به بهانه ی دوم اردیبهشت ماه زادروزمرحوم دکترقیصرامین پورشاعرمعاصرایرانی تقدیم به روح نویسنده ی متعهدصبح میمه مرحوم خدایارصابری وتمامی متولدین اردیبهشت ماه حرف های ماهنوزناتمام تانگاه میکنی ،وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی پیش ازآنکه باخبرشوی لحظه ی عزیمت توناگزیرمیشود ایدریغ وحسرت همیشگی ناگهان چقدر زوددیرمیشود دکترقیصرامین متولددوم اردیبهشت ماه ۱۳۳۸شهرستان گتونداستان خوزستان دارای […]
به بهانه ی دوم اردیبهشت ماه زادروزمرحوم دکترقیصرامین پورشاعرمعاصرایرانی
تقدیم به روح نویسنده ی متعهدصبح میمه مرحوم خدایارصابری وتمامی متولدین اردیبهشت ماه
حرف های ماهنوزناتمام
تانگاه میکنی ،وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی
پیش ازآنکه باخبرشوی
لحظه ی عزیمت توناگزیرمیشود
ایدریغ وحسرت همیشگی
ناگهان چقدر زوددیرمیشود
دکترقیصرامین متولددوم اردیبهشت ماه ۱۳۳۸شهرستان گتونداستان خوزستان دارای دکترادررشته ی زبان وادبیات فارسی استاددانشگاه های الزهراودانشگاه تهران که درسال ۱۳۶۹موفق به کسب جایزه ی نیمایوشیج موسوم به مرغ آمین بلورین گردید
آثارزیادی ازمرحوم قیصرامین پوربرجامانده ازجمله ومهمتردستورزبان عشق آخرین دفترشعرش میباشد که درتابستان ۱۳۸۶درتهران منتشروبراساس گزارش ها درکمترازیکماه به چاپ دوم رسید
ازبیماریهای مختلف رنج میبردازجمله بیماری قلب که موردعمل جراحی قرارگرفت وپیوندکلیه هم بود
درساعت ۳بامدادسه شنبه ۸آبان ۱۳۸۶دربیمارستان دی تهران درگذشت وپیکرش درزادگاهش شهرستان گتوند استان خوزستان درکنار مزارشهدای گمنام برای همیشه آرام گرفت روحش شاد ویادش زنده باد
با تشکر از جناب آقای مقصودی برای یادآوری زادروز یوسف شعر ایران،زنده یاد قیصر امین پور
غزلی از محمد حسین نعمتی تقدیم به روح پاک قیصر امین پور که در محضر مقام رهبری خوانده شده است:
” او بغض قیصر بودنش را خورد ، او نان قیصر بودنش را نه !”
می شد بگویم نه ولی آخر ، چیزی عوض می شد مگر با نه ؟
سیلی زدم بر صورتم صد بار، شاید خیالی باشد اما نه !
در چشمه چون تصویر ماه افتاد ، جوشید ، طغیان کرد و راه افتاد
مرداب ها آغوش وا کردند، جایی بجز آغوش دریا؟ نه !
افسوس دریا را نفهمیدیم ، روز مبادا را نفهمیدیم
دیدی که بعد از رفتن او شد ، هر روزمان روز مبادا! نه !؟
نامردمی ها مرد را آزرد ، تا در فضای سرد شب پژمرد ،
او بغض قیصر بودنش را خورد ، او نان قیصر بودنش را نه !
او در میان دوستان تنها ، افسوس وقتی گفتن از دریا ;
افتاده دست گوش ماهی ها ، باید خروشد اینچنین یا نه ؟
شاید زمان ما را عوض کرد ه است ، این مرد اما همچنان مرد است
این مرد نام دیگرش درد است ، چیزی که در او بود و در ما نه !
دلخسته از زندان در زندان ، از جنگ با این درد بی درمان
مرگ آمد و این مرد بی پایان ، چیزی نگفت این بار حتی نه!
صبح سه شنبه هشتم آبان ، آغوش باز سید و سلمان
آغاز قیصر بود یا پایان ؟ پایان قیصر بود… اما نه !
محمد حسین نعمتی
باسمک یا من عنده امّ الکتاب
…باورم نمیشود! کی کسی شنیده است:
زیر خاک گم شوند، قلههای استوار؟
بی تو گر دمی زنم، هر دمی هزار غم
روی شانه ی دلم، هر غمی هزار بار
هر چه شعر گل کنم، گوشه ی جمال تو!
هر چه نثر بشکفم، پیش پای تو نثار
با نکوداشت یاد و خاطره ی مانا یاد ، استاد محمّد تقی صابری و
شاعران نغزگوی و نادره گفتار برخاسته از خاک زرخیز ایران زمین ؛
کاربران فرهیخته و گرانمایه ی ” صبح میمه ” را درود !
گرامیِ دوست پرور ، ادب دوستِ فرهنگ پرور
معلّم دیروز و استاد امروزم ،
جناب آقای خسرو مقصودی
بدین وسیله، ضمن سپاس از زیت فکرت و رسوخ درایت جنابعالی ، که جامعه ی دانش را نکو دولتی است ، در کمال احترام و نهایت امتنان و به رسم ادب و ارادت، گزین گویه ای از چامه های بزرگ یاد ،استاد قیصر امین پور ، که در سی و هشتمین زادروز این روز اردیبهشتی سروده شده است ، تقدیم ذوق سلیم و طبع لطیفتان می گردد:
” لحظه ی چشم وا کردن من
از نخستین نفسگریه
در دومین صبح اردیبهشت سی و هشت
تا سی و هشت اردیبهشت پیاپی
پیاپی!
عین یک چشم بر هم زدن بود…
لحظه ی دیگر اما
تا کجا باد؟
تا کی ؟ ”
لطف روزگار بر ایامتان مهیّا و مهنّا باد.
با احترام ،
م.متقی
دوست بسیار عزیزم جناب آقای مقصودی
از اینکه همیشه اینجانب را مورد لطف خودتان قرار میدهید سپاسگزارم.این حقیر خود را شایسته این همه محبت نمی بینم .افتخار میکنم که سالیان زیادی را در جوار شما گذراندم.با ان متانت طبع و خلوص نیت جناب عالی . تلاش و همت همیشگی اتان چراغ پر فروغی است که راه را برای نسل جدید ما روشن می نماید معلم شدن آسان است معلم ماندن هنر است.که جناب عالی هم چنان به رسالت خود پای بند ماندید .آرزوی موفقیت برای شما در تمام مراحل زندگی را دارم،به خانواده محترم و تمام دوستان و همکاران در خیریه سلام من را ابلاغ فرمائید .
به امید دیدار
محمد رضا عسکری