطلبها خیلی واضح تکلیف خود را با حکومت دینی مشخص نکردهاند و همیشه برای من سؤال بوده بالاخره آیا سران طیف موسوم به اصلاحطلب مبانی حکومت دینی را قبول دارند یا خیر؟ در نهایت اصلاحطلبان میخواهند چه کار کنند؟ تئوریسینهایی مانند شما که در این طیف هستید همین حکومت دینی ولایت فقیه را مناسب میدانید؟
– حجاریان: من در این زمینه خیلی مقاله نوشتم و حداقل دو کتاب در این زمینه منتشر کرده ام و دو کتاب دیگر من هم کماکان در وزارت ارشاد معطل صدور مجوز انتشارند.
تسنیم: چند سال پیش هم مصاحبهای داشتید و در آنجا بحث حکومت ایدئولوژیک را مطرح کردید و فرمودید که بنده با حکومت دینی موافق و با حکومت ایدئولوژیک مخالف هستم، من چند بار آن متن را خوانده ولی در نهایت مشخص نشد که شما با همین سازوکار فعلی در جمهوری اسلامی موافق هستید یا خیر؟
– حجاریان: شما کتاب «جمهوریت، افسون زدایی از قدرت» من را بخوانید که خیلی مفصل است. البته کتابهای دیگری هم دارم که باید منتظر باشیم ببینیم آقای علی جنتی(وزیر پیشنهادی ارشاد) پس از استقرار در وزارتخانه به آنها مجوز می دهند یا نه؟!
تسنیم: اگر قرار بود شما بین آقای مسجد جامعی و آقای جنتی یکی را انتخاب کنید کدام گزینه را انتخاب میکردید؟
– حجاریان: مسجد جامعی بهتر بود ، اما در شرایط کنونی وجود ایشان در شورای شهر موثرتر است.
تسنیم: اگر شما در شورا بودید آقای قالیباف را ابقا میکردید؟
– حجاریان: قالیباف برای مردم کار کرده است، اما نمیدانم که اوضاع پرونده مالی وی چگونه است؟آقای بیادی در مورد پرونده مالی شهرداری تهران مسائلی را مطرح کرده است.
تسنیم: آقای بیادی یک رقابتی با آقای قالیباف دارد.
– حجاریان: حرفهای عجیب و غریبی زده است که اگر این حرفها صحت داشته باشند خیلی برای آقای قالیباف بد است.
تسنیم: اگر فرض را بر صحت نگذاریم، شما آقای قالیباف را در شهرداری تهران ابقا میکردید؟
– حجاریان: البته ایشان آدم پرکاری بوده است، اما پیش از هر تصمیمی باید حسابرسی دقیقی از فعالیت های ایشان صورت گیرد.
تسنیم: آقای ظریف را برای وزارت خارجه چطور میدانید؟ فکر میکنید آقای ظریف بتواند در این برهه موفق باشند؟
– حجاریان: دکتر ظریف بسیار گزینه مناسبی است. اوضاع هم خیلی سخت شده است، اما برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
تسنیم: سوال دیگر بنده این است که تقریباً می توان گفت که رای آقای روحانی شکننده است، فکر می کنید بتواند با این ۵۱ درصد با قدرت سیاسی خود این رای را برای چهار سال بعد حفظ کند؟
– حجاریان: انشالله که می تواند.
تسنیم: برای ایشان کار راحت است یا دشوار؟
– حجاریان: یقیناً سخت است ولی آقای روحانی فرد مدبری است.
تسنیم: برخی میگویند آقای روحانی کم تحرک است. در آن زمان که شما با آقای روحانی کار میکردید کم تحرکی دیدید؟ مثل اینکه میگویند آقای روحانی نمی توانند بیشتر از چهار ساعت کار کنند.
– حجاریان: نه اینگونه نیست. علیرغم آنکه حجم کار در شورای عالی امنیت ملی خیلی بالا بود، اما ایشان علاوه بر آنجا در مرکز تحقیقات استراتژیک هم مسئولیت داشتند. یعنی هم زمان در دو جا مشغول کار بودند.
تسنیم: می توانند مانند احمدی نژاد پر کار باشد؟
– حجاریان: احمدی نژاد پرتحرک بود، اما پرکار نبود.
تسنیم: نقطه قوت احمدینژاد چه بوده است؟
– حجاریان: همین تحرک او بوده است. (خنده)
تسنیم: آقای زیبا کلام میگوید که شجاعت احمدی نژاد هم نکته مثبتی بود و ای کاش آقای خاتمی کمی از شجاعت آقای احمدینژاد را داشت، آیا شما هم همین اعتقاد را دارید؟
– حجاریان: اسم این را بگذارید تهور بهتر است.(خنده)
تسنیم: برخی میگویند که آقای خاتمی خیلی از شجاعت برخوردار نبودند، شما هم همین نظر را دارید؟
– حجاریان: شجاعت امری نسبی است، بنده در این زمینه با آقای زیبا کلام هم عقیده نیستم.
تسنیم: اگر شرایط فراهم شود شما با بازگشت آقای خاتمی به ریاست جمهوری موافق هستید؟
– حجاریان: خیر؛ من موافق نیستم.
تسنیم: چرا؟
– حجاریان: جایگاه رهبری اصلاحات برای خاتمی مناسبتر است.
تسنیم: نقطه قوت و نقطه ضعف آقای خاتمی را چه میدانید؟
– حجاریان: خاتمی خیلی قوی است، فردی اخلاقی و فرهنگی است و مردم او را دوست دارند.
تسنیم: چه ضعفی دارد؟
– حجاریان: او به هر چه گفته یا هر کاری که کرده اعتقاد داشته است. زمانی هم که در مسئولیت بود من ضعفهای او را گفته ام پس الان چرا باید دوباره بگویم؟!
تسنیم: ممکن است که اصلاح طلبها بحث عبور از روحانی را نیز مطرح کنند؟
– حجاریان: بعید است.
تسنیم: یعنی برای چهار سال بعد اصلاحطلبها احتمالاً از آقای روحانی حمایت خواهند کرد؟
– حجاریان: بله اگر ایشان درست رفتار کند از او حمایت خواهد شد.
تسنیم: اگر به اصولگراها نزدیک شود چطور؟
– حجاریان: عیبی ندارد. مهم این است که بتواند مشکل مردم را حل کند.
تسنیم: آقای حجاریان در شبهای قدر کجا میروید؟
– حجاریان: امسال که متاسفانه دیگر آقا مجتبی بین ما نیستند.
تسنیم: شما مراسمهای آقا مجتبی(ره) میرفتید؟
– حجاریان: بله گاهی میرفتم.
تسنیم: در چه مجالس دیگری شرکت میکردید؟
– حجاریان: در مجالس مرحوم آقای دولابی.
تسنیم: شما از شاگردان مرحوم دولابی(ره) بودید؟
– حجاریان: بله از جوانی با ایشان رفیق بودیم.
تسنیم: آقای حجاریان قصد نوشتن خاطرات خود را ندارید؟
– حجاریان: بخش قبل از انقلاب آن را نوشتهام.
تسنیم: میخواهید بعد از انقلاب را بنویسید؟
– حجاریان: فعلا که وقت ندارم. این کار مربوط به دوران پیری است. انشالله زمان پیری مینویسم فعلاً که کارِ نکرده، خیلی مانده است.
صبح میمه ممنون.به نکات جالب توجهی در این گفتگو اشاره شده است.
http://iusnews.ir/?pageid=191474&%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%20%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AA%D8%AD%D8%B5%D9%86%20%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%20%D8%B4%D8%B4%D9%85%20%D9%88%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D8%A8%D8%B1%D8%AE%DB%8C%20%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C&1392-05-20
متن كامل دفاعيه حجاريان در داد
حجاريان سير انحراف خود را تشري
سعيد حجاريان پس از معرفي كامل خود پيش از اينكه دفاعياتش در جلسه دادگاه قرائت شود، گفت از محضر دادگاه تقاضا دارم متني را كه قبلاً آماده كرده ام در دادگاه قرائت شود. چون خودم مشكل اختلال در تكلم دارم، از آقاي سعيد شريعتي مي خواهم آن را قرائت كند و سپس وكيل من درباره موارد اتهامي پاسخگو خواهد بود.
سپس كيفرخواست انفرادي سعيد حجاريان قرائت شد كه رئيس دادگاه گفت با توجه به مشكل تكلمي آقاي سعيد حجاريان از آقاي شريعتي مي خواهم متن دفاعيات حجاريان را قرائت كند.
شريعتي پيش از قرائت متن 6 صفحه اي دفاعيات حجاريان گفت آقاي حجاريان اين متن را با قلم خود تنظيم كرده و توضيحاتي درباره مواضع سياسي و سوابق علمي خود داده است و دفاعيات حقوقي را وكيل وي انجام مي دهد.
وي افزود: دوستان خبرنگار مطلعند كه معمولاً من افتخار داشتم، مطالب آقاي حجاريان را بخوانم و اين افتخار امروز هم نصيب من شد. از مجموعه دانشگاهيان و نخبگان كشور كه سخنان حجاريان براي آنها قابل تأمل بوده است، مي خواهم به اين متن مانند ساير متون توجه ويژه كنند و آن را مورد نقد و نظر قرار دهند چرا كه متني راهگشا و جدي است.
متن كامل دفاعيه سعيد حجاريان به اين شرح است:
بسم الله رحمان الرحيم
رياست محترم دادگاه
در جريان انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري و وقايع پس از آن، متأسفانه حوادثي رخ دادكه قلب همه دلسوزان سرنوشت كشور را بهدرد آورد. از شعارهاي وهن الود بگير تا قانون شكني هاي آشكار و صدمه به اموال شخصي و عمومي و حتي قتل و جرح تاكنون در هيچ انتخاباتي سابقه نداشته و سايه كدورت خود را بر زلال 40 ميليون رأي مردم افكند و دشمنان اين مرز و بوم را به طمع خام انداخت كه شايد بتوانند از اين وضع گل آلود ماهي مراد را صيد كنند. من به شخصه خود را از اين همه جور و عدوان كه بر مردم و نظام اسلاميامان رفته، بري ميدارم و انزجار وتنفر خود را از كليه تحركات كه امنيت كشور را به خطر انداخته ابراز ميكنم. كشور عزيزمان ايران در منطقه پر تلاطمي قرار دارد و لااقل 2 جنگ خانمان سوز در شرق و غرب كشورمان در جريان است. از سويي ديگر بسياري از كشورها مدارج توسعه و پيشرفت را با شتاب طي مي كنند و دريغ است ايران كه از نعمت امنيت در اين منطقه آشوب زده، برخوردار است، همپاي ديگران تعالي وترقي نيابد.
دشمنان با تحريم ها وتحريكهاي متعدد تلاش دارند مانع اين روند شوند اما وظيفه ما حفظ وحدت و انسجام ملي است و بايد هوشيارانه مانع رخنه در صفوف ملت شويم.
هر يك از ما اگر پا را از يك انتخابات سالم فراتر گذاشته و نعمت امنيت را كه پشتوانه توسعه اقتصادي است، متزلزل كنيم، نزد وجدان خود و نسل هاي آينده و از همه بالاتر پروردگار عالميان بايد انابه كنيم و طلب بخشايش نماييم. من هم در اين انتخابات با ارائه تحليل هاي ناصواب مرتكب خطاهاي سهمگين شده ام كه از آنها تبري ميجويم، چون قطعاً مورد رضاي محبوب عالميان نيست و موجب ندامت است. من به خاطر اين تحليل هاي ناصواب كه مبناي بسياري از اعمال نادرست قرار گرفته، از ملت عزيز ايران عذرخواهي مي كنم. هرچه گفتيم غير از صحبت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم.
اميدوارم اين سخنان كه از دل بر آمده، بر دل بنشيند اما اين كافي نيست ومن در تأملات تنهايي خود، ريشه ها و علل موضع گيري هاي خود را واكاوي كرده ام كه به طور اختصار به عرض ميرسانم:
طي ده، پانزده سال اخير مقالاتي از من به چاپ رسيده كه حاوي بعضي از نظريات نامربوط به شرايط كشورمان بوده كه قصد دارم بعضي از مهمترين آنها را در اين مجال بشكافم و علت انحراف اين مواضع را تشريح كنم. يكي از مهمترين اين نظرات، انطباق شرايط كشورمان با تئوري ماكسوبر دربارهي سلطانيسم است كه معتقد است بر بسياري از امپراطوري هاي شرقي، اين شيوه از حكومت جاري بوده و يك حاكم پاتريمونيال تيولدار و تعدادي حاميان وي كه هر كدام خيل عظيمي از تحت الحمايگان را يدك ميكشيدهاند، نظام سلطه را در سراسر قلمرو سرزمين مستقر كرده بودند.
قبل از اينكه به نقد اين نظريه در خصوص انطباق آن با شرايط ايران بپردازم، لازم ميدانم نكاتي را متذكر شوم:
1- متأسفانه در ايران با ضعف علوم انساني بهخصوص در رشته هاي جامعه شناسي و علوم سياسي مواجهيم و عليرغم گسسترش مراكز آموزش عالي و كثرت دانشجو در رشته هاي علوم انساني، متون آن از عمق چنداني برخوردار نيست و مطالب با ترجمه هاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود.
2- حجم وسيعي كتاب بعد از انقلاب ترجمه شده كه بسياري از آنها جنبه ايدئولوژيك دارند و در كنه آنها مي توان ردپاي مكاتب مختلف از ماركسيسم ارتدوكس تا نئوليبراليسم را مشاهده كرد و اين كتب و بايد اضافه كرد مجلات را بهوفور در دسترس مشتاقان است.
3- علاوه بر اين، فارغ التحصيلان علوم انساني بهخصوص در دانشگاههاي خارج كه بهعنوان اعضاي هيئت علمي استخدام مي شوند، ناخودآگاه حامل آخرين دستاوردهاي اين علوم به ايران هستند وهم اكنون ميتوان مشاهده كرد كه ديدگاههاي پست استوراكتوراليسم پست ماركسيسم فمينيسم و انواع مكاتب غربي تحت عنوان علم ترويج مي شوند.
عوامل مذكور بهعلاوه شرايط خاص من، وضعي را پديد آورد كه من هم بدون ديدگاه انتقادي به دام چاله اين علوم انحرافي در غلطيدم اما شرايط ويژه اي كه من را به اين سمت سوق داد عبارتند از:
من بعد از ارتحال حضرت امام(ره) و آغاز دولت سازندگي به معاونت سياسي مركز تحقيقات استراتژيك برگزيده شدم. در آنجا بود كه فهميدم براي هدايت پروژه ها، تجربه علمي سياسي كارساز نيست و لاجرم بايد آموزش دانشگاهي هم داشته باشم لذا فوق ليسانس و دكتراي خود را در علوم سياسي اخذ كردم و انبوه نظريات و ايدئولوژي هاي سياسي نادرست در ذهنم تلمبار شد، بدون آنكه بازنگري و نقد آنها را داشته باشم.
با شروع موج اصلاحات و بهخصوص تشكيل جبهه مشاركت كه به تئوري راهنماي عمل نياز داشت، طبعاً از من توقع مي رفت كه بهعنوان نظريه پردار دست بهكار شوم و تحليلي علمي از شرايط جامعه، دولت و نيروهاي سياسي عرضه كنم تا راهنماي عمل حزبي قرار گيرد. با مقدمات فوق اكنون مي توانم توضيح دهم كه چرا نظريه ماكسوبر نظريه پرداز آلماني قرن گذشته كه مبناي تحليل هاي ما قرار گرفت، هيچ ربطي به شرايط ايران ندارد.
ماكسوبر تجربيات خود را عمدتاً از امپراطوري عثماني، امپراطوري چين و امپرا طوري مغولهاي هند گرفته بود و يك نظريه عمومي بهنام پاتريمونياليزم يا سلطانيزم وضع كرده بود. وجه مشترك اين كشورهاي منطبق بر اين نظريه به شرح زير بود:
اولاً اين كشورها بهصورت امپراطوري و سلسله هاي خانداني بودند، ثانياً اين امپراطوريها ماقبل مدرن بوده و هيچ قانوني حاكم بر آنها نبود و در رأس آنها، حكام خودكامه جلوس كرده بودند. ثالثاً حكومت در اين كشورها از راه خون و وراثت مستقر مي شد و بهاصطلاح نظام هاي موروثي بودند. رابعاً مردم بهعنوان رعايا از كليه حقوق شهروندي محروم بودند و همراه زمين، خريد وفروش مي شدند.
با اين اوصاف، انطباق نظريه ماكسوبر بر شرايط كنوني ايران كاملاً نابجا و بيربط است، چون اولاً جمهوري اسلامي ايران نظامي مابعد انقلابي است كه مردمي رشيد دارد كه تحت تربيت حضرت امام(ره)، بهخوبي به حقوق خود واقفند.
ثانياً نظام ما داراي قانون اساسي مدوني است كه در آن، حق حاكميت ملي به رسميت شناخته شده و مسئولان آن، بهطور مستقيم يا غيرمستقيم از سوي مردم انتخاب مي شوند لذا مردم ما شهروندند نه رعيت.
ثالثاً حكومت در ايران موروثي نيست و از طريق خون منتقل نمي شود بلكه خبرگان مبعوث مردم هستند كه در هر زمان، اعلم، اعدل و اشجع مجتهدين را كه مدير و مدبر و آگاه به مسائل زمان است، انتخاب ميكنند.
رابعاً مذهب غالب مردم ايران تشيع است و نظام ولايت فقيه، مشروعيت خود را از ناحيه مقدسه امام زمان(عج) مي گيرد و بدين لحاظ، حكم ولي فقيه، شعبه اي از ولايت رسول اكرم(ص) مي باشد.
بنابراين، ملاحظه مي شود كه نظريات ماكسوبر در ايران كنوني هيچ كاربردي ندارد و من از سر غفلت بدون نگاه انتقادي به اين نظرات، آنها را به شرايط كشورمان تعميم دادم.
رياست محترم دادگاه
چنانچه ملاحظه فرموديد، كار بسط نظريات نامنقح و عدم تلاش براي يافتن تئوريهاي بومي كه با شرايط ايران انطباق داشته باشد، مي تواند چه نتايج سهمگيني را به بار آورد كه اين موضوع موجب عبرت جدي براي تمام دوستان دانشگاهي و فعالان سياسي است. وظيفه اين عزيزان به عنوان نخبگان جامعه آن است كه حربه نقد را عليه همه كس بهكار ببرند ولو بزرگترين انديشمندان شناخته شده جهان باشند و بسيار با احتياط و هوشمند به بومي كردن نظريات بپردازند، به صرف اينكه فلان استاد و يا فلان كتاب مرجع، مطلبي را نقد كرده است، بسنده نكنند و تا يقين پيدا نكرده اند از اين نظريات در عمل استفاده نكنند.
همچنين شوراي انقلاب فرهنگي و مسئولان آموزش عالي كشور همه در اين انحراف بيتقصير نيستند با اينكه مكرراً هشدار داده شده كه علوم انساني با علوم دقيقه تفاوت دارد و بسياري از حربههاي ايدئولوژيك در پوشش علوم انساني عرضه ميشوند، متأسفانه شاهديم بهجاي دقت در كيفيت اين علوم، هر ساله بر كميت مراكز آموزشي عرضه كننده آن افزوده مي شود. اوايل انقلاب شايد چهار، پنج دانشگاه دولتي بيشتر نداشتيم كه حداكثر در حد فوق ليسانس براي اين علوم دانشجويان محدودي تربيت ميكردند اما امروزه در هر شهري، دانشگاه دولتي و آزاد و پيام نور و خصوصي تا مدارج بالا به تربيت دانشجو مشغولند، بدون آنكه به محتواي نادرست عرضه شده توجهي كنند، اگرچه اين نظريات در قالب هاي تنگ علمي و شبه علمي بيان شده است اما به هنگام بسط و گسترش بهخصوص در مرحله عملياتي شدن ضايعات و صدمات فراواني به بار مي آورد كه يك نمونهاش را در تخريب وحدت ملي در جريان انتخابات دهم ديديم كه به اموال عمومي و شخصي مردم خسارات فراواني وارد شد و دهها كشته و زخمي بهجاي گذاشت و طمع بيگانگان را برانگيخت.
سياسيون وفعالان سياسي هم در اين قضيه مسئولند، اين گروه هرچند در عرصه نظريه پردازي معمولاً نقشي ندارند اما در جهت عملياتي كردن و به اجرا در اوردن تئوري ها نقشي بس مهم ايفا ميكنند و سازمانهايي در جهت اهداف منبعث از تئوري ها بهوجود آورده، راهبري ميكنند و اين امر خطيري است، چه بسا يك لغزش از آن به اضعاف مضاعف در جامعه بازتاب يابد، چون اينان مرجع سياسي بخش هايي از مردم هستند و هرگونه تزلزل موضع آنان در سطوحي بازتاب مي يابد.
همانگونه كه مراجع ديني لغزشاشان خطير است و به قول معصوم(ع)، انكسار العالم، كانكسار السفينه تغرق و تغرق، شكستن دانشمن مانند شكستن كشتي است كه هم خودش غرق مي شود وهم عده اي را غرق مي كند، لذا سياسيون بايد متوجه تئوري هايي كه منشأ استراتژي عمل سياسي آنهاست، باشند اما عده اي از فعالان سياسي، عالماً عامداً با توجه به پيامدهاي يك نظريه آن را در سطح دانشگاه، احزاب و جامعه اشاعه مي دهند كه اينجا بر مسئولين ذيربط است كه با پيگيري شواهد و قرائن، ردپاي اين گونه افراد را پيگيري كنند و قانون را در مورد آنها اجرا نمايند.
مثلاً در حوادث اخير، شعارهايي سر داده شد كه هر كس ذرهاي عرق وطن پرستي و دغدغه وحدت ملي و شرم از خون شهدا داشته باشد و نگران ترقي و توسعه كشور باشد، آنها را بر نمي تابد و منزجر مي شود.
معلوم است وقتي همه دلسوزان نظام از بعضي حركات و سخنان وشعارها مشمئز مي شوند، لابد محركين اين ماجراها حركتي دشمن شاد كن انجام داده اند اگر نگوييم خود از دشمن دستور گرفته اند.
نتيجه گيري
از مجموعه مباحث پيش گفته شده مي توان استنتاج كرد كه احساس رعب در نزد انديشمندان غربي موجب ذلت نفس و پذيرش بي قيد وشرط نظريات آنان مي شود.
وكيل مدافع سعيد حجاريان نيز در اين جلسه گفت: دفاعيات موكل بنده كه توسط سعيد شريعتي خدمت رياست دادگاه و حضار قرائت شد، به عنوان يك لايحه سياسي تلقي مي شود. اين وجه از دفاعيات را به اصل 168 قانون اساسي واگذار مي كنم.
جعفر صلاحي افزود: من به عنوان وكيل تعييني سعيد حجاريان از حقوق وي دفاع قضايي مي كنم و مستند مفادي كه در كيفرخواست خدمت شما ارائه شده است.
وي اضافه كرد درباره ماده 500 قانون مجازات اسلامي كه از جرمي صحبت مي كند كه فعاليت تبليغي عليه نظام جمهوري اسلامي يا به نفع گروهها و سازمانهاي مخالف نظام به هر نحو است، بايد به عرض برسانم علي الاطلاق در اصل دوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مفهوم نظام در جمهوري اسلامي بر پايه ايمان به خداي يكتا و اختصاص حاكميت بر تشريع امور و لزوم تسليم در برابر اوامر و قوانين الهي است و اين معنا دور از مفهوم دولت است. البته شروط ديگري نيز در اين اصل بيان شده و دولت مستند به اصل سوم قانون اساسي عامل اهداف مصرح در اصل دوم است.
وي گفت: با اين استدلال موكل بنده، اصولاً اقدامي كه متضمن تبليغ بر خلاف اوامر و نواهي باشد، انجام نداده است و از طرفي، گروهي كه مشاراليه در آن عضويت داشته، بر اساس قانون بهوجود آمده و مخالف نظام مصرح در اصل دوم صورت نگرفته است. در ثاني متهم در اعترافات خود معترف شده است كه به علت فقدان منابع فارسي، مقالات خود را با رجوع به منابع اصلي تهيه كرده و تحت تأثير سوء از آنها قرار گرفته و علي القاعده مرتكب اشتباه شده و به مصداق الاعمال بالنيات، نيت او بر تقصير نبوده زيرا سوء نيت نداشته است.
صلاحي تصريح كرد: درباره ماده 609 يعني توهين به مقامات بايد عرض كنم توهين بايد علني باشد و كسي كه به او توهين مي شود، بايد در حين اجراي وظيفه باشد و توهين بايد عمدي باشد و توأم با قصد و عمد و اين توهين نتيجه اشتباه نباشد. از طرفي وضعيت جسمي موكل مانع توهين علني و شفاهي است، چون قادر به تكلم صحيح نيست.
وي گفت: درباره انتساب جرم موضوع ماده 610 به موكل بايد عرض كنم اجتماعات موكل اصولاً براي تباني عليه امنيت داخلي و خارجي نبوده، چون اين جرم داراي مصداق هاي خاصي است مانند محاربه، اقدام مسلحانه و يا تجهيز سلاح.
وكيل مدافع حجاريان اضافه كرد: از طرفي اجتماعات موكل براي تحزب قانوني و تبادل نظر براي هماهنگي به منظور يافتن راه حلي در جهت منافع مملكت بوده تا براي اين راه حل تبليع حزبي نموده و كسب حمايت عامه براي پيشبرد اهداف حزبي كه خود تصور مي كرده از فكر خيرخواهانه تبعيت مي كند. با اين نيت، مجرمانه بودن فعل او را نمي توانيم تصور كنيم و از طرفي تأمين سلاح در افعال موكل من نبوده و لذا مصداق قسمت اخير ماده 610 در حق او متبادر به ذهن نيست و اصولاً از نظر فيزيكي قادر به اجراي عنصر مادي نيست.
وي گفت درباره ماده 618 كه يكي ديگر از مواد مطرح شده از طرف دادستان محترم است، اجراي عنصر مادي اين جرم مستلزم حركاتي مانند هياهو، جنجال يا حركات غيرمتعارف و يا تعرض به افراد است كه علي القاعده آقاي سعيد حجاريان با توجه به وضعيت جسماني و تكلمي، قادر به اجراي اين افعال نيست تا موجبات اخلال در نظم و آسايش و آرامش عمومي شود، بنابراين عناصر مادي و معنوي اين جرم مفقود است.
صلاحي خاطرنشان كرد: درباره ساير مواد نظر دادگاه محترم را به دفاعيات تاريخ 26/5/88 متهم جلب مي كنم، بنابراين چون موكل در آخرين دفاع، ضمن تحقيقات مقدماتي درباره حضور خود، از روح بلند حضرت امام و خون شهدا استمداد و آرزو كرده مورد رأفت اسلامي و عفو رهبري به جهت قصور خود قرار گيرد تا بتواند نسبت به معالجه خود اقدام كند و جبران مافات نمايد و براي احترام به اصل تضمينات حقوق متهم، اولاً به بنده براي تهيه لايحه تكميلي در جهت اخرين دفاع 10 روز مهلت داده شود و ثانياً به لحاظ وضعيت خاص جسمي موكل و اينكه ابراز دلايلي كه بتواند موجبات علم قاضي گردد، استدعا دارد نسبت به تبديل قرار تأمين كيفري مساعد اقدام لازم معمول و پس از تقديم لايحه تكميلي با ذكر مطالب مطروحه و وضع جسماني موكل و اقرار به وصول خود كه اين اقرار سبب كشف جرم و مؤثر در تكميل پرونده بوده و همچنين طلب عفو او كه همگي موجبات شمول ماده 22 قانون مجازات اسلامي است، استدعاي اهمال اين ماده و اهمال حكم صادره متضمن صدور قرار تعليق اجراي مجازات طبق ماده 25 را از محضر دادگاه دارم.
به سوی بحران
در زمانهی ما، اصلاحطلبان سکولار در دهههای هفتاد و هشتاد، دو فتنهی اجتماعی پیچیده را بر نظام اسلامی تحمیل کردند: فتنهی سال ۷۸ و فتنهی سال ۸۸. بر اساس نگرشی از نهجالبلاغه، به روشنی میتوان ماهیت و علل شکلگیری این دو فتنه را تحلیل نمود.
به سوی بحران
به گزارش جهان به نقل از برهان، بر اساس بینش اسلامی، تضادها و گسستها و کشمکشهای اجتماعی، تنها برخاسته از مطالبات و حوائج مادی و حیوانی و نفسانی نیست، بلکه پارهای از تضادهای اجتماعی وجود دارند که ماهیت معنوی و الهی دارند و از نظر انسانشناختی، باید آنها را به فطرت الهی انسان ارجاع داد. در ادبیات قرآنی، از چنین کشمکشهایی به عنوان جنگ میان «اهل حق» و «اهل باطل» یاد میشود. در واقع نبرد درونی انسان که قدما آن را نبرد میان «عقل» و «نفس» میخواندند، خواهناخواه به نبرد میان گروههای انسانها نیز کشیده میشود؛ یعنی نبرد میان انسان کمالیافته و آزادی معنوی بهدستآورده از یک طرف و انسان منحط و حیوانصفت از طرف دیگر.
«ماییم از تبار شهیدان کربلا
در جبههی تلاطم ما، داغ، ننگ نیست
ما فتنه را به سرخی خون، دفن میکنیم
ما را به دفع مکر شمایان، درنگ نیست»
(آقاسی، ۱۳۸۹، ص ۳۱۷)
مقدمه؛ صورتبندی چارچوب نظری برای فهم فتنه
قرآن کریم آغاز چنین کشمکش و اختلافی را در داستان دو فرزند حضرت آدم (علیه السلام)، هابیل و قابیل، منعکس کرده است (مطهری، ۱۳۸۹ج، ص ٣٧ و ٣٨). از این رو، طبیعت تاریخ و جامعه، نه یک طبیعت مادیِ محض، بلکه مانند طبیعت فرد انسان، طبیعتی مزدوج از ماده و معنی است (همان، ص ٣٦). در طول تاریخ، در کنار نبردهایی که بشر به خاطر حوائج مادی، از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و مسائل جنسی و تفوّقطلبی انجام داده است، یک سلسله نبردهای دیگر هم داشته است که باید آنها را نبرد میان «حق» و «باطل» یا «خیر» و «شر» خواند؛ یعنی نبردهایی که در یک سو، جهتگیری به سوی خیر و صلاح عموم و هماهنگی با نظام تکاملی خلقت و پاسخگویی به فطرت در کار بوده و در سوی دیگر، انگیزههای حیوانی و شهوانی و جهتگیری شخصی و منفعتاندیشانه (همان، ص ٣٨).
اگرچه کشمکشها و نبردهای تاریخ دارای شکلها و ماهیتهای مختلف و معلول علل متفاوتی بوده، ولی نبردهای پیشبرنده که تاریخ و انسانیت را تکامل و تعالی بخشیده، همین نوع کشمکشها و نبردها بوده است (همان، ص ٤٠ و ٤١). به طور کلی باید گفت:
«از نظر قرآن مجید، از آغاز جهان همواره نبردی پیگیر میان گروه اهل حق و گروه اهل باطل، میان گروهی از طراز ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم) و پیروان مؤمن آنها و گروهی از طراز نمرود و جباران یهود و ابوسفیان و امثالهم برپا بوده است.» (همان، ص ٤٨)
یکی از دشوارترین و پیچیدهترین کشمکشها و تضادهایی که میان اهل حق و اهل باطل پدید میآید «فتنه» است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
«وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» (بقره، آیهی ۱۹۱)
و فتنه، از قتل بدتر است.
فتنه نوعی نبرد و ستیز اجتماعی است که با وجود اینکه در یک سوی آن اهل حق و در سوی دیگر آن، اهل باطل قرار دارند؛ اما به دلایلی، تشخیص و تمایز میان این دو به سختی امکانپذیر است. در جنگهای صدر اسلام و در دورهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، مرزبندیها، شفاف و واضح بود؛ در یک سو «کفر» و «شرک» قرار داشت و در سوی دیگر «ایمان» و «توحید». البته افراد دورو و فریبکار نیز با عنوان «منافق» حضور داشتند که به دنبال ضربه زدن به جبههی اسلام بودند، اما انگیزه و اندیشهی چنین افراد معدودی، بر مسلمین چندان هم پوشیده نبود و این گونه افراد نمیتوانستند تأثیری از خود به جا نهند. حیلهها و نیرنگهای موزیانهی منافقین صدر اسلام، یا در آیات قرآن کریم آشکار میشد یا از سوی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بازگو و افشا میگردید.
اما در دورهی حاکمیت امام علی (علیه السلام)، وضعیتِ بسیار پیچیدهتر و آشفتهتری وجود داشت؛ کسانی به مخالفت با حکومت آن حضرت برخاسته بودند که از «کفار» و «مشرکان» قلمداد نمیشدند، بلکه جملگی در صف مسلمانان قرار داشتند و بر حسب ظاهر، از امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به شمار میآمدند. بنابراین تفاوت موقعیت سیاسی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با موقعیت سیاسی امام علی (علیه السلام) در «غبارآلودگی»، «ابهامزدگی»، «عدم وضوح»، «درهمآمیختگی» بود؛ به گونهای که «باطل» نه در برابر «حق»، بلکه در درون آن پنهان شده بود. از این رو، در جنگهای «صفین»، «نهروان» و «جمل»، دو برداشت از اسلام در برابر یکدیگر قرار داشتند. امام علی (علیه السلام) در خطبهی ۱۷۳ کتاب شریف نهجالبلاغه، خطاب به اصحابش میفرماید:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى یَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِکَ سَبِیلٌ وَ لَکِنْ أَهْلُهَا یَحْکُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَیْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَخْتَارَ أَلَا وَ إِنِّی أُقَاتِلُ رَجُلَیْنِ رَجُلًا ادَّعَى مَا لَیْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِی عَلَیْهِ أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَیْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَیْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ»
اى مردم، آنکه تواناترین مردم به حکومت و داناترین آنان به امر خدا در کار حکومت است، از همه به حکومت شایستهتر است. اگر در مسئلهی حکومت، فتنهجویى به فتنه برخیزد؛ بازگشت به حق، از او خواسته مىشود و اگر امتناع ورزید، کشته مىشود. به جانم سوگند، اگر جز با حضور همهی مردم، امامت منعقد نگردد؛ چنین کارى شدنى نیست، ولى آنان که حضور دارند، ثبوت حکومت را بر غائبان حکم مىکنند. پس فرد حاضر، حق رویگردانى و غائب، حق انتخاب غیر را ندارد. بدانید که من با دو نفر مىجنگم: مردى که چیزى را ادعا کند که حق او نیست و کسى که رویگردان شود از چیزى که بر عهدهی اوست. بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مىکنم که تقوا بهترین چیزى است که عباد حق، یکدیگر را به آن سفارش مىکردند و از بهترین عاقبتها نزد خداست. بین شما و اهل قبله، باب جنگ گشوده شده و این پرچم را به دوش نمىکشد، مگر آنکه اهل بصیرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد (شهیدی، ۱۳۸۹، ص ۱۷۹).
این عبارت متضمّن حقایق عمیقی است. حضرت امیر (علیه السلام) از آغاز گردیدن نوع جدیدی از مواجهه و نبرد سخن میگوید که مواجهه و نبرد میان اهل قبله با یکدیگر است. در دورههای پیشین، مواجهه میان اهل قبله و اهل کفر و شرک صورت میپذیرفت، اما در هنگامهی حکومت ایشان، میدان مواجهه و تقابل به درون مرزهای جامعهی اسلامی کشیده شد و مسلمین در صفوف مقابل با یکدیگر قرار گرفتند. بنابراین از یک سو جنگ میان اهل قبله با یکدیگر است و از سوی دیگر، این گونه جنگها، نوظهور و بیسابقه است و باب آن در دورهی آن حضرت گشوده شد.
حقیقت بعدی که امام معصوم (علیه السلام) به آن اشاره میکند این است که همه در چنین مواجهه و تقابلی، ناتوان میمانند مگر مؤمنینی که اهل «بصیرت» و «صبر» هستند. «بصیرت» و «صبر» دو عنصری هستند که به طور خاص در شرایط اجتماعی «فتنهآلود»، به کار میآیند و ضروریاند.
همچنین آن حضرت در خطبهی ۵۰ نهجالبلاغه، به دو ریشهی عمدهی شکلگیری «فتنههای اجتماعی» اشاره میکنند که بر بسیاری از رویدادهای اجتماعی فتنهگون، قابل انطباق است؛ یکی «تبعیت از هواهای نفسانی» و دیگری «بدعت گزاردن در دین خدا»:
«اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْکامٌ تُبْتَدَعُ، یُخالَفُ فیها کِتابُ اللّهِ، وَ یَتَوَلّى عَلَیْها رِجالٌ رِجالاً عَلى غَیْرِ دینِ اللّهِ. فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى الْمُرْتادینَ. وَلَوْ اَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ. وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ، وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ فَیُمْزَجانِ، فَهُنالِکَ یَسْتَوْلِى الشَّیْطانُ عَلى اَوْلِیائِهِ، وَ یَنْجُو الَّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللّهِ الْحُسْنى»
همانا آغاز پدید آمدن فتنهها، «پیروى خواهشهاى نفسانى» است و «نوآورى [بدعت] در حکمهاى آسمانى». نوآوریهایى که کتاب خدا آن را نمىپذیرد و گروهى از گروه دیگر یارى خواهد تا بر خلاف دین خدا، اجراى آن را به عهده گیرد. پس اگر «باطل» با «حق» درنیامیزد، حقیقتجو آن را شناسد و داند و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لیکن اندکى از این و آن گیرند تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به در برد. اما آن را که لطف حق دریافته باشد، نجات یابد و راه حق را به سر برد (همان، ص ۴۳).
تبعیت کردن از هواهای نفسانی عاملی است که به گرایشها و خواستههای انسان ـاز قبیل مالاندوزی یا قدرتطلبی و ریاستخواهیـ
تبعیت کردن از هواهای نفسانی عاملی است که به گرایشها و خواستههای انسان ـاز قبیل مالاندوزی یا قدرتطلبی و ریاستخواهیـ بازمیگردد و بدعت گزاردن در دین خدا، عامل برخاسته از حوزهی بینشها و اندیشههای انسان است. این دو عامل در کنار یکدیگر، حضرت امیر (علیه السلام) را در دوران حاکمیت سیاسیاش، با بحرانها و چالشهای دشوار و شکنندهای روبهرو ساخت و سرانجام، به شهادت ایشان منجر شد.
بازمیگردد و بدعت گزاردن در دین خدا، عامل برخاسته از حوزهی بینشها و اندیشههای انسان است. این دو عامل در کنار یکدیگر، حضرت امیر (علیه السلام) را در دوران حاکمیت سیاسیاش با بحرانها و چالشهای دشوار و شکنندهای روبهرو ساخت و سرانجام، به شهادت ایشان منجر گردید.
نکتهی دیگر اینکه مبتلا شدن جامعهی انسانی به ابتلائات و آزمونهای گوناگون، از جمله «سنتهای الهی» است که استثنایی ندارد:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» (عنکبوت، آیهی ۲ و ۳)
آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمىگیرند. و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد.
در زمانهی ما نیز اصلاحطلبان سکولار در دهههای هفتاد و هشتاد، دو فتنهی اجتماعی پیچیده و موذیانه را بر نظام اسلامی تحمیل کردند: فتنهی سال ۷۸ و فتنهی سال ۸۸. عباراتی که در بالا از نهجالبلاغه نقل گردید، به روشنی گویای ماهیت و علل شکلگیری این دو فتنه نیز هست. از این رو، آنها را مبادی و اصول نظری حاکم بر تحلیل جامعهشناختی خویش میانگاریم. در این دو فتنه، حوادث تلخ و فراموشنشدنیای به وقوع پیوست که از سوی حلقهی مرکزی اتاق فکر اصلاحطلبان طراحی شده بود.
البته رخدادهای بحرانگونه و دشواری که برآمده از توطئهی اصلاحطلبان بوده است به همین دو حادثه محدود نمیشود، بلکه باید در کنار آنها، به موارد دیگری از قبیل قتلهای زنجیرهای، نامهنگاری اهانتآلود نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری، تحصن مجلس ششم، لوایح دوگانهی افزایش اختیارات ریاستجمهوری، مطبوعات زنجیرهای و… اشاره کرد. در این مقاله، نگاهی اجمالی به فتنهی تیرماه سال ۱۳۷۸ میافکنیم و برخی از ابعاد و زوایای آن را بازگو میکنیم.
بازخوانی تحلیلی فتنهی اجتماعی سال ۱۳۷۸
سیر تاریخی فتنهی اجتماعی سال ۱۳۷۸
ماجرای فتنهی سال ۱۳۷۸ از این نقطه آغاز شد که روزنامهی «سلام»، به مدیرمسئولی محمد موسوی خوئینیها (از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز)، در تاریخ پانزدهم تیرماه، یکی از استناد طبقهبندیشدهی منسوب به یکی از معاونین وزارت اطلاعات به نام سعید اسلامی را ـکه اصلاحطلبان وی را متهم به دست داشتن در «قتلهای زنجیرهای» میکردندـ[۱] منتشر کرد که نشان میداد طرح «اصلاحیهی قانون مطبوعات»، که در آن مقطع در مجلس پنجم در حال بررسی بود و قرار بود روز بعد (شانزدهم تیرماه) به رأیگیری نهاده شود، از سوی وی تهیه و طراحی شده بود. این طرح نسبت به قانون پیشین ـکه مصوب سال ۱۳۶۴ بودـ اضافاتی از این دست داشت: فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروههای تروریستی و ضدانقلاب، جاسوسان و وابستگان سردمداران رژیم پهلوی ممنوع است؛ مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات باید التزام عملی به قانون اساسی داشته باشند؛ و مطبوعات، مجاز به دریافت کمکهای مالی از کشورهای بیگانه نیستند.
روزنامهی «سلام» در تاریخ پانزدهم تیرماه، با تیتر درشت در صفحهی نخست درج کرد: «سعید اسلامی، پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.» این اقدام برای اصلاحطلبان آنچنان هراسانگیز و پُرمخاطره بود که سعید حجاریان، تنها چهرهی سیاسی برجستهای همچون موسویخوئینیها را در تراز آن میدید. با وجود این فضاسازی رسانهای، کلیات طرح «اصلاحیهی قانون مطبوعات» در شانزدهم تیرماه در مجلس تصویب شد و روزنامهی «سلام» نیز در همان روز توقیف گردید. در همین روزها، دو روزنامهی اصلاحطلب «صبح امروز» و «نشاط»، از پایان سیاستورزی و احتمال به صحنه آمدن دفتر تحکیم وحدت و بدنهی اجتماعی اصلاحطلبان خبر دادند.
به دنبال این رخداد، دفتر تحکیم وحدت، به عنوان شاخهی دانشجویی اصلاحطلبان و گرانیگاه اصلی گفتمانهای سکولاریستی در جنبش دانشجویی، تظاهراتی را در عصر روز پنجشنبه، هفدهم تیرماه، در داخل و خارج کوی دانشگاه، راهاندازی و هدایت کرد که به تدریج، به خشونت و درگیری میان دانشجویان و نیروی انتظامی گرایید. در این تظاهرات غیرقانونی که حدود یکصدوپنجاه تن از دانشجویان دگراندیش حضور داشتند، شعارهای ساختارشکنانه و تندی بر ضد جمهوری اسلامی سر داده شد. در همین برهه، مصطفی تاجزاده، نمایندهی وزارت کشور و عضو ارشد سازمان مجاهدین، در جمع دانشجویان تظاهرکننده حاضر شد و به تحریک و تهییج آنها پرداخت.
پس از این، در ساعات اولیهی روز جمعه، هجدهم تیرماه، کوی دانشگاه از سوی عدهای که لباس شخصی خوانده میشدند مورد حمله قرار گرفت. در اثر این تهاجم غافلگیرانه، تعدادی از دانشجویان ـکه حتی برخی از آنها مذهبی و بسیجی بودندـ مصدوم شدند و اموال عمومی در خوابگاه دانشجویی به شدت تخریب شد. این واقعه، نزاع و کشمکش را به اوج خود سوق داد؛ به گونهای که با وجود دخالت نیروی انتظامی، آرامش در دانشگاه تهران و برخی خیابانهای شهر تهران برقرار نشد و تهران، روزهای پُرالتهاب و متشنجی را سپری کرد. در این روزها، روزنامهها و احزاب اصلاحطلب در کنار دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی غرب، تمام توان خویش را مصروف ایجاد یک جنگ روانی شکننده و ویرانگر بر ضد جمهوری اسلامی کردند.
در هجدهم تیرماه، محمد معین، وزیر وقت علوم، از سمت خود استعفا داد. این اقدام، فضای دانشگاه را هر چه بیشتر به سوی بحران و تنش سوق داد. هیئت دولت در جلسهی بیستم تیرماه تصمیم میگیرد که سه درخواست را با مقام معظم رهبری مطرح سازد: بازگشایی روزنامهی «سلام»، سپردن فرماندهى تامالاختیار نیروى انتظامى به وزیر کشور و عزل یکی از مسئولان.
در این راستا، سه تن از وزرای دولت (یونسى، شمخانى و مظفر) به خدمت ایشان میرسند و مصوبات دولت را با ایشان در میان میگذارند. رهبر معظم انقلاب، به صورت مستدل و قاطعانه، با تمام موارد مطرحشده مخالفت میکنند. در همین روز، منتظری، صانعی و موسوی اردبیلی، اعلامیههای شدیداللحنی در راستای دفاع از دفتر تحکیم وحدت منتشر کردند. در بیستویکم تیرماه، تشنج و درگیری به دانشگاه تبریز نیز سرایت کرد.(*)
* مهدی جمشیدی؛ پژوهشگر مسائل ایران
پی نوشت:
[۱]. در بیستویکم اسفندماه سال ۱۳۷۷، مجید شریفی، که از فعالان ملی و مذهبی و گردآورندگان آثار دکتر علی شریعتی بود، به صورت مشکوکی به قتل رسید. پس از این، در دوم آذرماه، داریوش فروهر (وزیر کار هیئت دولت موقت و رهبر حزب ملت ایران) به همراه همسرش کشته شد. در دوازدهم همین ماه، محمد مختاری، شاعر و نویسنده و از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران نیز به فهرست کشتهشدگان اضافه گردید. در نهایت، محمدجعفر پوینده، مترجم و پژوهشگر در زمینهی اعلامیهی حقوق بشر و از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران، در هجدهم این ماه، به قتل رسید. به دنبال وقوع این قتلها، خاتمی دستور تشکیل کمیتهی پیگیری قتلها را صادر کرد و مطبوعات اصلاحطلب نیز جنگ روانی تمامعیار و روزانهای را به راه انداختند.
در شانزدهم دیماه، وزارت اطلاعات اطلاعیهای را مبنی بر دست داشتن عدهای از نیروهای خودسر اطلاعاتی در جریان قتلها صادر میکند. روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در برنامهی تلویزیونیای با عنوان «چراغ»، که از شبکهی یک سیما در تاریخ بیستویکم دیماه ۱۳۷۷ پخش گردید، اصلاحطلبان را به دست داشتن در قتلهای زنجیرهای متهم کرد. وزیر اطلاعات وقت (درّی نجفآبادی)، در بیستویکم اسفندماه، از سمت خود استعفا داد. در این میان، سعید امامی به عنوان عامل و طراح اصلی قتلها دستگیر و زندانی میشود، اما در سیویکم خردادماه ۱۳۷۸، دادستان نظامی نیروهای مسلح اعلام میکند که وی در زندان دست به خودکشی زده است. روحالله حسینیان در تاریخ بیستوششم شهریورماه سال ۱۳۷۶، ابعاد پنهانی از این ماجرا را در جمع طلاب مدرسهی حقانی افشا کرد. وی معتقد است که سعید امامی در زمان وقوع قتلهای زنجیرهای، در وزرات اطلاعات به حاشیه رانده شده و به حد مشاور فروکاهیده شده بود. همچنین ادلهی جاسوسی ارائهشده از سوی قاضی پرونده، به هیچ رو منطقی و موجه نبود.
پروندهی سعید امامی به چند تن از نیروهای چپ وزارت اطلاعات سپرده شد، در حالی که در این پرونده، جناح چپ متهم بود. چندی بعد اعلام شد که وی در زندان با داروی نظافت خودکشی کرده است. این در حالی بود که اولاً خودکشی با روحیهی سعید امامی سازگار نبود، ثانیاً بسیاری از زندانیان تا کنون چنین کردهاند و نمردهاند، ثالثاً او بخشی از بستهی دارو را صرف نظافت خود کرده بود و تنها مقدار کمی از آن باقی مانده بود، رابعاً وی فوراً به بیمارستان انتقال داده شد و خامساً او تا چهار روز زنده بوده و بهبود یافته و حتی بیمارستان امکان مرخص شدن وی را اعلام کرده بود. پس از این، بیمارستان اعلام میکند که امامی دچار ایست قلبی شده و مرده است.
سرانجام مشخص شد یکی از طراحان قتلهای زنجیرهای، جانشین معاون امنیت وزرات اطلاعات (م. ک.) بود که از نیروهای سیاسی چپ به شمار میرفت و گرایش قوی به جریان دوم خرداد داشت. او در جریان بازجوییها، انگیزهی ارتکاب قتلها را چنین بازگو کرد که بر خلاف موقعیت «بنیصدر» در مقابل «امام خمینی»، اولاً «خاتمی» به واسطهی آرای بیستمیلیونی خود، از پایگاه اجتماعی گسترهتری نسبت به «مقام معظم رهبری» برخوردار است، ثانیاً منزلت رهبری به پای منزلت امام خمینی نمیرسد. از این رو، شکلگیری هر گونه تضاد و شکاف جدی میان آنها، به «عقبنشینی» و و در نهایت «شکست» مقام معظم رهبری منجر خواهد شد. وقوع «قتلهای زنجیرهای» و نسبت دادن آن به مقام معظم رهبری، ماده و مایهی این تضاد و شکاف بود که از سوی این افراد فراهم آمده بود. البته انتساب قتلهای زنجیرهای به مقام معظم رهبری به واسطهی متهم کردن «سپاه پاسدارن» به چنین اقدامی صورت میگرفت؛ با این تحلیل که چون سپاه پاسداران زیر نظر شخص رهبری اداره میشود، بنابراین قطعاً رهبری به آنها دستور چنین اقدامی را داده است. به این منظور، دست خط مقام معظم رهبرى (به وسیلهی یکى از وابستگان سید مهدى هاشمى) جعل و سپس منتشر شد که در آن، ایشان به فرماندهی کل سپاه امر کرده بود که به دلیل معاند و مرتد بودن دگراندیشان و نویسندگان روشنفکر، میباید آنها به قتل برسند. همین شخص در اعترافات خود تصریح کرده که در این رابطه، با یکی از اعضای «مجمع روحانیون مبارز» ارتباط داشته و با او مشورت میکرده است.
کد مطلب: 298168
تاج زاده به آشوبگران گفت وزارت کشور متعلق به خود شماست
طراحان ۱۸ تیر چه اهدافی را دنبال مینمودند؟
اگر منع مسئولین نبود، مردم غیور و انقلابی این اوباش را به سزای اعمالشان میرسانند
روایت روحالله حسینیان از 18 تیر
حسن روحانی: اینها پستتر از آن هستند که برانداز نام گیرند
عوامل پشت پرده انحراف پرونده 18 تیر + اسناد
ماجرای حمله اوباش به خودروی فرمانده ناجا
رئیس پلیس کشور با بیان اینکه سند فرهنگ عفاف و حجاب در سال آخر دولت …
احمدینژاد حداکثر میتواند نامزد نمایندگی مجلس شود
انتصاب دکتر احمدینژاد به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبر …
در قسمت سیر تاریخی اگر مستدل باشد افراد ذیل بترتیب مقسر این اتفاق نا میمون بودند
1 میر مسئول روزنامه سلام (موسوی خوینی ها)
2 نماینده وزارت کشور (تاج زاره )
3 مسئول لباس شخصی ها ( نا مشخص )
4 وزیر علوم نا توان و سر سپرده ( محمد معین )
5 دفتر تحکیم که مسئول مستقیم اردوکشی خیابانی بود
6 سه تن وزیر حامل پیام (دستور ) به رهبری (شمعخانی، یونسی ، مظفر )
این افراد به ترتیب عامل ، تشدید کننده ، موثر و تسهیل کننده این براندازی بودند که همه نشات گرفته از دولت وقت است چون چند وزیر بطور مستقیم و غیر مستقیم بستر التهاب را آماده کرده بودند . (924945)
پاسخ به اين اظهار نظر
۳۴
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۴-۱۹ ۰۹:۴۱:۳۷
نمایندگان محترم! قبل از دادن رأی اعتماد این عکسها را ببینید +فیلم
نجفی دروغ کروبی را شجاعانه خواند/ حق نداریم کار را به کسی بدهیم که به نظام اتهام میزند
“کابینه را هاشمی چیده”/ اختلافات بالا گرفت
تيتر يك نشريه مدعي انديشه ورزي
از صندوق عتیقه هاشمی تا سُرم وزرای پیشنهادی
سیاست: بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش/ اظهارات نجفی درباره نقش در فتنه۸۸/ سخنان موافقان و مخالفان وزیر پیشنهادی ارتباطات
سیاست: وزیر دوم خارجه هستم
به روش تدلیس !!! کاش ادامه مطلب را هم مینوشتید و همانند کیهان تیتر نمی زدید .واژه تدلیس یعنی کلاهبرداری
———————————-
با سلام حجاریان معتقد به تقلب در انتخابات نیست و همین تیتر شده است. البته این معتقد نبودن کار بقیه ی عقلا هم هست . اگر یارانه ها و سهام عدالت را مصادیق تدلیس بدانیم همه ی اقدامات دولت ها با این انگ زیر سوال می رود. ضمنا تدلیس یعنی تظاهر به خوبی ، عوامفریبی و …
یک “حرف مفت” درباره “پول مفت” و توهین به شعور ملت ایران
با تنگ آمدن قافیه «تقلب انتخاباتی» برای عوامل فتنه و آشوب سال ۸۸، سعید حجاریان مدعی شد آنچه در سال ۸۸ رخ داد تقلب و تخلف نبود، بلکه تدلیس سیستماتیک بود…!
به گزارش 598، وی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم گفته است: چند بار گفتهام که بحث ما این نیست که تخلف و یا تقلب شده است. به نظر من واقعهای اتفاق افتاده است که اسم آن «تدلیس سیستماتیک» است. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلا اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیبزمینی و یارانه و پول یا مفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است. درست است؟ آقای احمدینژاد وعده نداد، در این راه پول خرج کرده و گونی گونی سیبزمینی و غیره به مردم داده است، درست است؟ بنده میخواهم بگویم چهار سال دور اول ریاست جمهوری به علاوه دوره شهرداری، آقای احمدینژاد چقدر از بیتالمال برای رأی آوردن «تدلیس» کرده است؟ بر این اساس نه میگویم تقلب شده و نه میگویم تخلف شده است. ترجیح میدهم اسم جدیدی برای آن انتخاب کنم و آن «تدلیس سیستماتیک» است.
کیهان در این باره نوشت: یادآور میشود طی سالهای اخیر کسانی چون خاتمی، تاجزاده، موسوی خوئینیها، ابطحی و… در محافل خصوصی بارها تصریح بر دروغ بودن ادعای تقلب که بهانه دامن زدن به آشوبطلبی و قانونشکنی و رفتارهای ضد امنیت ملی بود اعتراف کردهاند با این وصف تغییر واژگان و تعبیر عبارات مبهم و گنگ، نمیتواند مسئولیت ارتکاب جرایم و خیانتهای سنگین ضد امنیتی را از دوش فتنهگران بردارد.
در واقع مصداق بزرگ تدلیس در سال ۸۸، همین دروغ بزرگ «تقلب» و فریب مردم بود ضمن این که نسبت دادن رأی ۲۵ میلیون نفر (۶۳ درصد از مردم) به سیبزمینی یا «یارانه» و «پول مفت»، خود حرف مفتی است چه آن که اولا توهین به شعور اکثریت همان مردمی است که ۴ سال بعد با نسبت ۷/۵۰ درصد به کسی رأی دادند که لااقل در ادعا و لفظ مورد حمایت مدعیان اصلاحطلبی بود.
ثانیا در سال ۸۸ اساسا موضوع پرداخت یارانهها به شکل امروزی اصلا به تصویب نرسیده و مطرح نبود. ثالثا اصلاحطلبان با وجود اذعان به ضرورت هدفمندسازی یارانهها از اعمال آن با پیشبینی احتمال نارضایتی مردم ابا داشتند و البته به صورت یک سویه در برخی مقاطع صرفا به قطع برخی یارانههای کالایی- مانند هزار برابر شدن قیمت قیر و… اقدام کردند
http://www.bultannews.com/fa/news/161911/%D8%A2%D9%82%D8%A7%D9%8A-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DA%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%AF%D9%84%D9%8A%D8%B3-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D9%BE%D8%B3-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%D9%8A-%D9%88-%D9%83%D8%B1%D9%88%D8%A8%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%AA%D9%86%D9%87-88-%DA%86%D9%87-%D9%85%D9%8A-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%86%D8%AF
ای کاش یک کمی سیب زمینی وپول به ما هم می دادند معلومه گونی گونی سیب زمینی گرفتی حجاریان
سنگ پای قزوین!
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۴
تئوریسین و فرمانده پروژههای افراطی و ساختارشکنانه در دوره اصلاحات، خود را جزو اعتدالیون جا زد و به تعریف توأم با مصادره شعار رئیسجمهور منتخب پرداخت.
سنگ پای قزوین!
به گزارش جهان، سعید حجاریان به واسطه روزنامه صبح امروز و تیمی از تندروها – کسانی چون علویتبار و گنجی- که دور وی جمع شده بودند، نقش مهمی در تشنجات و التهابات دوره اصلاحات داشت. روزنامه وی یکی از آتشبیاران آشوب تیر ۷۸ بود و پس از آن نیز در رادیکالیزه کردن فضای انتخابات مجلس ششم و هجمه به هاشمی رفسنجانی – تحت عنوان عالیجناب سرخپوش- نقش عمدهای ایفا کرد.
وی از ترویجکنندگان مدل «فشار از پایین چانیزنی در بالا» بود که به عنوان یکی از مبانی عملیاتی ایجاد اغتشاش و کودتاهای مخملین از سوی سرویسهای جاسوسی غربی تدوین و توصیه شده بود. حجاریان با وجود تحریک دانشجویان تحکیمی به رفتارهای رادیکال و پس از آن که با اعتراض شماری از آنها مواجه شد، جنبش دانشجویی را حرف مفت خواند! حجاریان همچنین یکی از ترویجکنندگان سکولاریسم بوده است.
فردی با این اوصاف اکنون در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای «شرق» مدعی شعار «اعتدال» دکتر روحانی شده و میگوید: اعتدال به یک معنا بازگشت به نوعی تعادل است. اعتدالیون آمدهاند که همهچیز را سر جای اول برگردانند و تعادل را برقرار سازند.
در حالی که افراطیون ریشه اصلی ناکارآمدی و قفلشدگی امور در دولت اصلاحات بودند و حتی شورای شهر اول را به تعطیلی کشاندند، حجاریان گفته که «روحانی حرف خوبی زده، گفته یک عده که بدون بلیت سوار شدهاند، باید پیاده شوند؛ من معتقد هستم که حتما باید بوروکراسی ما کارآمد شود. اساسا بهرهوری یعنی همان عقلانیت. پس اعتدالیون آمدهاند تا راندمان را بالا ببرند.»
مشاور رئیس دولت اصلاحات با یکی کردن اصلاحطلبی مدعایی و اعتدال میگوید اصلاحطلبی مغایرتی با عقلانیت ندارد. اصلاحطلبی یعنی گام به گام مسیری را تصحیح کردن، پس در ذات اصلاحطلبی عقلانیت خوابیده است. به همین خاطر اعتدال با اصلاحطلبی همپوشانی دارد.
جناب آقایان شیبانی وایراندوست باسلام
تدلیس دراصطلاح حقوقی عبارت است ازعملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود
واژه ی تدلیس درلغت به معنی فریب دادن ،پنهان کردن ،تاریک ساختن ،ومبهم کردن ،کتمان کردن ،پوشاندن ،نیرنگ بازی ،قالتاق بازی،کلاهبرداری،مردم راسرکارگزاری ،دورزدن مردم ،به حساب نیاوردن نظرات مردم ،ودیگرموارد است
البته من ازتحصیلکرده های رشته ی ادبیات وعلوم انسانی معذرت خواهی میکنم که خودرا وارد این مقوله کرده ام
چه کسی مأموریت ترور حجاریان را داد؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۲۲
چرا آقاى خسروى به عنوان رئيس شوراى شهر اعلام كرد كه «اگر به ترور حجاريان رسيدگى نشود، نوار تهديد را علنى مىكنيم؟» چرا آقاى اصغرزاده با گذشت حدود يك ماه از ماجراى ترور، حتى افرادى نظير خانم وسمقى، عضو ديگر شوراى شهر را نسبت به بىارزش بودن نوار توجيه نكرد و نتيجه آن شد كه وى در روز ۲۳ فروردين ۱۳۷۹ نوار تهديد رضا احمدى را در جمع خبرنگاران پخش كرد؟ . . .
چه کسی مأموریت ترور حجاریان را داد؟
جهان نیوز – محمدعلى مقدمى در ماجراى ترور حجاريان، مأموريت داشت تا با تحويل نامهاى از حكيمىپور (عضو شوراى شهر تهران) به سعيد حجاريان، وى را براى لحظاتى متوقف سازد، تا دوست ديگرش (سعيد عسگر) با استفاده از اين فرصت، حجاريان را مورد هدف قرار دهد. در نامهاى كه حكيمىپور به سعيد حجاريان نوشته بود، در آن ميزان وابستگى محمدعلى مقدمى به جبهه مشاركت و نقش وى در انتخابات مجلس ششم و رياستجمهورى هفتم، به خوبى پرده برداشته شد. متن اين نامه چنين بود: «برادر گرامى جناب آقاى حجاريان سلام عليكم. حامل نامه آقاى مقدمى از برادران فعال جبهه مشاركت و مجمع روحانيون مبارز در انتخابات اخير و رياستجمهورى در منطقه ۱۷ تهران كه سابقه شش سال فعاليت مستمر در حفاظت مجلس دارند، به خدمت مىرسند. ايشان اخبار مهمّى از فعل و انفعال امور داخلى و ادارى مجلس در اين ايام دارند كه اطلاع آنها بسيار ضرورى مىباشد. حكيمىپور».1
اگر بخواهيم با نگاه تحليلى به اين موضوع نگاه كنيم، در يك دستهبندى ساده متوجه مىشويم كه گروههايى مورد حمله تبليغاتى قرار گرفتند: اوّلين گروه، نظام اسلامى بود كه در اين مورد بايد گفت نظام جمهورى اسلامى مقتدرتر از آن است كه دشمنان خود را با ترور از ميان بردارد و همانطور كه رهبر معظّم انقلاب پس از قتلهاى زنجيرهاى و ترور سعيد حجاريان و در پى جوّسازىهاى گروههاى معاند تأكيد كردند، هر وقت كه لازم باشد نظام اسلامى به طور علنى با قدرت و صلابت در مقابل محاربان و ياغيان خواهد ايستاد و حتى حكم به اعدام آنان خواهد داد. علاوه بر اين نظام جمهورى اسلامى نه تنها از اين ماجرا و ماجراهاى مشابه سودى نمىبرد، بلكه براثر اتهامات و تخريبهاى وارده دچار ضعف نيز شده و همچنين در جامعه بينالملل اعتبار خود را از دست مىدهد،
اين گروه با استفاده از مسيرهاى قانونى و اخلاقى (كه اتفاقآ جناح مقابل آن را غيرقانونى و غيراخلاقى مىداند) مىتوانست به مقاصد خود برسد، پس ترور يا همان حذف فيزيكى علاوه بر هزينههاى زياد، كارى بىفايده و عبث بود.
پس به لحاظ عقلى مورد اوّل رد مىشود.
در مورد بعد كه جناح رقيب يا همان جناح اصولگراست كه در جريان اين ماجرا هجمه سنگينى را متحمل شد، توجه به اين ماجرا خالى از لطف نيست كه اين گروه با استفاده از مسيرهاى قانونى و اخلاقى (كه اتفاقآ جناح مقابل آن را غيرقانونى و غيراخلاقى مىداند) مىتوانست به مقاصد خود برسد، پس ترور يا همان حذف فيزيكى علاوه بر هزينههاى زياد، كارى بىفايده و عبث بود.
رضا احمدى پس از آزادى در مصاحبهاى با خبرنگار روزنامه رسالت گفت: «به منظور كمك گرفتن براى هيأت مذهبى با آقاى طباطبايى عضو شوراى شهر، در نماز جمعه صحبت كردم و او من را به آقاى حجاريان معرفى كرد . . . اوّلين بارى بود كه حجاريان را از نزديك مىديدم. او در جلسه اوّل خيلى از من استقبال كرد و گفت: «شنيدهام عضو انصار حزبالله هستى، امّا خوشحالم كه شما مثل آنها نيستى و حرفهايت را مىزنى. در آن جلسه من هم انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و . . . او به من خنديد و پاسخى نداد و گفت : «اين انديشه ماست و شما بايد انديشه را با انديشه جواب بدهيد». جلسه بعد هم در شوراى شهر بود كه چون هماهنگ كرده بود، بيشتر مرا تحويل گرفتند و در همين جلسه بود كه آقاى حجاريان بحث نوار را مطرح كرد و گفت شما هرچه انديشه داريد، بر روى نوار بگوييد. در جلسه سوم گفت حرفهاى من را هم در نوار بگو، حرفهاى خودت را هم بزن، حجاريان به من گفت در نوار من را تهديد كن. به او گفتم آيا مشكلى براى من پيش نمىآيد؟ او گفت: نه باقىاش با من . . . آقاى سعيد حجاريان به من گفت : در نوار خودت را معرفى كن و بگو عضو انصار حزبالله هستم و روى اين موضوع تأكيد زيادى داشت. حجاريان گفت: بگو فدايى ولايت فقيه هستم، من را محكوم كن و به موضوع فشار از پايين، چانهزنى از بالا و فتح سنگر به سنگر حمله كن. وقتى من را تهديد مىكنى، به حالت جدى حرف بزن و تهديد كن و بگو مىكشمت و خانه و زندگىات را آتش مىزنيم. من هم تيتر مطالب او را يادداشت كردم. حتى گفت در نوار تهديد به نهضت آزادى، عبدالله نورى، مهاجرانى و آقاى خاتمى هم توهين كن و بگو خاتمى آمده با جامعه مدنى ختم انقلاب را اعلام كند. حجاريان گفت: در داخل نوار از سعيد امامى به عنوان شهيد سعيد امامى ياد كن. او در آخر جلسه سوم به من گفت: من به شما از نظر مالى و كارى كمك مىكنم، اگر بخواهى به هيأت شما كمك مىكنيم، اگر نخواستى به خودت كمك مىكنيم كه خانه خودتان را بسازيد. با شهردارى منطقه هم هماهنگ مىكنم. حجاريان به من گفت: تو نسبت به ساير بچههاى انصار خيلى آرام هستى، اگر مىتوانى بچههاى انصار را بياور اينجا باهم صحبت بكنيم! نوار را او ساخت و من فقط يك گوينده بودم و نمىدانستم او چه سوء استفادهاى از آن مىكند. من هم رفتم خانهام
انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و . . . او به من خنديد و پاسخى نداد و گفت : «اين انديشه ماست و شما بايد انديشه را با انديشه جواب بدهيد».
و در زمانى كه هيچ كس نبود، نوار را پر كردم و بردم به حجاريان دادم. او هم گفت كار بزرگى كردى، اميدوارم بتوانيم مشكلات شما را حل كنيم. وقتى نوار را دو دستى به حجاريان دادم (چند ماه قبل از ترور او) آقايان اصغرزاده و حكيمىپور نيز شاهد بودند».۲
پس از اين مصاحبه، حجاريان آن را تكذيب كرد. البته او حاضر نشد مطالبش را به صورت مستند براى روزنامه رسالت بفرستد و تنها در مصاحبهاى با روزنامه بهار عنوان كرد: «آقاى عليزاده روزى در شوراى شهر فردى را به من معرفى كرد و گفت او از اين بچههايى است كه تجمعهاى دانشجويى را به هم مىريزند و مىخواهد با تو صحبت كند. كمى نصيحتش كردم و به او گفتم عقايد خود را داشته باشد، امّا به جاى اين كه كارهاى فيزيكى بكند، برود كار فرهنگى كند. روزى احمدى به من گفت كه دوستان من تو را محاكمه كردهاند و نوارى به من داد كه جريان محاكمه در آن ضبط شده بود. احمدى به من گفت كه ظاهرآ پسر عمويش از اينهاست و اين نوار با صداى اوست. (قابل توجه است كه روزنامه متعلق به خود سعيد حجاريان در تاريخ ۲۴ فروردين ۱۳۷۹ بخشى از اين نوار را منتشر كرد كه در آن شخص گوينده صراحتآ خود را رضا احمدى معرفى مىكند) نوار را كم گوش كردم، متوجه شدم همان حرفهاى معمول است كه جريان خشونتطلب در روزنامهها و مجلههايشان عليه من گفته و نوشته بودند. نوار بىارزشى بود، به آن اعتنايى نكردم و آن را در گوشه كشوى ميزم انداختم و به آقاى اصغرزاده كه در همان اتاق همكارم بود، گفتم كه چنين نوارى موجود است . . . چه ثمرى براى من داشت كه به يك بچه بگويم اين حرفها را بزن و چيزهايى به او ياد بدهم كه در نوار بگويد، بعد هم نوارش را دور بياندازم؟»3
البته مشخص بود كه اين نوار چندان هم بىفايده نيست و مىتوان از آن استفادههاى فراوان كرد! و دقيقآ به همين دليل آقاى حجاريان آن را دور انداخته بود (ظاهرآ قرار دادن در كشوى ميز كار معادل دور انداختن است!). روزنامه رسالت هم در جواب حرفهاى حجاريان سؤالاتى را مطرح كرد كه نه آن روز جوابى به آنها داده شد و نه هنوز كسى از اصلاحطلبان به آن جوابى داده است.
روزنامه رسالت با طرح سؤالاتى پرسيد: «از ايشان (حجاريان) مىپرسيم با توجه به اينكه نوار تهديد چند ماه قبل از حادثه ترور در اختيار شما قرار گرفت و شما نوار را گوش كرديد و در كشوى ميزتان گذاشتيد و يا به تعبير خودتان آن را دور انداختيد، آيا به اصغرزاده و ديگران هم گفتيد كه اين نوار دور انداختنى و بىارزش است؟ اگر گفتيد چرا آقاى اصغرزاده چند روز بعد از ترور، سعى نكرد به مسئولان بگويد كه اين نوار از نظر حجاريان چيز بىارزشى بود و نبايد
آقاى حجاريان بحث نوار را مطرح كرد و گفت شما هرچه انديشه داريد، بر روى نوار بگوييد. در جلسه سوم گفت حرفهاى من را هم در نوار بگو، حرفهاى خودت را هم بزن، حجاريان به من گفت در نوار من را تهديد كن.
روى آن مانور داد! بلكه برخلاف آن براى موجسوارى بيشتر در مصاحبهاى با اشاره به نوار تهديد گفت: «محتوا و تفكر موجود در اين نوار، افشاگر انگيزه و بستر ايجاد خشونت در كشور است و مسئولان بايد در خشكاندن اين ريشه خشونت احساس تعهد كنند».4
اگر آقاى اصغرزاده مىدانست كه نوار بىارزش در كشوى ميز شماست، چرا وقتى روزنامه «همميهن» در صفحه اوّل خود اين تيتر درشت را درج كرد كه «خوب نگاه كنيد! جعبه سياه ترور حجاريان راز مىگشايد» در جلسه شوراى شهر اعلام كرد: «اين نوار سرنخهاى متعددى را به دست مىدهد و اين نوار غير از آنكه تهديد حجاريان به مرگ بوده، يك سند سياسى محسوب مىشود و محتواى آن نشانگر يك تفكر بسيار خشن و وحشى است».
چرا آقاى خسروى به عنوان رئيس شوراى شهر اعلام كرد كه «اگر به ترور حجاريان رسيدگى نشود، نوار تهديد را علنى مىكنيم؟» چرا آقاى اصغرزاده با گذشت حدود يك ماه از ماجراى ترور، حتى افرادى نظير خانم وسمقى، عضو ديگر شوراى شهر را نسبت به بىارزش بودن نوار توجيه نكرد و نتيجه آن شد كه وى در روز ۲۳ فروردين ۱۳۷۹ نوار تهديد رضا احمدى را در جمع خبرنگاران پخش كرد؟ . . .
آقاى حجاريان! شما مىگوييد رضا احمدى نوار را پر نكرده و پسرعموى او بوده، شما هم كه از او به هر دليلى شكايت نكردهايد! پس دليلى براى مجازات و زندانى بودن او وجود نداشته و ندارد كه او بخواهد براى آزاديش دروغ بگويد. ضمن اينكه اصلا ما نيز فرض شما را مىپذيريم كه او دروغ گفته و شما را متهم كرده، شما نيز قوّه قضائيه و وزارت اطلاعات را متهم كردهايد، پس يك راه مىماند، آن هم رسيدگى به موضوع در دادگاه علنى، آيا مىتوانيد از ادعاهايتان دفاع كنيد و ثابت كنيد كه احمدى تطميع شده است؟»5
مسائل مشكوك ديگرى مانند استفاده عمدى تيم ترور از موتور ۱۰۰۰ كه انگشت اتهام را به سمتى خاص نشانه مىرفت، در اين ماجرا وجود دارد كه ابهامات و سؤالات بسيارى را در اذهان مردم باقى گذاشت. امّا آنچه جالب توجه است، پس از سالها گذشت از اين اتفاق، سعيد عسگر (ضارب اصلى سعيد حجاريان) در ماجراى حمله به خوابگاه طرشت در خرداد ۱۳۸۲ با شكايت محمدباقر قاليباف (فرمانده وقت نيروى انتظامى) بازداشت و محاكمه مجدد شد و جالبتر اينكه سعيد عسگر در جريان انتخابات دهمين دوره رياستجمهورى، در ستاد انتخاباتى ميرحسين موسوى در شهر رى حضورى فعال داشت!6
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- ويژهنامه نوروزى روزنامه ايران، سال ۱۳۸۹.
۲- چهل تدبير، على الفتپور، ص ۲۱۷.
۳- همان.
۴- چهل تدبير، على الفتپور.
۵- چهل تدبير، على الفتپور، ص ۲۱۸.
۶- ويژهنامه نوروزى روزنامه ايران، سال ۱۳۸۹
چه کسی مأموریت ترور حجاریان را داد؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۲۲
چرا آقاى خسروى به عنوان رئيس شوراى شهر اعلام كرد كه «اگر به ترور حجاريان رسيدگى نشود، نوار تهديد را علنى مىكنيم؟» چرا آقاى اصغرزاده با گذشت حدود يك ماه از ماجراى ترور، حتى افرادى نظير خانم وسمقى، عضو ديگر شوراى شهر را نسبت به بىارزش بودن نوار توجيه نكرد و نتيجه آن شد كه وى در روز ۲۳ فروردين ۱۳۷۹ نوار تهديد رضا احمدى را در جمع خبرنگاران پخش كرد؟ . . .
چه کسی مأموریت ترور حجاریان را داد؟
جهان نیوز – محمدعلى مقدمى در ماجراى ترور حجاريان، مأموريت داشت تا با تحويل نامهاى از حكيمىپور (عضو شوراى شهر تهران) به سعيد حجاريان، وى را براى لحظاتى متوقف سازد، تا دوست ديگرش (سعيد عسگر) با استفاده از اين فرصت، حجاريان را مورد هدف قرار دهد. در نامهاى كه حكيمىپور به سعيد حجاريان نوشته بود، در آن ميزان وابستگى محمدعلى مقدمى به جبهه مشاركت و نقش وى در انتخابات مجلس ششم و رياستجمهورى هفتم، به خوبى پرده برداشته شد. متن اين نامه چنين بود: «برادر گرامى جناب آقاى حجاريان سلام عليكم. حامل نامه آقاى مقدمى از برادران فعال جبهه مشاركت و مجمع روحانيون مبارز در انتخابات اخير و رياستجمهورى در منطقه ۱۷ تهران كه سابقه شش سال فعاليت مستمر در حفاظت مجلس دارند، به خدمت مىرسند. ايشان اخبار مهمّى از فعل و انفعال امور داخلى و ادارى مجلس در اين ايام دارند كه اطلاع آنها بسيار ضرورى مىباشد. حكيمىپور».1
اگر بخواهيم با نگاه تحليلى به اين موضوع نگاه كنيم، در يك دستهبندى ساده متوجه مىشويم كه گروههايى مورد حمله تبليغاتى قرار گرفتند: اوّلين گروه، نظام اسلامى بود كه در اين مورد بايد گفت نظام جمهورى اسلامى مقتدرتر از آن است كه دشمنان خود را با ترور از ميان بردارد و همانطور كه رهبر معظّم انقلاب پس از قتلهاى زنجيرهاى و ترور سعيد حجاريان و در پى جوّسازىهاى گروههاى معاند تأكيد كردند، هر وقت كه لازم باشد نظام اسلامى به طور علنى با قدرت و صلابت در مقابل محاربان و ياغيان خواهد ايستاد و حتى حكم به اعدام آنان خواهد داد. علاوه بر اين نظام جمهورى اسلامى نه تنها از اين ماجرا و ماجراهاى مشابه سودى نمىبرد، بلكه براثر اتهامات و تخريبهاى وارده دچار ضعف نيز شده و همچنين در جامعه بينالملل اعتبار خود را از دست مىدهد،
اين گروه با استفاده از مسيرهاى قانونى و اخلاقى (كه اتفاقآ جناح مقابل آن را غيرقانونى و غيراخلاقى مىداند) مىتوانست به مقاصد خود برسد، پس ترور يا همان حذف فيزيكى علاوه بر هزينههاى زياد، كارى بىفايده و عبث بود.
پس به لحاظ عقلى مورد اوّل رد مىشود.
در مورد بعد كه جناح رقيب يا همان جناح اصولگراست كه در جريان اين ماجرا هجمه سنگينى را متحمل شد، توجه به اين ماجرا خالى از لطف نيست كه اين گروه با استفاده از مسيرهاى قانونى و اخلاقى (كه اتفاقآ جناح مقابل آن را غيرقانونى و غيراخلاقى مىداند) مىتوانست به مقاصد خود برسد، پس ترور يا همان حذف فيزيكى علاوه بر هزينههاى زياد، كارى بىفايده و عبث بود.
رضا احمدى پس از آزادى در مصاحبهاى با خبرنگار روزنامه رسالت گفت: «به منظور كمك گرفتن براى هيأت مذهبى با آقاى طباطبايى عضو شوراى شهر، در نماز جمعه صحبت كردم و او من را به آقاى حجاريان معرفى كرد . . . اوّلين بارى بود كه حجاريان را از نزديك مىديدم. او در جلسه اوّل خيلى از من استقبال كرد و گفت: «شنيدهام عضو انصار حزبالله هستى، امّا خوشحالم كه شما مثل آنها نيستى و حرفهايت را مىزنى. در آن جلسه من هم انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و . . . او به من خنديد و پاسخى نداد و گفت : «اين انديشه ماست و شما بايد انديشه را با انديشه جواب بدهيد». جلسه بعد هم در شوراى شهر بود كه چون هماهنگ كرده بود، بيشتر مرا تحويل گرفتند و در همين جلسه بود كه آقاى حجاريان بحث نوار را مطرح كرد و گفت شما هرچه انديشه داريد، بر روى نوار بگوييد. در جلسه سوم گفت حرفهاى من را هم در نوار بگو، حرفهاى خودت را هم بزن، حجاريان به من گفت در نوار من را تهديد كن. به او گفتم آيا مشكلى براى من پيش نمىآيد؟ او گفت: نه باقىاش با من . . . آقاى سعيد حجاريان به من گفت : در نوار خودت را معرفى كن و بگو عضو انصار حزبالله هستم و روى اين موضوع تأكيد زيادى داشت. حجاريان گفت: بگو فدايى ولايت فقيه هستم، من را محكوم كن و به موضوع فشار از پايين، چانهزنى از بالا و فتح سنگر به سنگر حمله كن. وقتى من را تهديد مىكنى، به حالت جدى حرف بزن و تهديد كن و بگو مىكشمت و خانه و زندگىات را آتش مىزنيم. من هم تيتر مطالب او را يادداشت كردم. حتى گفت در نوار تهديد به نهضت آزادى، عبدالله نورى، مهاجرانى و آقاى خاتمى هم توهين كن و بگو خاتمى آمده با جامعه مدنى ختم انقلاب را اعلام كند. حجاريان گفت: در داخل نوار از سعيد امامى به عنوان شهيد سعيد امامى ياد كن. او در آخر جلسه سوم به من گفت: من به شما از نظر مالى و كارى كمك مىكنم، اگر بخواهى به هيأت شما كمك مىكنيم، اگر نخواستى به خودت كمك مىكنيم كه خانه خودتان را بسازيد. با شهردارى منطقه هم هماهنگ مىكنم. حجاريان به من گفت: تو نسبت به ساير بچههاى انصار خيلى آرام هستى، اگر مىتوانى بچههاى انصار را بياور اينجا باهم صحبت بكنيم! نوار را او ساخت و من فقط يك گوينده بودم و نمىدانستم او چه سوء استفادهاى از آن مىكند. من هم رفتم خانهام
انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و . . . او به من خنديد و پاسخى نداد و گفت : «اين انديشه ماست و شما بايد انديشه را با انديشه جواب بدهيد».
و در زمانى كه هيچ كس نبود، نوار را پر كردم و بردم به حجاريان دادم. او هم گفت كار بزرگى كردى، اميدوارم بتوانيم مشكلات شما را حل كنيم. وقتى نوار را دو دستى به حجاريان دادم (چند ماه قبل از ترور او) آقايان اصغرزاده و حكيمىپور نيز شاهد بودند».۲
پس از اين مصاحبه، حجاريان آن را تكذيب كرد. البته او حاضر نشد مطالبش را به صورت مستند براى روزنامه رسالت بفرستد و تنها در مصاحبهاى با روزنامه بهار عنوان كرد: «آقاى عليزاده روزى در شوراى شهر فردى را به من معرفى كرد و گفت او از اين بچههايى است كه تجمعهاى دانشجويى را به هم مىريزند و مىخواهد با تو صحبت كند. كمى نصيحتش كردم و به او گفتم عقايد خود را داشته باشد، امّا به جاى اين كه كارهاى فيزيكى بكند، برود كار فرهنگى كند. روزى احمدى به من گفت كه دوستان من تو را محاكمه كردهاند و نوارى به من داد كه جريان محاكمه در آن ضبط شده بود. احمدى به من گفت كه ظاهرآ پسر عمويش از اينهاست و اين نوار با صداى اوست. (قابل توجه است كه روزنامه متعلق به خود سعيد حجاريان در تاريخ ۲۴ فروردين ۱۳۷۹ بخشى از اين نوار را منتشر كرد كه در آن شخص گوينده صراحتآ خود را رضا احمدى معرفى مىكند) نوار را كم گوش كردم، متوجه شدم همان حرفهاى معمول است كه جريان خشونتطلب در روزنامهها و مجلههايشان عليه من گفته و نوشته بودند. نوار بىارزشى بود، به آن اعتنايى نكردم و آن را در گوشه كشوى ميزم انداختم و به آقاى اصغرزاده كه در همان اتاق همكارم بود، گفتم كه چنين نوارى موجود است . . . چه ثمرى براى من داشت كه به يك بچه بگويم اين حرفها را بزن و چيزهايى به او ياد بدهم كه در نوار بگويد، بعد هم نوارش را دور بياندازم؟»3
البته مشخص بود كه اين نوار چندان هم بىفايده نيست و مىتوان از آن استفادههاى فراوان كرد! و دقيقآ به همين دليل آقاى حجاريان آن را دور انداخته بود (ظاهرآ قرار دادن در كشوى ميز كار معادل دور انداختن است!). روزنامه رسالت هم در جواب حرفهاى حجاريان سؤالاتى را مطرح كرد كه نه آن روز جوابى به آنها داده شد و نه هنوز كسى از اصلاحطلبان به آن جوابى داده است.
روزنامه رسالت با طرح سؤالاتى پرسيد: «از ايشان (حجاريان) مىپرسيم با توجه به اينكه نوار تهديد چند ماه قبل از حادثه ترور در اختيار شما قرار گرفت و شما نوار را گوش كرديد و در كشوى ميزتان گذاشتيد و يا به تعبير خودتان آن را دور انداختيد، آيا به اصغرزاده و ديگران هم گفتيد كه اين نوار دور انداختنى و بىارزش است؟ اگر گفتيد چرا آقاى اصغرزاده چند روز بعد از ترور، سعى نكرد به مسئولان بگويد كه اين نوار از نظر حجاريان چيز بىارزشى بود و نبايد
آقاى حجاريان بحث نوار را مطرح كرد و گفت شما هرچه انديشه داريد، بر روى نوار بگوييد. در جلسه سوم گفت حرفهاى من را هم در نوار بگو، حرفهاى خودت را هم بزن، حجاريان به من گفت در نوار من را تهديد كن.
روى آن مانور داد! بلكه برخلاف آن براى موجسوارى بيشتر در مصاحبهاى با اشاره به نوار تهديد گفت: «محتوا و تفكر موجود در اين نوار، افشاگر انگيزه و بستر ايجاد خشونت در كشور است و مسئولان بايد در خشكاندن اين ريشه خشونت احساس تعهد كنند».4
اگر آقاى اصغرزاده مىدانست كه نوار بىارزش در كشوى ميز شماست، چرا وقتى روزنامه «همميهن» در صفحه اوّل خود اين تيتر درشت را درج كرد كه «خوب نگاه كنيد! جعبه سياه ترور حجاريان راز مىگشايد» در جلسه شوراى شهر اعلام كرد: «اين نوار سرنخهاى متعددى را به دست مىدهد و اين نوار غير از آنكه تهديد حجاريان به مرگ بوده، يك سند سياسى محسوب مىشود و محتواى آن نشانگر يك تفكر بسيار خشن و وحشى است».
چرا آقاى خسروى به عنوان رئيس شوراى شهر اعلام كرد كه «اگر به ترور حجاريان رسيدگى نشود، نوار تهديد را علنى مىكنيم؟» چرا آقاى اصغرزاده با گذشت حدود يك ماه از ماجراى ترور، حتى افرادى نظير خانم وسمقى، عضو ديگر شوراى شهر را نسبت به بىارزش بودن نوار توجيه نكرد و نتيجه آن شد كه وى در روز ۲۳ فروردين ۱۳۷۹ نوار تهديد رضا احمدى را در جمع خبرنگاران پخش كرد؟ . . .
آقاى حجاريان! شما مىگوييد رضا احمدى نوار را پر نكرده و پسرعموى او بوده، شما هم كه از او به هر دليلى شكايت نكردهايد! پس دليلى براى مجازات و زندانى بودن او وجود نداشته و ندارد كه او بخواهد براى آزاديش دروغ بگويد. ضمن اينكه اصلا ما نيز فرض شما را مىپذيريم كه او دروغ گفته و شما را متهم كرده، شما نيز قوّه قضائيه و وزارت اطلاعات را متهم كردهايد، پس يك راه مىماند، آن هم رسيدگى به موضوع در دادگاه علنى، آيا مىتوانيد از ادعاهايتان دفاع كنيد و ثابت كنيد كه احمدى تطميع شده است؟»5
مسائل مشكوك ديگرى مانند استفاده عمدى تيم ترور از موتور ۱۰۰۰ كه انگشت اتهام را به سمتى خاص نشانه مىرفت، در اين ماجرا وجود دارد كه ابهامات و سؤالات بسيارى را در اذهان مردم باقى گذاشت. امّا آنچه جالب توجه است، پس از سالها گذشت از اين اتفاق، سعيد عسگر (ضارب اصلى سعيد حجاريان) در ماجراى حمله به خوابگاه طرشت در خرداد ۱۳۸۲ با شكايت محمدباقر قاليباف (فرمانده وقت نيروى انتظامى) بازداشت و محاكمه مجدد شد و جالبتر اينكه سعيد عسگر در جريان انتخابات دهمين دوره رياستجمهورى، در ستاد انتخاباتى ميرحسين موسوى در شهر رى حضورى فعال داشت!6
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- ويژهنامه نوروزى روزنامه ايران، سال ۱۳۸۹.
۲- چهل تدبير، على الفتپور، ص ۲۱۷.
۳- همان.
۴- چهل تدبير، على الفتپور.
۵- چهل تدبير، على الفتپور، ص ۲۱۸.
۶- ويژهنامه نوروزى روزنامه ايران، سال ۱۳۸۹
ذکر شده است تدلیس سیستماتیک… تدلیس نوعی حقه در کسب و کار است که مشتری حق فسخ قرارداد را داراست!
روحانی بداند این رایها از کجا آمده/ او ابزار فشار از پایین ندارد!
تاریخ انتشار : يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۱۳
در راستای برخوردهای طلبکارانه فعالان جریان فتنه و افراطیگری با رئیسجمهور منتخب، سعید حجاریان نیز گفت که «روحانی باید بداند آرای او متعلق به خاتمی و هاشمی بوده است. روحانی باید بداند این رایها از کجا آمده»!
روحانی بداند این رایها از کجا آمده/ او ابزار فشار از پایین ندارد!
به گزارش جهان، اظهارات از موضع بالای خاتمی مبنی بر معرفی وزیر ارشاد دولت خود به عنوان وزیر ارشاد دولت جدید با ناراحتی حجتالاسلام والمسلمین روحانی روبهرو شده است.
اطرافیان حسن روحانی از موضعگیری سیدمحمد خاتمی درباره وزیر ارشاد دولت یازدهم در دیدار با اصغر فرهادی به شدت ناراحت هستند و میگویند چرا باید خاتمی اعلام کند که احمد مسجدجامعی وزیر ارشاد خواهد بود. نزدیکان روحانی میگویند اینگونه برخوردها اخلال در روند بررسیها و تصمیمگیریها به وجود آورده و علایم سهمخواهی افراد و گروهها را آشکار میکند.
ظاهرا پس از اظهارات خاتمی بخت وزارت مسجدجامعی کاهش یافته چرا که این تلقی را به وجود آورده که معرفی و تحمیل مسجدجامعی توسط خاتمی صورت گرفته است. گفته میشود رئیسجمهور منتخب نیز از این جنس اظهارنظرها ابراز ناراحتی کرده است.
روحانی ابزار فشار از پایین را ندارد
در راستای برخوردهای طلبکارانه فعالان جریان فتنه و افراطیگری با رئیسجمهور منتخب، سعید حجاریان نیز به مجله آسمان گفته که «روحانی باید بداند آرای او متعلق به خاتمی و هاشمی بوده است.»!
سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب از حسن روحانی به عنوان «شخصیتی نخبهگرا» یاد کرد و گفت: به دلیل همین نخبهگرایی است که او در حلقه اصلی یارانش، صرفا افراد محدودی دارد و تیم،کادر و حزب مشخصی ندارد. لذا باید با ابزارهای تعاملی و کارتهای دیگر خود بازی کند. البته روحانی «چانهزن» خوبی است اما مشکل او به این برمیگردد که ابزارهای فشار از پایین را در اختیار ندارد.
حجاریان با بیان اینکه «خاتمی نسبت به روحانی پشتوانه حزبی و اجتماعی منسجمتری داشت و با همین پایگاه اجتماعی هم به حمایت از روحانی پرداخت»، تاکید کرد: روحانی باید بداند آرای او متعلق به هاشمی و خاتمی بوده است. بداند از کجا رای آورده، چه کسی برایش رای جمع کرده و کدام مردم و به چه دلیل و برای چه اهداف و برنامههایی به او رای دادند. اگر او این مسائل را درک کند، بهرغم همه فشارها و فضاسازیها پای شعارهای خود خواهد ایستاد.
این فعال سیاسی شاخص جبهه اصلاحات با بیان اینکه «مهمترین چالشهای پیش روی روحانی سیاسی است»، توضیح داد: او حتی اگر بخواهد صرفا مسائل اقتصادی همچون کاهش تورم و افزایش اشتغال را محقق کند، انجام این امر مقدمات سیاسی دارد. او باید به پیشنیازهای این امور توجه کند. مثلا آنطور که خود آقای روحانی گفتهاند قرار است افرادی که بدون بلیت وارد اتوبوس دولت شدهاند از آن پیاده شوند. این، امری ضروری و به معنی خارج کردن نیروهای اضافی و ناکارآمد از دستگاه دولت است که صرفا برای رانتها و منافع خاص وارد آن شدهاند. بدیهی است پیاده کردن این افراد از ماشین دولت، هزینه و تبعات سیاسی دارد و همچون دوره اصلاحات، چرخه بحرانسازی مخالفان را فعال میکند و باعث دردسر خواهد شد.
گاهی به قیمت از هم پاشیدن کارخانجات نساجی در اثر زیر کشت رفتن زمین هایی که محصولشان به جای پنبه گندم بود، گندم هم خودکفا می شود و مدیری قوی نام می گیرد!
حاضریم دندانه کلید روحانی باشیم/ توصیفی بامزه از اعتدال
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۰۱
یکی از فعالان فتنه 88 گفت: حاضریم دندانه کلید روحانی باشیم.
حاضریم دندانه کلید روحانی باشیم/ توصیفی بامزه از اعتدال
به گزارش جهان، سعید حجاریان هم در گفتگو با روزنامه اصلاح طلب بهار در مورد چگونگی پیش بردن خواستههای اصلاحات در دولت تدبیر و امید گفته است: اگر آقای روحانی محذوراتی دارد ما از ایشان مطالبهای نداریم، بلکه به عنوان مشاورانی امین تجربیات خود را در اختیارشان قرار میدهیم. به قول معروف مفتاح را دندانه شو، حاضریم دندانه کلید ایشان باشیم. البته ما از ایشان وفای به عهد و پایبندی به برنامههای اعلام شده شان را پیگیری میکنیم. منتها آقای روحانی برای ایفای وعدههایش نیازمند پشتوانه اجتماعی است، در غیراینصورت از اعتدال خارج میشود. سواد اعظم (که در اینجا توده سازمان یافته مردم است) باید مانند مغناطیسی عمل کند که دولت را به سمت خود کشانده و مانع چپ و راست شدن آن شود. همانطور که زمین جاذبه دارد، مردم هم جاذبه دارند. بنابراین همانطور که جاذبه کره زمین، تعادل ماه را حفظ میکند، جاذبه مردم هم باید تعادل روحانی را حفظ کند.
این فعال فتنه 88 در ادامه در سخنانی بامزه گفته است: مردم با حفظ انسجام خود مطالبات خود را دنبال کنند. البته بحث من جاذبه است. ببینید اگر جاذبه زمین نباشد ماه به جای آنکه دور زمین بچرخد ممکن است به دور مریخ در چرخش باشد. باید دقت شود که تعادل، به معنی در وسط قرار گرفتن نیست. درست است که آقای روحانی رییسجمهوری همه مردم ایران است اما نقطه تعادل ایشان در نسبت با وزن پایگاه اجتماعی ایشان به دست میآید. بنابراین این سوال به وجود میآید که نقطه تعادل کجاست؟ برای اینکه قضیه کاملا جا بیفتد سعی میکنم با استفاده از ریاضی و فیزیک آن را شرح دهم. اگر نسبت فاصله نقطه تعادل از وزنه پایگاه رای آقای روحانی و وزنه گروه رأی گروه مقابل را در نظر بگیریم، نقطه تعادل در محلی نزدیکتر به پایگاه اجتماعی ایشان و دورتر از وزنه مقابل، قرار خواهد داشت. بنابراین کسانی که اعتدال را به معنی نصف نصف تعریف میکنند، عمدا یا سهوا در اشتباه به سر میبرند و باید این تعریف را اصلاح کنند. پس همانطور که ماه را نباید از مدار تعادل خارج کرده و به اقمار چیز دیگری تبدیل کرد. آقای روحانی نیز برای خارج نشدن از اعتدال باید مغناطیس پایگاه قوی آرای خود را به رسمیت بشناسد و از مدار آن خارج نشود!
“و چون با كسانى كه ايمان آوردهاند برخورد كنند مىگويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند مىگويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مىكنيم.” سوره ی مبارکه ی بقره.آیه 14
استدلال آقای حجاریان (که مهارت خاصی هم در تلبیس حقیقت دارد) فقط مساله را پیچیده تر می کند! آیا این نوع از استدلال ریشه در همان تفکر جاهلانه و متکبرانهی عدهای ندارد که روزگاری میگفتند: اگر در میان مردم مرگ موش رایگان هم توزیع شود برای دریافت آن صف خواهند بست؟
درباره استدلالهای عجیب محمدعلی نجفی در مجلس؛
این تدلیس نیست؟
از آقای سعید حجاریان که چند روز پیش گفته بود، انتخابات ۸۸، نه تقلب بود و نه تخلف، بلکه تدلیس سیاسی، این سوال را میپرسد که اگر بخواهد رفتار امروز وزیر پیشنهاد آموزش و پرورش را تحلیل کند، چه نامی بر آن خواهد گذارد؟
این تدلیس نیست؟
جهان نیوز – سیاوش رضوانی: آنچه که وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش را واداشت تا در دفاع از خود، قلب حقیقت کرده و نام میدان «حقشناس» را به آیتالله حقشناس نسبت دهد، همان خردمایه محوری اصالتداشتن رایآوری است که در دولت جدید به عینه قابل رویت است. وزاریی که نمیخواهند بار دیگر شانس حضور در قدرت را از دست بدهند و به هر آنچه که نباید و نشاید، دست مییازند.
در همین سخنرانی، به مقایسه ماجرای میدان ۹ دی تهران و زیرگذر ۹ دی قم بنگرید؛ طرز و شیوه استدلال وزیری که دانشآموخته برجسته ریاضی است و در درایتاش تردیدی نیست، قیاسی نادرست و عامیانه است: علما در قم در دسترس بودند و در تهران، خیر و همین شد که این میدان ۹ دی شد و آن دیگری، نه. آنچه در پشت ذهن گوینده و مشورتی که به او داده شده نمایان است، نشانگر تسلط بیچون و چرای حرفهای حاشیهدار و سایتی است و بیتوجهی به اقتضائات و الزامات نظام تصمیمگیری.
همین برداشت ناقص، در بخش دیگری از سخنرانی نیز خود را نشان میدهد، آنجا که وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش گفت که صدها پیامک و رایانامه (ای.میل) طی دیروز و امروز دریافت کرده است که برخی از آنها حاوی نذر و نیاز برای وزیر شدن اوست؛ تعمیم گسترده پیامکها و رایانامههایی که میتوانند کاملا نظاممند و شبکهای ارسال شده باشند، زیربنای تحلیل نامزد عریض و طویلترین وزارتخانه ایران است و حال چگونه (صرفنظر از مختصات سیاسی موضوع)، میتوان امیدوار به درستی عملکرد و رفتار بود؟ یک نمونه آماری محدود (و یا چیزهای دیگری در همین حدود)، گواه استقبال ۸۰ درصدی آموزش و پرورشی از این وزیر قرار میگیرد و احتمالا در چارچوب ذهنی آقایانِ دیگر هم، همین روشها برای شناخت افکار عمومی بهکار گرفته میشود که کژرویهای گسترده رخ میدهد.
تا این لحظه (زمان نگارش و انتشار این یادداشت)، معلوم نیست که آقای محمدعلی نجفی، وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم خواهد شد یا نه و نگارنده کوتاه بودن سخن رئیسجمهور در معرفی نامبرده (در نسبت با سایر وزرا) و یا ابهامات گسترده سیاسی در اندیشه وی را مد نظر قرار نداده است و از آقای سعید حجاریان که چند روز پیش گفته بود، انتخابات ۸۸، نه تقلب بود و نه تخلف، بلکه تدلیس سیاسی، این سوال را میپرسد که اگر بخواهد رفتار امروز وزیر پیشنهاد آموزش و پرورش را تحلیل کند، چه نامی بر آن خواهد گذارد؟
چمران سخنان نجفي را خلاف واقع بيان كرد
آقای چمران درباره دو مصوبه شورای شهر تهران در مورد ۹ دی و دلجویی از خانوادههای آسیبدیدگان فتنه ۸۸ توضیحاتی بیان کرد که بر این اساس
به گزارش صابرنیوز، حجتالاسلام علی طاهری نماینده مردم گرگان و سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به سخنان نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در صحن علنی مجلس اظهار داشت: آقای چمران رئیس شورای شهر تهران پیرامون سخنان امروز آقای نجفی مواردی را به من گفتند که من بهنقل از ایشان بیان میکنم.
وی ادامه داد: آقای نجفی یک نسبتی را به شورای شهر تهران داد و گفت که این شورا آقای نجفی و خانم “الف” را مأمور کرده تا به خانههای آسیبدیدگان فتنه 88 بروند در حالی که طبق گفته آقای چمران، این مصوبه شورای شهر نبوده که آقای نجفی برود، بلکه مصوبه شورای شهر تهران، شهرداری و دستگاههای مسئول را موظف کرده بود تا جهت دلجویی به خانوادههای آسیبدیدگان فتنه 88 سر بزنند. لذا این سخنان آقای نجفی خلاف واقع بود.
این نماینده مجلس همچنین تصریح کرد: نکته دیگری که آقای نجفی مطرح کرد در مورد مخالفت با نامگذاری میدان حقشناس به 9 دی بود و دلیل خود را دفاع از یک عالم مطرح کرد، در حالی که آقای چمران دراینباره گفت: میدانی بهاسم آیتالله حقشناس در تهران نیست و میدانی که آقای نجفی از آن یاد میکند بهنام فردی بهاسم حقشناس است که گویا از مالکین قدیمی بوده و هیچ ربطی هم به آیتالله حقشناس ندارد. حتی گویا شبههای هم برای خانواده آیتالله حقشناس ایجاد شده بود و گفته بودند که این میدان از قدیم بهنام حقشناس است و ربطی به آیتالله حقشناس ندارد. بنابراین این سخن آقای نجفی که گفته بود بهخاطر دفاع از یک عالم با نامگذاری میدان 9 دی مخالفت کردم، خلاف واقع بوده است
هیتلر در یکی از نطقهای خود در 28 آوریل 1939 خود را فراخوانده ی خدا برای نجات آلمان میخواند و خدا را شکر میکند که بدون ریختن حتی یک قطره خون، آلمان را از ذلت و ستم آزاد کرده است. دیری نمیگذرد که در 1941 هیتلر در نطقی تاریخی، آلمانیها را کمونیته ی واحدی میخواند که برای تغییر تاریخ جهان مامورند که قربانی شوند.